موضع ایران در قبال «طالبان» چه خواهد بود؟
گروه سیاسی: روزنامه توسعه ایرانی در گزارشی موضع تهران در قبال سقوط سریالی شهرها در افغانستان را بررسی کرد و نوشت: قرار است از این به بعد تروریسم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم و برای مذاکره با گروه تروریستی طالبان این توجیه را بتراشیم که این گروه از مصادیق تروریسم خوبست؟!» […]
گروه سیاسی: روزنامه توسعه ایرانی در گزارشی موضع تهران در قبال سقوط سریالی شهرها در افغانستان را بررسی کرد و نوشت:
قرار است از این به بعد تروریسم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم و برای مذاکره با گروه تروریستی طالبان این توجیه را بتراشیم که این گروه از مصادیق تروریسم خوبست؟!» این بخشی از یادداشت بهمن پارسال روزنامه جمهوری اسلامی در واکنش به حضور مقامات طالبان در تهران برای مذاکره با مسئولان جمهوری اسلامی است.
البته این تنها روزنامه جمهوری اسلامی نبود که به این سفر و دیدار معترض بود. پارسال وقتی تصاویر میزبانی مسئولان ایرانی از مردان طالبانی در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد، صدای اعتراض خیلیها، از فعالان سیاسی و مردم عادی ایران و افغانستان و به ویژه برخی مقامات دولت افغانستان بلند شد که «چرا پای مذاکره با یک گروه تروریستی نشستهاید؟»
وزارت خارجه و مشخصا ظریف به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی آن زمان اعلام کردند که ایران هنوز طالبان را از لیست تروریستی خارج نکرده اما در عین حال «طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است.»
آن زمان شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که به فاصله چند ماه بعد، در تابستان جاری، طالبان به یکباره اینگونه در افغانستان پیشروی کند. سهیل شاهین، مسئول دفتر سیاسی طالبان امارت اسلامی افغانستان و عضو مذاکرهکننده طالبان در مذاکرات دوحه، روز جمعه اعلام کرد که آنها هماکنون ۸۰ درصد از افغانستان را تحت کنترل خود گرفتهاند و تنها مرکز افغانستان توسط دولت کابل کنترل میشود!
نشریه آمریکایی «لانگ وار ژورنال» با ارائه نقشهای از مناطق تصرف شده توسط طالبان، تاکید کرده این برای نخستین بار در دو دهه گذشته است که مناطق تحت کنترل طالبان از مناطق تحت کنترل دولت افغانستان بیشتر شده است. رسانهها، تحلیلگران و محافل سیاسی متحیر از سقوط سریالی شهرها در افغانستان، سقوط قریبالوقوع کابل را نیز پیشبینی میکنند؛ هرچند که دولت مستقر در افغانستان این اخبار و ادعاهای طالبان درباره فتوحات و پیشرویها را جعلی و تبلیغاتی میخواند.
تمام اینها در شرایطی رخ میدهد که مذاکرات بینالافغانی صلح در افغانستان به نتیجه نرسیده و نیروهای آمریکایی پس از سالها بالاخره در دولت جو بایدن خروج خود را کلید زدند و یک به یک پایگاهها را ترک کردند.
روزنامه والاستریت ژورنال چهارشنبه گذشته طی گزارشی با اشاره به این موضوع و تحرکات اخیر طالبان، نوشته بود که طبق ارزیابی نهادهای امنیتی آمریکا طالبان ممکن است ظرف ۶ تا ۱۲ ماه پس از خروج کامل نیروهای آمریکایی کابل را تصرف کند.
بسیاری از کارشناسان نیز تاکید میکنند که این سقوط حتمی نیست. اما در هر حال حتی در صورت عدم سقوط کابل نیز، این حجم از پیشروی طالبان در افغانستان، چه در بعد فیزیکی و چه روانی و تبلیغاتی، حاکی از دست برتر این گروه و قدرت گرفتن بیش از پیش آن است.
