حتی توان وعده دادن به کارگران را ندارند چه رسد به برنامه!

گروه اقتصادی:”مناظره اول کاندیداها چنگی به دل نزد. هیچ برنامه‌ای برای کارگران ارائه ندادند؛ اینها حتی توان وعده و قول دادن را ندارند چه رسد به برنامه داشتن! چرا فکر نمی‌کنند این صحبت‌های انتخاباتی و شعارهای بدون پشتوانه را کارگران نمی‌پذیرند؟!به گزارش ایلنا، گویا نمی‌دانند اکثریت جمعیت کشور، چه کسانی هستند؛ گویا امر برایشان مشتبه […]

گروه اقتصادی:”مناظره اول کاندیداها چنگی به دل نزد. هیچ برنامه‌ای برای کارگران ارائه ندادند؛ اینها حتی توان وعده و قول دادن را ندارند چه رسد به برنامه داشتن! چرا فکر نمی‌کنند این صحبت‌های انتخاباتی و شعارهای بدون پشتوانه را کارگران نمی‌پذیرند؟!به گزارش ایلنا، گویا نمی‌دانند اکثریت جمعیت کشور، چه کسانی هستند؛ گویا امر برایشان مشتبه شده که  همان‌هایی که شبانه‌روز در حال لابیگری با مقامات و فرادستان هستند و از همه‌ی بلندگوها صدایشان را رساتر از هر فریادی به گوش می‌رسانند، تمام مردم ایران هستند؛ همان‌هایی که شبانه‌روزی فریاد می‌زنند «اقتصاد را آزاد کنید، مقررات را دور بیاندازید و دست پولدارها و سرمایه‌داران را برای تاراج حقوق اولیه‌ی نیروی کار باز بگذارید»!

عبور متفرعنانه از کنار مطالبات ۶۵ درصد از جمعیت کشور!
کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و به طور مشابه، صدا وسیما یا همان رسانه‌ی ملی، در اولین مناظره‌ی تلویزیونی هیچ چیز در ارتباط با مطالبات طبقه‌ی کارگر نگفتند؛ هیچ کجای بحث‌ها، هیچ اشاره‌ای به دغدغه‌های اساسی کارگران و بازنشستگان (همان‌هایی که امروز در بدترین و دشوارترین وضعیت معیشتی به سر می‌برند) نشد و خیلی ساده از کنار مطالبات نزدیک به ۶۰ یا ۶۵ درصد از جمعیت کشور، بدون اعتنا و متفرعنانه عبور کردند.

براساس آخرین آمارهای رسمی، حدود ۴۶ میلیون نفر از جمعیت حدود ۸۰ میلیونی ایران، تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی و متعلق به طبقه‌ی کارگر هستند؛ بیش از ۱۴ میلیون کارگر شاغل و نزدیک ۴ میلیون بازنشسته و مستمری‌بگیر داریم که با احتساب خانواده‌هایشان، نزدیک به ۴۶ میلیون نفر هستند اما چرا صدای این ۴۶ میلیون نفر در مناظره‌ی تلویزیونی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری شنیده نشد؟ چرا جامعه‌ی هدف به این بزرگی، جزو «مطرودان سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» هستند و فرکانس صدایشان آن‌چنان زیر است که بلندگوهای رسمی قدرت انعکاس و بازتاب این صدا را ندارند؟!

کارگران ایران، فاقد قدرت چانه‌زنی جمعی هستند، این یک واقعیت مسلم است؛ وقتی یک حزب طبقه‌ی کارگر یا یک سندیکا و اتحادیه‌ی سراسری کارگران نداریم، بدون تردید کمیت بالا نمی‌تواند خلاءهای کیفیت مطالبه‌گری را پُر کند، آن‌هم در شرایطی که دست راستی‌ها و نمایندگانِ نئولیبرالیسمِ رانتی، هم نهادهای ساخت‌یافته و جاافتاده دارند، هم حامیان قدرتمند و صاحب وزنه از آن‌ها دفاع می‌کنند و هم چندین دهه است که به رایزنی و لابیگری برای حقنه کردن خواسته‌های اساسی خود مشغولند.

