مذاکرات وین و تمدیدهای اعصاب خردکن!
گروه سیاسی: روزنامه شرق نوشت: مذاکرهکنندگان برای مشورت به پایتختها بازگشتند. این جمله مثلا خبری را در ماههای گذشته و البته سالهای اخیر به دفعات شنیدهایم. چه زمان مذاکرات هستهای و اکنون که گفتوگوهایی برای احیای برجام در وین در حال انجام است. شما فکر میکنید چرا به دفعات مهلت مذاکره تمدید میشود؟ چرا توافق […]
گروه سیاسی: روزنامه شرق نوشت: مذاکرهکنندگان برای مشورت به پایتختها بازگشتند. این جمله مثلا خبری را در ماههای گذشته و البته سالهای اخیر به دفعات شنیدهایم. چه زمان مذاکرات هستهای و اکنون که گفتوگوهایی برای احیای برجام در وین در حال انجام است.
شما فکر میکنید چرا به دفعات مهلت مذاکره تمدید میشود؟ چرا توافق اینهمه دور از دسترس است؟ حتما این موضوع دلایل متعددی دارد اما میتوان برخی از آنها را برشمرد و به آنچه اکنون در وین در حال انجام است و در تهران باید تصمیمگیری شود، پرداخت.آنچه اکنون در حال مذاکره است همان برجام است، توافق جامعی که بین ایران و کشورهای ۱+۵ تیرماه سال ۹۴ به دست آمد و اکنون قرار است راهی برای احیای همان توافق به دست آید. راهی برای انتفاع ایران از لغو تحریمها و روابط اقتصادی سالم برای کشور و لغو همه مسیرهایی که ادعای خطرناکبودن برنامه هستهای ایران را ثابت میکند.اما بدون شک این نوبت این کار از جهاتی سختتر و از جهاتی راحتتر است. اکنون متن اولیهای وجود دارد و قرار است به همان متن بازگردند و از این منظر شرایط مذاکره نسبت به نوبت قبل اندکی سهلتر است. اما از همین منظر کار میتواند سختیهایی هم داشته باشد. آنهم خروج ترامپ از برجام و کاهش گامهای محدودیت در برنامه هستهای ایران است.
یعنی وضعیت برنامه هستهای ایران اکنون با آنچه در فاصله ۱۳ فروردین ۹۴ تا ۲۴ تیرماه همان سال از لوزان تا وین مورد مذاکره قرار گرفت تفاوتهایی یافته است. حجم اورانیوم غنیشده، میزان و سطح سانتریفیوژها تغییر یافته و همه اینها نحوه توافق را متفاوت و پیچیده میکند.درمورد سختی مذاکره با ۱+۵ بسیاری از کارشناسان و استادان سخن گفتهاند، در این مبحث باید این نکته را هم افزود که وقتی کشورهای متعددی را درگیر پرونده خود کردیم، متوجه تبعات آن نبودیم. زمانی که در نوبت اول ایران بر سر برنامه هستهای خود در سعدآباد به توافق رسید، طرفین مذاکره سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه بودند، اما درست استفادهنکردن از فرصت سعدآباد و قطعنامههای متعدد تحریمی بعد از آن، مسیر را برای ورود آمریکا، روسیه و چین به پرونده هستهای ایران باز کرد.
اما وقتی شش کشور قدرتمند و صاحب سخن در جهان در عرصه روابط بینالملل، انرژی، اقتصاد و انرژی هستهای را روی میز مذاکره با خود مینشانیم و یک نماینده هم از بخش سیاست خارجی اتحادیه اروپا مسئول هماهنگی مذاکرات میشود یعنی به چندین عضو نقش دادهایم و باید به سخن آنها گوش دهیم و برایشان نقش در مذاکره قائل شویم. نمیتوان تنها برای آنها صندلی در نظر گرفت ولی حق اظهارنظر برای آنها در نظر نگرفت.طبیعتا آنها که از نیمه فروردین ۱۴۰۰ و در پنج نوبت به وین رفتهاند تا درمورد موضوع هستهای ایران پای میز مذاکره بنشینند، هرکدام منظری، منافعی و اهدافی برای خود دنبال میکنند. هیچیک برای انتفاع ایران ساعتها پای آن میزهای مستطیل مذاکراتی نمینشیند.