با تمام این تحولات و فرضیهها، موضع ایران در برابر طالبان با این قدرت تازهاش چه خواهد بود؟ به نظر میرسد پاسخ ابتدایی به این سوال را میتوان از درهایی که ماههای گذشته برای گفتوگو با طالبان در ایران گشوده شد، پیدا کرد. با تاملی بر آن مقطع و اخبار آن میتوان دریافت که سیاست ایران در برابر طالبان «پذیرش» است که دلایل مختلفی نیز دارد؛ یکی از دلایل آن همین قدرت گرفتن طالبان در افغانستان است و دلیل مهم دیگر باز بودن پای آمریکا در این قائله. طالبان در سالهای اخیر با راه انداختن هیأتهای مذاکرهکننده با کشورهای منطقه و آمریکا و روسیه سعی کرده تصویری متفاوت از گذشته، از خود به نمایش بگذارد؛ با علم به اینکه برای قرار گرفتن در چرخه قدرت باید به ابزار آن که یکی از این ابزار روابط دیپلماتیک است مسلح باشد.
در این میان آمریکا روابط نزدیکی با طالبان برقرار کرد تا جایی که مذاکرات صلح در افغانستان را ترتیب داد و اکنون نیز بسیاری از تحولات و وقایع جاری در افغانستان را ناشی از دستهای پشت پرده آمریکا میبینند. آنچه مسلم است اینکه ایران در این بازی قطعا نمیخواهد امکان نزدیکی به یک قدرت مسلط در افغانستان را به آمریکا بدهد و در این طنابکشی بر سر برقراری رابطه بیشتر با طالبان خواهد کوشید.
از مواضع جمهوری اسلامی نیز چنین بر میآید که در این راه، مصلحت را در چشمپوشی از سوابق طالبان میبیند. این نکته در دولت حسن روحانی تا حدی مشهود بود؛ اما نکته قابل تامل انتقال قدرت در ایران و روی کار آمدن دولت تازه در هفتههای آینده است. آیا دولت ابراهیم رئیسی نیز همین سیاست را پیش خواهد گرفت؟
به نظر میرسد پاسخ به این پرسش مثبت است؛ به چند دلیل. اول آنکه سیاست گفتوگو با طالبان و اذعان به اینکه بخشی انکارنشدنی از افغانستان است، سیاست کلی جمهوری اسلامی که تغییر دولت به معنی تغییر آن نیست. دوم رویکرد و مواضع چهرهها و تریبونهای اصولگرا نسبت به آن است. در حالی که محمدجواد ظریف همزمان با تاکید بر لزوم گفتوگو با طالبان، تاکید میکند که ایران این گروه را از لیست تروریستی حذف نکرده، اصولگرایان اما یک گام پیشتر میروند.
برخی منابع حتی سقوط کابل ظرف شش ماه آینده را نیز پیشبینی کردهاند. موضع ایران در برابر طالبان با این قدرت تازهاش چه خواهد بود؟ به نظر میرسد پاسخ را میتوان از درهایی که ماههای گذشته برای گفتوگو با طالبان در ایران گشوده شد، پیدا کرد
پاییز پارسال احمد نادری، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، در واکنش به حضور هیأت سیاسی طالبان در سفارت ایران در قطر، با حمایت از طالبان، در توئیترش نوشت: «طالبان یکی از جنبشهای اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است.»
او اضافه کرده بود که «نباید در دام بازنماییهای اشتباه رسانههای آمریکایی از آنان بیفتیم.» عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه اصولگرای جوان نیز همان مقطع در واکنش به موج اعتراضات به حضور هیأت طالبانی در تهران، در «جوان» نوشت که عمده سوالات درباره گفتوگو با طالبان حول شهادت دیپلماتهای ایران در مزارشریف و شهادت شیعیان افغانستان است. او در ادامه عنوان کرده بود که «طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفته بود.» حال که طالبان در شکلی عجیب و غریب و بیسابقه در حال تسلط بر افغانستان است، کیهان نوشته است که «طالبان امروز با طالبانی که سر میبُرید، تفاوتهایی کرده است.»
تریبون اصولگرایان مینویسد: «در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. … طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد.»
بدین ترتیب باید گفت که چنانچه یک دولت طالبانی در افغانستان شکل بگیرد، ایران و دولت تازهاش، میتوانند خود را برای پذیرش آن آماده کنند اما سطح و چگونگی این آمادگی منوط به رفتار طالبان است؛ اینکه بیشتر به سوی آمریکا و تامین منافع آن غش کند یا اینکه طی روابطی حسنه با ایران، منافع همسایهاش را فدای عنایت واشنگتن نکند. در حال حاضر اما ایران نگران از اینکه کدام یک از این دو رویکرد در افغانستان حاکم خواهد شد، برای اعلام موضعی رسمی منتظر است و نظاره میکند؛ چنانچه سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه در توئیترش نوشت: «به دقت تحولات نگرانکننده در افغانستان را دنبال میکنیم.»
