صندوقهای بازنشستگی کشور؛ چالشهای پیشرو
رضا صادقیان وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور را میتوان یکی از بحرانهای نسبتا خاموش موجود کشور برشمرد. شرایطی که گاه با اعتراضها و تجمعهای کوچک بازنشستگان نهادهای مختلف در برخی نقاط کشور اتفاق میافتد و در صورت رسیدن به نتیجه مطلوب برای مدتی خاموش میگردد. در کشورمان ۱۲ صندوق بازنشستگی وجود دارد. صندوق بازنشستگی کشور یکی […]
رضا صادقیان
وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور را میتوان یکی از بحرانهای نسبتا خاموش موجود کشور برشمرد. شرایطی که گاه با اعتراضها و تجمعهای کوچک بازنشستگان نهادهای مختلف در برخی نقاط کشور اتفاق میافتد و در صورت رسیدن به نتیجه مطلوب برای مدتی خاموش میگردد.
در کشورمان ۱۲ صندوق بازنشستگی وجود دارد. صندوق بازنشستگی کشور یکی از بزرگترین صندوقها است که بیش از ۱٫۵ میلیون نفر از مستمری بگیران اصلی و تبعی را تحت پوشش قرار داده است. اما چرا صندوقهای بازنشستگی را میتوان یکی از بحرانها و ابر چالشهای سالهای آینده برشمرد؟ براساس گزارش «عمدهترین مسائل کشور» که در سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تدوین شده، آمده است: «در حال حاضر مستمری بگیران اصلی و تبعی (افرادی که پس از فوت مستمری بگیر صاحبان دریافت مستمری میباشند) سازمان تامین اجتماعی از مرز ۵ میلیون نفر گذشته است. این بدان معناست که در صورت ورشکستگی این سازمان نظیر سایر صندوقها، مشکلات جدی اجتماعی ایجاد خواهد شد و بروز اعتراضات وسیع اجتماعی دور از انتظار نخواهد بود.»
آمار مندرج در گزارش مذکور، متعلق به اطلاعات آماری سال ۹۴ است. براساس اطلاعات منتشر شده جدید، در زمستان سال ۹۹ شمارگان مستمری بگیران اصلی و تبعی به عدد ۵ میلیون و نهصد و چهل و پنج هزار نفر رسیده است. این آمار نشان میدهد از سال ۹۴ تا ۹۹ و به مدت پنج سال نزدیک به یک میلیون نفر به مستمری بگیران کشور افزوده شده است. به عبارتی طی تمام سالها با رشد چشمگیر مستمری بگیران روبرو بودهایم. مهمتر آنکه؛ براساس آمارهای مندرج در سایت صندوق بازنشستگی کشور، شاهد افزایش بازنشستگان و از کار افتادگانی هستیم که در نهایت امر به عنوان مستمری بگیران شناخته میشوند.
زنگ هشدار وضعیت صندوقهای بازنشستگی را میتوان به دو عامل اصلی مرتبط دانست. اول: گستره سازمانهای دولتی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی. زمانهای که هر کدام از نهادهایی که در گذشته فعال بودند و یا براساس نظم برآمده از انقلاب شکل گرفته بودند با جذب نیرو و استخدام پرسنل جدید به دنبال بزرگتر کردن ساختار قدرت و نزدیک به نظم جدید بودند. استخدامهای بیرویه در سالهای نخست باعث شد شاهد بازنشسته شدن کارکنان در اوایل دهه ۸۰ باشیم. دوم: اتخاذ سیاستهای کنترل جمعیت و ناتوانی نهاد دولت از تامین نیازهای اقتصادی شهروندان و کاهش رشد جمعیت، در حال حاضر جمعیت کشور را پیر کرده است؛ در چنین شرایطی با افزایش مستمری بگیران در نهادهای مختلف روبرو میشویم. مستمری بگیرانی که به غیر از دریافت حقوق، نیازهای درمانی و رفاهی آنان بسیار بیشتر از نیروهای جوان است. افزایش چشمگیر بازنشستگان در سالهای اخیر و پرداخت مستمری به افراد، در صورتی که امکان تامین آن از سوی صندوقها فراهم نیاید، زمینه اعتراض مستمری بگیران و خانوادههای آنان را به دنبال خواهد داشت. اعتراض بازنشستگان آموزش و پرورش، صنعت فولاد، کارکنان صدا و سیما و… بخشی از اعتراضهای پیوسته در سالهای اخیر است.
در حال حاضر جمعیت مستمری بگیران بیش از دو برابر مستخدمین دولت است؛ این همه یعنی باری سنگین روی دوش دولت قرار گرفته است. براساس تحلیل دکتر نیلی، صندوقهای بازنشستگی در گذشته به دلیل کسب درآمد بالا به عنوان منبع مالی قابل توجهی برای دولتها به حساب میآمدند. به دلیل کم بودن جمعیت مستمری بگیران در اواسط دهه هفتاد و هشتاد، حجم گستردهای از منابع مالی نزد صندوقها باقی میماند و دولتها برای تامین ردیفهای بودجه خود را به صندوقها بدهکار میکردند. در حال حاضر و با به دلیل افزایش چشمگیر بازنشستگان این امکان از دولتها گرفته شده است و خود صندوقها به صورت بحرانی نسبتا خاموش درآمدهاند.