در فایل صوتی لورفته از محمدجواد ظریف او از نقش روسیه در جریان مذاکرات هستهای سخن گفت. اکنون با ممانعت قائلشدن درمورد مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی نقش میانجی را روسیه ایفا میکند، خب همین یکی از پیچیدگیهای مذاکره است که هر دو طرف باید سطح اعتمادشان به این نقش میانجی را در هر رفتوآمد مذاکراتی عیارسنجی کنند. محتوا را بررسی و با معیاری که پایتخت ارائه کرده همسانسازی کرده و مسیر را دنبال کنند. راهی که در صورت مذاکره مستقیم کوتاهتر طی میشد.اکنون فضای انتخابات بر عمده شئون کشور تأثیرگذار است، در حالی که اگر طیف منتسب به دولت کاندیدایی داشت این فضا پرالتهابتر میشد اما صافی شورای نگهبان این مسیر را صاف کرد. با این اوصاف حتما برداشتهشدن تحریمها و قدرتگرفتن دوباره برجام میتواند در این فضا تأثیرگذار باشد، در این شرایط نهادهای تصمیمگیر داخلی ممکن است ملاحظاتی را در نظر داشته باشند؛ زیرا وزیر خارجه و رئیسجمهور به عنوان مدافعان برجام در شورای امنیت ملی صاحب یک رأی هستند و اکنون بر کسی پوشیده نیست که شورا و دبیر آن بر مسیر مخالف برجام ساز مینوازند.اگرچه ملاحظاتی که رهبری در این دوره زمانی ممکن است درمورد مذاکرات هستهای و توافق احتمالی داشته باشند، فعلا روشن نیست که احتمالا برای مخفیانهبودن مذاکرات ضروری به نظر میرسد. با این حال، فرایند و مسیر تصمیمگیری، نهادهایی که در موضوع هستهای ایران دخیل شدهاند، رفت و برگشتهای تصمیمگیری و نهایتا مصالح داخلی کشور و حتی چرخش با برخی بازیهای سیاسی داخلی و… همه و همه میتواند مسیر تصمیمگیری در داخل را کند کنند.
اما وقتی مذاکره تمدید میشود پنهانیترین ولی بدیهیترین مفهوم آن این است که طرفین نشانههایی از دستیابی به توافق را روی میز این مذاکره میبینند. اگر هیچ نشانه دلگرمکنندهای دیده نمیشد بدون شک تمدیدی در کار نبود.مذاکره به ذات خود بدهبستان و تعامل بر سر موضوع یا موضوعاتی است که نیاز به چانهزنی، بالا و پایین کردن و تنظیم برنامه و محتوای توافق و… دارد.
پس از آن، دیپلماتها و مذاکرهکنندگان در آن مذاکره زیست میکنند. آنها تمام زیر و بالای موضوع، حدود و ثغور چانهزنی بر آن را باید بدانند و دست طرف مقابل را باید بخوانند. حدس بزنند او چه گزینهای را رو میکند و پاسخ او چه باید باشد. در اغلب دانشگاههای معتبر که روابط بینالملل در آن تدریس میشود، دیپلماتها دورهای میگذرانند که به فرد آموزش میدهد جای طرف مقابل خود بنشیند و با خود و استدلالهای خود جدل کند.اما این همه موضوع نیست؛ تقریبا در هر مذاکرهای مقاومت نشاندادن روی هدف و تا آخرین فرصت زمانی پافشاری بر مواضع و تلاش برای قانعکردن طرف مقابل رخ میدهد. آنچه طرف مقابل میدهد، قابل ستاندن است نه آنچه نمیدهد.پایتخت باید تصمیم بگیرد با دادهای که اکنون روی میز گذاشته شده، قانع شود یا همچنان بر موضع خود پافشاری کند یا میز مذاکره را ترک کند. همانگونه که در برجام و در تیرماه ۹۴ انجام شد.
شما فکر میکنید چرا به دفعات مهلت مذاکره تمدید میشود؟ چرا توافق اینهمه دور از دسترس است؟ حتما این موضوع دلایل متعددی دارد اما میتوان برخی از آنها را برشمرد و به آنچه اکنون در وین در حال انجام است و در تهران باید تصمیمگیری شود، پرداخت.آنچه اکنون در حال مذاکره است همان برجام است، توافق جامعی که بین ایران و کشورهای ۱+۵ تیرماه سال ۹۴ به دست آمد و اکنون قرار است راهی برای احیای همان توافق به دست آید. راهی برای انتفاع ایران از لغو تحریمها و روابط اقتصادی سالم برای کشور و لغو همه مسیرهایی که ادعای خطرناکبودن برنامه هستهای ایران را ثابت میکند.اما بدون شک این نوبت این کار از جهاتی سختتر و از جهاتی راحتتر است. اکنون متن اولیهای وجود دارد و قرار است به همان متن بازگردند و از این منظر شرایط مذاکره نسبت به نوبت قبل اندکی سهلتر است. اما از همین منظر کار میتواند سختیهایی هم داشته باشد. آنهم خروج ترامپ از برجام و کاهش گامهای محدودیت در برنامه هستهای ایران است.
یعنی وضعیت برنامه هستهای ایران اکنون با آنچه در فاصله ۱۳ فروردین ۹۴ تا ۲۴ تیرماه همان سال از لوزان تا وین مورد مذاکره قرار گرفت تفاوتهایی یافته است. حجم اورانیوم غنیشده، میزان و سطح سانتریفیوژها تغییر یافته و همه اینها نحوه توافق را متفاوت و پیچیده میکند.درمورد سختی مذاکره با ۱+۵ بسیاری از کارشناسان و استادان سخن گفتهاند، در این مبحث باید این نکته را هم افزود که وقتی کشورهای متعددی را درگیر پرونده خود کردیم، متوجه تبعات آن نبودیم. زمانی که در نوبت اول ایران بر سر برنامه هستهای خود در سعدآباد به توافق رسید، طرفین مذاکره سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه بودند، اما درست استفادهنکردن از فرصت سعدآباد و قطعنامههای متعدد تحریمی بعد از آن، مسیر را برای ورود آمریکا، روسیه و چین به پرونده هستهای ایران باز کرد.