قرار است از این به بعد تروریسم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم و برای مذاکره با گروه تروریستی طالبان این توجیه را بتراشیم که این گروه از مصادیق تروریسم خوبست؟!» این بخشی از یادداشت بهمن پارسال روزنامه جمهوری اسلامی در واکنش به حضور مقامات طالبان در تهران برای مذاکره با مسئولان جمهوری اسلامی است.
البته این تنها روزنامه جمهوری اسلامی نبود که به این سفر و دیدار معترض بود. پارسال وقتی تصاویر میزبانی مسئولان ایرانی از مردان طالبانی در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد، صدای اعتراض خیلیها، از فعالان سیاسی و مردم عادی ایران و افغانستان و به ویژه برخی مقامات دولت افغانستان بلند شد که «چرا پای مذاکره با یک گروه تروریستی نشستهاید؟»
وزارت خارجه و مشخصا ظریف به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی آن زمان اعلام کردند که ایران هنوز طالبان را از لیست تروریستی خارج نکرده اما در عین حال «طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است.»
آن زمان شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که به فاصله چند ماه بعد، در تابستان جاری، طالبان به یکباره اینگونه در افغانستان پیشروی کند. سهیل شاهین، مسئول دفتر سیاسی طالبان امارت اسلامی افغانستان و عضو مذاکرهکننده طالبان در مذاکرات دوحه، روز جمعه اعلام کرد که آنها هماکنون ۸۰ درصد از افغانستان را تحت کنترل خود گرفتهاند و تنها مرکز افغانستان توسط دولت کابل کنترل میشود!
نشریه آمریکایی «لانگ وار ژورنال» با ارائه نقشهای از مناطق تصرف شده توسط طالبان، تاکید کرده این برای نخستین بار در دو دهه گذشته است که مناطق تحت کنترل طالبان از مناطق تحت کنترل دولت افغانستان بیشتر شده است. رسانهها، تحلیلگران و محافل سیاسی متحیر از سقوط سریالی شهرها در افغانستان، سقوط قریبالوقوع کابل را نیز پیشبینی میکنند؛ هرچند که دولت مستقر در افغانستان این اخبار و ادعاهای طالبان درباره فتوحات و پیشرویها را جعلی و تبلیغاتی میخواند.
تمام اینها در شرایطی رخ میدهد که مذاکرات بینالافغانی صلح در افغانستان به نتیجه نرسیده و نیروهای آمریکایی پس از سالها بالاخره در دولت جو بایدن خروج خود را کلید زدند و یک به یک پایگاهها را ترک کردند.
روزنامه والاستریت ژورنال چهارشنبه گذشته طی گزارشی با اشاره به این موضوع و تحرکات اخیر طالبان، نوشته بود که طبق ارزیابی نهادهای امنیتی آمریکا طالبان ممکن است ظرف ۶ تا ۱۲ ماه پس از خروج کامل نیروهای آمریکایی کابل را تصرف کند.
بسیاری از کارشناسان نیز تاکید میکنند که این سقوط حتمی نیست. اما در هر حال حتی در صورت عدم سقوط کابل نیز، این حجم از پیشروی طالبان در افغانستان، چه در بعد فیزیکی و چه روانی و تبلیغاتی، حاکی از دست برتر این گروه و قدرت گرفتن بیش از پیش آن است.
با تمام این تحولات و فرضیهها، موضع ایران در برابر طالبان با این قدرت تازهاش چه خواهد بود؟ به نظر میرسد پاسخ ابتدایی به این سوال را میتوان از درهایی که ماههای گذشته برای گفتوگو با طالبان در ایران گشوده شد، پیدا کرد. با تاملی بر آن مقطع و اخبار آن میتوان دریافت که سیاست ایران در برابر طالبان «پذیرش» است که دلایل مختلفی نیز دارد؛ یکی از دلایل آن همین قدرت گرفتن طالبان در افغانستان است و دلیل مهم دیگر باز بودن پای آمریکا در این قائله. طالبان در سالهای اخیر با راه انداختن هیأتهای مذاکرهکننده با کشورهای منطقه و آمریکا و روسیه سعی کرده تصویری متفاوت از گذشته، از خود به نمایش بگذارد؛ با علم به اینکه برای قرار گرفتن در چرخه قدرت باید به ابزار آن که یکی از این ابزار روابط دیپلماتیک است مسلح باشد.