با اینهمه گویا نه کاندیداها و نه صداوسیما -که با پول همین ملت یعنی همین کارگران و بازنشستگان اداره می‌شود- هیچ کدام تمایلی حتی به طرح مطالبات و دغدغه‌های طبقه‌ی کارگر ندارند؛ اینهمه خواسته و دغدغه‌ی مشترک که روزانه در رسانه‌های همسو با کارگران و در فضای مجازی و کانال‌های تلگرامی طرح می‌شود، برای نهادی که با پول ملت اداره می‌شود و باید مدافع ملت باشد و برای آن‌ها که می‌خواهند عهده‌دار جمهورِ همین ملت باشند، محلی از اعراب ندارد و این بی‌تفاوتی و بی‌توجهی و ناشنیده گرفتن، جای نگرانی بسیار دارد.

جای کدام سوالات خالی بود؟
در مناظره تلویزیونی پانزدهم خردادماه، مسائلی مانند نرخ ارز، فساد در چرخه‌ی تولید، تورم، نظارت دولت بر اقتصاد ملی، مسکن و البته یارانه‌های چند صد هزار تومانی، همه در حد انتقاد از قبلی‌ها و ارائه شعارهای بدون پشتوانه‌ی اجرایی و بدون جزئیات و نقشه راه مطرح شد؛ اما بحث دغدغه‌ها و مطالبات کارگران و بازنشستگان به هیچ وجه به میان نیامد.در این مناظره جای سوالاتی از این دست خالی بود:
چطور می‌خواهید قدرت خرید طبقه‌ی کارگر را ارتقا دهید تا بتوانند از پس هزینه‌های حداقلیِ سفره خانواده و تامین یک سرپناه ۵۰ متری بربیایند؟
چطور می‌خواهید اجرای قانون کار و احیای امنیت شغلی از دست رفته‌ی کارگران را در دستور کار قرار دهید تا کارگر حداقل‌بگیر انگیزه برای ایستادن پای خطوط تولید و کار بهره‌ور داشته باشد؟
چه برنامه‌ای برای خلع ید پیمانکاران و واسطه‌های سودجو از سودآورترین صنایع کشور از جمله نفت و گاز دارید؟
چه برنامه‌ای برای حل بحران رو به تزاید صندوق‌های بازنشستگی و انجام تعهدات دولت در قبال تامین اجتماعی دارید؟
چطور می‌خواهید حق مشارکت کارگران و بازنشستگان در اداره‌ی امور و گرداندنِ صندوق تامین اجتماعی را به کرسی بنشانید؛ آیا برنامه‌ای برای احیای شورایعالی تامین اجتماعی و غیردولتی‌سازیِ مدیریت آن دارید؟
چه برنامه‌ای برای تشکل‌یابی مستقل کارگران و بازنشستگان دارید؛ چطور می‌خواهید توان چانه‌زنی طبقه‌ی کارگر را از صفر مطلق بالاتر برده و اجازه‌ی کنشگری مستقل به آن‌ها بدهید؟
چه راهکاری برای اجرای اصول مردمی قانون اساسی، ارائه آموزش و پرورش رایگان (اصل ۳۰)، درمان رایگان (اصل ۲۹)، مسکن شایسته (اصل ۳۱) دارید؟
هیچ یک از این مطالبات و دغدغه‌ها مطرح نشد و به گفته‌ی حسین حبیبی (عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور)، “مناظره اول کاندیداها چنگی به دل نزد. هیچ برنامه‌ای برای کارگران ارائه ندادند؛ اینها حتی توان وعده و قول دادن را ندارند چه رسد به برنامه داشتن! چرا فکر نمی‌کنند این صحبت‌های انتخاباتی و شعارهای بدون پشتوانه را کارگران نمی‌پذیرند؟!”

به دنبالِ «عدالت» هستیم اما…
حبیبی با تاکید بر اینکه کارگران دهه‌هاست به دنبال «عدالت» هستند و سهم عادلانه خود را از ثروت‌ها و مواهب ملی مطالبه می‌کنند، می‌گوید: تامین و تضمین امنیت شغلی و مالی، خط قرمز کارگران است اما متاسفانه هیچ برنامه‌ای برای این منظور ندارند؛ به راستی که ما کارگران با شنیدن این مناظره به غایت ناامید شدیم!