اما وقتی شش کشور قدرتمند و صاحب سخن در جهان در عرصه روابط بینالملل، انرژی، اقتصاد و انرژی هستهای را روی میز مذاکره با خود مینشانیم و یک نماینده هم از بخش سیاست خارجی اتحادیه اروپا مسئول هماهنگی مذاکرات میشود یعنی به چندین عضو نقش دادهایم و باید به سخن آنها گوش دهیم و برایشان نقش در مذاکره قائل شویم. نمیتوان تنها برای آنها صندلی در نظر گرفت ولی حق اظهارنظر برای آنها در نظر نگرفت.طبیعتا آنها که از نیمه فروردین ۱۴۰۰ و در پنج نوبت به وین رفتهاند تا درمورد موضوع هستهای ایران پای میز مذاکره بنشینند، هرکدام منظری، منافعی و اهدافی برای خود دنبال میکنند. هیچیک برای انتفاع ایران ساعتها پای آن میزهای مستطیل مذاکراتی نمینشیند.
در فایل صوتی لورفته از محمدجواد ظریف او از نقش روسیه در جریان مذاکرات هستهای سخن گفت. اکنون با ممانعت قائلشدن درمورد مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی نقش میانجی را روسیه ایفا میکند، خب همین یکی از پیچیدگیهای مذاکره است که هر دو طرف باید سطح اعتمادشان به این نقش میانجی را در هر رفتوآمد مذاکراتی عیارسنجی کنند. محتوا را بررسی و با معیاری که پایتخت ارائه کرده همسانسازی کرده و مسیر را دنبال کنند. راهی که در صورت مذاکره مستقیم کوتاهتر طی میشد.اکنون فضای انتخابات بر عمده شئون کشور تأثیرگذار است، در حالی که اگر طیف منتسب به دولت کاندیدایی داشت این فضا پرالتهابتر میشد اما صافی شورای نگهبان این مسیر را صاف کرد. با این اوصاف حتما برداشتهشدن تحریمها و قدرتگرفتن دوباره برجام میتواند در این فضا تأثیرگذار باشد، در این شرایط نهادهای تصمیمگیر داخلی ممکن است ملاحظاتی را در نظر داشته باشند؛ زیرا وزیر خارجه و رئیسجمهور به عنوان مدافعان برجام در شورای امنیت ملی صاحب یک رأی هستند و اکنون بر کسی پوشیده نیست که شورا و دبیر آن بر مسیر مخالف برجام ساز مینوازند.اگرچه ملاحظاتی که رهبری در این دوره زمانی ممکن است درمورد مذاکرات هستهای و توافق احتمالی داشته باشند، فعلا روشن نیست که احتمالا برای مخفیانهبودن مذاکرات ضروری به نظر میرسد. با این حال، فرایند و مسیر تصمیمگیری، نهادهایی که در موضوع هستهای ایران دخیل شدهاند، رفت و برگشتهای تصمیمگیری و نهایتا مصالح داخلی کشور و حتی چرخش با برخی بازیهای سیاسی داخلی و… همه و همه میتواند مسیر تصمیمگیری در داخل را کند کنند.
اما وقتی مذاکره تمدید میشود پنهانیترین ولی بدیهیترین مفهوم آن این است که طرفین نشانههایی از دستیابی به توافق را روی میز این مذاکره میبینند. اگر هیچ نشانه دلگرمکنندهای دیده نمیشد بدون شک تمدیدی در کار نبود.مذاکره به ذات خود بدهبستان و تعامل بر سر موضوع یا موضوعاتی است که نیاز به چانهزنی، بالا و پایین کردن و تنظیم برنامه و محتوای توافق و… دارد.
پس از آن، دیپلماتها و مذاکرهکنندگان در آن مذاکره زیست میکنند. آنها تمام زیر و بالای موضوع، حدود و ثغور چانهزنی بر آن را باید بدانند و دست طرف مقابل را باید بخوانند. حدس بزنند او چه گزینهای را رو میکند و پاسخ او چه باید باشد. در اغلب دانشگاههای معتبر که روابط بینالملل در آن تدریس میشود، دیپلماتها دورهای میگذرانند که به فرد آموزش میدهد جای طرف مقابل خود بنشیند و با خود و استدلالهای خود جدل کند.اما این همه موضوع نیست؛ تقریبا در هر مذاکرهای مقاومت نشاندادن روی هدف و تا آخرین فرصت زمانی پافشاری بر مواضع و تلاش برای قانعکردن طرف مقابل رخ میدهد. آنچه طرف مقابل میدهد، قابل ستاندن است نه آنچه نمیدهد.پایتخت باید تصمیم بگیرد با دادهای که اکنون روی میز گذاشته شده، قانع شود یا همچنان بر موضع خود پافشاری کند یا میز مذاکره را ترک کند. همانگونه که در برجام و در تیرماه ۹۴ انجام شد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