در این میان آمریکا روابط نزدیکی با طالبان برقرار کرد تا جایی که مذاکرات صلح در افغانستان را ترتیب داد و اکنون نیز بسیاری از تحولات و وقایع جاری در افغانستان را ناشی از دستهای پشت پرده آمریکا میبینند. آنچه مسلم است اینکه ایران در این بازی قطعا نمیخواهد امکان نزدیکی به یک قدرت مسلط در افغانستان را به آمریکا بدهد و در این طنابکشی بر سر برقراری رابطه بیشتر با طالبان خواهد کوشید.
از مواضع جمهوری اسلامی نیز چنین بر میآید که در این راه، مصلحت را در چشمپوشی از سوابق طالبان میبیند. این نکته در دولت حسن روحانی تا حدی مشهود بود؛ اما نکته قابل تامل انتقال قدرت در ایران و روی کار آمدن دولت تازه در هفتههای آینده است. آیا دولت ابراهیم رئیسی نیز همین سیاست را پیش خواهد گرفت؟
به نظر میرسد پاسخ به این پرسش مثبت است؛ به چند دلیل. اول آنکه سیاست گفتوگو با طالبان و اذعان به اینکه بخشی انکارنشدنی از افغانستان است، سیاست کلی جمهوری اسلامی که تغییر دولت به معنی تغییر آن نیست. دوم رویکرد و مواضع چهرهها و تریبونهای اصولگرا نسبت به آن است. در حالی که محمدجواد ظریف همزمان با تاکید بر لزوم گفتوگو با طالبان، تاکید میکند که ایران این گروه را از لیست تروریستی حذف نکرده، اصولگرایان اما یک گام پیشتر میروند.
برخی منابع حتی سقوط کابل ظرف شش ماه آینده را نیز پیشبینی کردهاند. موضع ایران در برابر طالبان با این قدرت تازهاش چه خواهد بود؟ به نظر میرسد پاسخ را میتوان از درهایی که ماههای گذشته برای گفتوگو با طالبان در ایران گشوده شد، پیدا کرد
پاییز پارسال احمد نادری، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، در واکنش به حضور هیأت سیاسی طالبان در سفارت ایران در قطر، با حمایت از طالبان، در توئیترش نوشت: «طالبان یکی از جنبشهای اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است.»
او اضافه کرده بود که «نباید در دام بازنماییهای اشتباه رسانههای آمریکایی از آنان بیفتیم.» عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه اصولگرای جوان نیز همان مقطع در واکنش به موج اعتراضات به حضور هیأت طالبانی در تهران، در «جوان» نوشت که عمده سوالات درباره گفتوگو با طالبان حول شهادت دیپلماتهای ایران در مزارشریف و شهادت شیعیان افغانستان است. او در ادامه عنوان کرده بود که «طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفته بود.» حال که طالبان در شکلی عجیب و غریب و بیسابقه در حال تسلط بر افغانستان است، کیهان نوشته است که «طالبان امروز با طالبانی که سر میبُرید، تفاوتهایی کرده است.»
تریبون اصولگرایان مینویسد: «در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. … طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد.»
بدین ترتیب باید گفت که چنانچه یک دولت طالبانی در افغانستان شکل بگیرد، ایران و دولت تازهاش، میتوانند خود را برای پذیرش آن آماده کنند اما سطح و چگونگی این آمادگی منوط به رفتار طالبان است؛ اینکه بیشتر به سوی آمریکا و تامین منافع آن غش کند یا اینکه طی روابطی حسنه با ایران، منافع همسایهاش را فدای عنایت واشنگتن نکند. در حال حاضر اما ایران نگران از اینکه کدام یک از این دو رویکرد در افغانستان حاکم خواهد شد، برای اعلام موضعی رسمی منتظر است و نظاره میکند؛ چنانچه سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه در توئیترش نوشت: «به دقت تحولات نگرانکننده در افغانستان را دنبال میکنیم.»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