او در تعریفِ «عدالت» می‌گوید: عدالت یعنی برقراری امنیت شغلی و مالی ( اشتغال پایدار ) برای کارگران دائمی، قرارداد موقت و کارمندان؛ حالا چرا پایداری اشتغال تبدیل شده به اشتغال ناپایدار و موقتِ کوتاه مدت و چرا بعضاً کارگران فاقد قرارداد کار و بیمه هستند، علتش در عدم درک مسئولان است؛ چون خودشان در مشاغل پایدار جا خوش کرده‌اند و به هیچ وجه هم از اسب قدرت پایدار پیاده نمی‌شوند و این با جمهوریت و قانون اساسی ناسازگار است؛ ختم کلام اینکه خیال خودشان راحت  است و از این راحتی خیال، روزگارشان خوش و خرم و تصوراتشان این هست که همه مردم روزگارشان خوش و خرم است و آدم‌های ناراضی و منتقد مانند بنده از سیاره مریخ آمده‌ایم یا بیخودی «ناراحتیم»!

هیچ برنامه‌ای برای واقعی‌سازی دستمزد و استقرارِ شغل شایسته در کار نیست؛ هیچ اراده‌ای برای ابطال دادنامه ۱۷۹ دیوان عدالت و اجرای بی‌تنازلِ ماده ۷ قانون کار وجود ندارد؛ درمان و آموزش رایگان بدل به یک رویا شده و هیچ اشاره‌ای به الزامات قانون اساسی نمی‌شود؛ پیمانکاران در همه‌ی صنایع جا خوش کرده‌اند و کسی قرار نیست آن‌ها را از عرصه‌ی روابط کار به بیرون پرتاب کند؛ صندوق‌های بیمه‌ای به دلیل سیاست‌های تعدیلی و مقررات‌زدایی‌ها در آستانه‌ی یک بحران جدی هستند اما هیچ طرحی برای سر پا ماندن و روبراه شدن آن‌ها وجود ندارد؛ خصوصی‌سازی نفس تولید را به شماره انداخته و کارخانجات را یکی یکی به ورشکستگی کشانده اما به گفته‌ی کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ باید بازهم از سهم نظارتی دولت در اقتصاد کاسته شود و برای مسکن نیز که سال‌هاست به دغدغه‌ی اصلی مزدبگیران بدل شده، هیچ راهکار شایسته و بایسته‌ای در کار نیست!

در این شرایط، جمعی از کارگران در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رئیس جمهور آینده، خواسته‌های خود را در بیش از ۳۰ بند و در چارچوب قانون کار و قانون اساسی مطرح کرده‌اند؛ این مطالبات، همانهاست که بارها تکرار شده، در سرفصل این مطالبات، «نه به خصوصی‌سازی» و احیای امنیت شغلی قرار دارد، سپس اجرای ماده ۴۱ قانون کار و ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی با هدف تامین معیشت شایسته برای طبقه‌ی کارگر و در ادامه، درمان رایگان و امکان تامین حداقل‌های زندگی.

اما دریغ که کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای هیچ کدام از این مطالبات، پاسخ روشنی نداشتند؛ صدا و سیما هم هیچ سوالی در این رابطه مطرح نکرد گویا رسانه‌ای نیست که با پول همین ملتِ دغدغه‌مند و رنجور اداره می‌شود! امروز کارگران خطاب به کاندیداها و ستادهای انتخاباتی‌شان می‌گویند ما یارانه و شعارِ بی‌پشتوانه برای خانه‌دار شدن نمی‌خواهیم؛ ما از شنیدن «باید فساد را ریشه‌کن کرد» خسته شده‌ایم؛ آنچه ما می‌خواهیم و حق مسلم‌مان هم هست، معیشت شایسته، امنیت شغلی و امید به آینده است نه اینکه آنگونه که یک کارگر پیمانکاری شهرداری می‌گوید “با دندان‌های پوسیده در دهان بسازیم و نتوانیم به پزشک مراجعه کنیم، چون هزینه‌ی ترمیم اساسی یک دندان، از دستمزد یک ماهِ یک کارگر بیشتر است!”