وضعیت صندوقهای بازنشستگی کشور را میتوان یکی از بحرانهای نسبتا خاموش موجود کشور برشمرد. شرایطی که گاه با اعتراضها و تجمعهای کوچک بازنشستگان نهادهای مختلف در برخی نقاط کشور اتفاق میافتد و در صورت رسیدن به نتیجه مطلوب برای مدتی خاموش میگردد.
در کشورمان ۱۲ صندوق بازنشستگی وجود دارد. صندوق بازنشستگی کشور یکی از بزرگترین صندوقها است که بیش از ۱٫۵ میلیون نفر از مستمری بگیران اصلی و تبعی را تحت پوشش قرار داده است. اما چرا صندوقهای بازنشستگی را میتوان یکی از بحرانها و ابر چالشهای سالهای آینده برشمرد؟ براساس گزارش «عمدهترین مسائل کشور» که در سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تدوین شده، آمده است: «در حال حاضر مستمری بگیران اصلی و تبعی (افرادی که پس از فوت مستمری بگیر صاحبان دریافت مستمری میباشند) سازمان تامین اجتماعی از مرز ۵ میلیون نفر گذشته است. این بدان معناست که در صورت ورشکستگی این سازمان نظیر سایر صندوقها، مشکلات جدی اجتماعی ایجاد خواهد شد و بروز اعتراضات وسیع اجتماعی دور از انتظار نخواهد بود.»
آمار مندرج در گزارش مذکور، متعلق به اطلاعات آماری سال ۹۴ است. براساس اطلاعات منتشر شده جدید، در زمستان سال ۹۹ شمارگان مستمری بگیران اصلی و تبعی به عدد ۵ میلیون و نهصد و چهل و پنج هزار نفر رسیده است. این آمار نشان میدهد از سال ۹۴ تا ۹۹ و به مدت پنج سال نزدیک به یک میلیون نفر به مستمری بگیران کشور افزوده شده است. به عبارتی طی تمام سالها با رشد چشمگیر مستمری بگیران روبرو بودهایم. مهمتر آنکه؛ براساس آمارهای مندرج در سایت صندوق بازنشستگی کشور، شاهد افزایش بازنشستگان و از کار افتادگانی هستیم که در نهایت امر به عنوان مستمری بگیران شناخته میشوند.
زنگ هشدار وضعیت صندوقهای بازنشستگی را میتوان به دو عامل اصلی مرتبط دانست. اول: گستره سازمانهای دولتی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی. زمانهای که هر کدام از نهادهایی که در گذشته فعال بودند و یا براساس نظم برآمده از انقلاب شکل گرفته بودند با جذب نیرو و استخدام پرسنل جدید به دنبال بزرگتر کردن ساختار قدرت و نزدیک به نظم جدید بودند. استخدامهای بیرویه در سالهای نخست باعث شد شاهد بازنشسته شدن کارکنان در اوایل دهه ۸۰ باشیم. دوم: اتخاذ سیاستهای کنترل جمعیت و ناتوانی نهاد دولت از تامین نیازهای اقتصادی شهروندان و کاهش رشد جمعیت، در حال حاضر جمعیت کشور را پیر کرده است؛ در چنین شرایطی با افزایش مستمری بگیران در نهادهای مختلف روبرو میشویم. مستمری بگیرانی که به غیر از دریافت حقوق، نیازهای درمانی و رفاهی آنان بسیار بیشتر از نیروهای جوان است. افزایش چشمگیر بازنشستگان در سالهای اخیر و پرداخت مستمری به افراد، در صورتی که امکان تامین آن از سوی صندوقها فراهم نیاید، زمینه اعتراض مستمری بگیران و خانوادههای آنان را به دنبال خواهد داشت. اعتراض بازنشستگان آموزش و پرورش، صنعت فولاد، کارکنان صدا و سیما و… بخشی از اعتراضهای پیوسته در سالهای اخیر است.
در حال حاضر جمعیت مستمری بگیران بیش از دو برابر مستخدمین دولت است؛ این همه یعنی باری سنگین روی دوش دولت قرار گرفته است. براساس تحلیل دکتر نیلی، صندوقهای بازنشستگی در گذشته به دلیل کسب درآمد بالا به عنوان منبع مالی قابل توجهی برای دولتها به حساب میآمدند. به دلیل کم بودن جمعیت مستمری بگیران در اواسط دهه هفتاد و هشتاد، حجم گستردهای از منابع مالی نزد صندوقها باقی میماند و دولتها برای تامین ردیفهای بودجه خود را به صندوقها بدهکار میکردند. در حال حاضر و با به دلیل افزایش چشمگیر بازنشستگان این امکان از دولتها گرفته شده است و خود صندوقها به صورت بحرانی نسبتا خاموش درآمدهاند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