ماجرای سفر تار ایرانی به مکانهای تاریخی
گروه فرهنگ و هنر: یک نوازنده تار و آهنگساز مدتی است پروژهای به نام «تار ایرانی» را با محوریت تارنوازی آغاز کرده است که در راستای آن به استانهای مختلف کشورمان سفر میکند و در هر کدام از این سفرها در یکی از مکانهای تاریخی به تارنوازی میپردازد. حاصل هر کدام از این سفرها و […]
علی قمصری در قالب پروژه «تار ایرانی» تاکنون به شهرهای قزوین، تهران، شیراز، تبریز، اردبیل، کردستان و کرمانشاه سفر کرده است؛ البته سفرهای او تنها به مراکز استان خلاصه نمیشود. او در مسیر سفرهایش به شهرهای کوچکتر هم میرود و در هر کدام اجرایی را ضبط میکند.
نکته مهم این اجراها این است که قمصری نگاهی ویژه به موسیقی مناطق مختلف دارد؛ یعنی آثاری که برای اجرا انتخاب میکند، معمولا براساس ملودیهای معروفِ آن منطقه است. همچنین یادی از بزرگان موسیقی هر شهر و هر منطقه از دیگر نکاتی است که در پروژه «تار ایرانی» مد نظر است.
در همین راستا تصمیم گرفتیم صحبتی با این هنرمند درباره هدف او از آغاز پروژه «تار ایرانی» داشته باشیم.
قمصری در ابتدا درباره هدفش از آغاز پروژه «تار ایرانی» میگوید: آغاز چنین پروژهای برایم یک دغدغه هنری و اجتماعی بود و چند هدف مختلف برای آن داشتم؛ از جمله یک نوع همگرایی فرهنگی به شکلی که در قالب آن برای استقلال همه فرهنگها ارزش قائل شوم و به نوعی با آنها گفتوگو داشته باشم، گستردگی نفوذ ساز تار در فرهنگهای مختلف و جایگاهی که در خطههای مختلف کشور دارد را نشان دهم و به دلیل اینکه نسل جدید از طریق رسانه ملی با ساز ایرانی آشنا نمیشود و به موسیقیهایی که شاید از اصالت ایرانی به دور هستند گرایش پیدا کرده، به واسطه این پروژه آنها را در معرض شنیدن موسیقی و دیدن ساز ایرانی قرار دهم بدون اینکه وارد جریان رواج سطحی گرایی با ساز ایرانی شوم.
این هنرمند درباره دیگر دلایلش برای آغاز پروژه «تار ایرانی» تصریح میکند: تار به نام کشور آذربایجان ثبت شده است، گرچه که زادگاه آن به لحاظ تاریخی ایران بوده و در ایران هویت پیدا کرده است. با احترام به کشور آذربایجان، قصد دارم قدم کوچکی برای تار ایرانی بردارم به این جهت که حتی اگر مسوولان کاری نمیکنند، ما مردم و هنرمندان بتوانیم هویت آن را به نام ایران ثبت کنیم.
این نوازنده تار درباره همراهی مردم با او در این پروژه بیان میکند: از ابتدا که تصمیم به انجام این پروژه گرفتم به دنبال حمایت نبودم؛ از هیچ نهاد و اسپانسری حمایتی قبول نکردم و تصمیم گرفتم خودم تمامی مسئولیتها را برعهده بگیرم. ولی با این حال از طرف مردم بسیار با واکنشهای زیبایی مواجه شدم که با آغوش باز پذیرا بودند و همراهی کردند. در شهرهای مختلف بارها پیش آمد که مردم داوطلبانه همراه میشدند. البته از آنجا که همراهی با مسئولان را نپذیرفته بودم، گاهی آنها نیز در قالب مردم همراه میشدند که در این مسیر با موارد جالبی مواجه شدم. به این صورت که متوجه شدم بُعد دیگری در برخی از مسئولان هست که در آنها نهفته و باید بیدار شود. من با این بیداری مواجه شدم و دیدم که در بسیاری از افرادی که به هر دلیل دچار محدوداتهایی هستند، یک وجه انسانی نهفته که باید بیدار شود.
از قمصری همچنین درباره مشکلاتی که در جریان پروژه «تار ایرانی» برایش ایجاد شده سوال میکنیم. میگوید: در بوکان، تخت جمشید در شیراز، بازار تهران و بازار تبریز با محدودیتهایی رو به رو شدم. همچنین پس از اجرا در بیستون هم با تهدیدهایی مواجه شدم.
«مسئولان چه توضیحی برای ایجاد محدودیت در اجرای شما داشتند؟» پاسخ میدهد: در شیراز با وجود اینکه مجوز گرفته شده بود، گفتند که ورود ساز به تخت جشمید ممنوع است. همچنین مدیریت آنجا در یک مصاحبه گفته بودند که برای اجرا در تخت جمشید از طرف من دیر اقدام شده بود؛ در حالی که یک ماه و نیم پیش از ضبط اقدام کرده بودم و البته شماره پرونده اقدامم برای اخذ مجوز اجرا در تخت جمشید را هم دارم.
او ادامه میدهد: با این حال پس از اینکه در مکان دیگری اجرایم را به پایان رساندم، گروههای موسیقی در تخت جمشید اجرا کردند و گویا به یک باره راه برای اجرای موسیقی در تخت جمشید باز و از حالت ممنوعیت خارج شد. پس از این اتفاق متوجه شدم که یک هنرمند میتواند درها را باز کند و من این اتفاق را در تخت جمشید عملی کردم. به طور کلی صحبت منطقی از مسئولان نمیشنوم و به این مسئله عادت دارم. امیدوارم به زودی این موانع برطرف شود؛ زیرا اگر هنرمندان واقعا بخواهند کاری را انجام دهند چیزی نمیتواند مانع آنها شود و چه بهتر که اگر قرار است اتفاقی به نفع کشور و فرهنگمان باشد مانع آن نشوند.همچنین این مسئله را با قمصری مطرح میکنیم که درباره اجرای موسیقی در مکانهای تاریخی گفته میشود که ممکن است صدا باعث ایجاد آسیب به مکان باستانی شود.
او درباره این مسئله توضیح میدهد: پیش از آغاز این پروژه درباره این مسئله فکر شده و هیچ عامل آسیب زایی وجود ندارد؛ زیرا من به تنهایی به همراه یک ریکوردر و یک عکاس به همراه دوربینش در محل حضور داریم و هیچ اسپیکر و سیستم دیگری به همراه نداریم که البته خود تار نیز صدای چندان بلندی ندارد. پس از من در همان تخت جمشید گروههای دف نوازی بزرگ به اجرا پرداختند که باعث خرسندی است که راه برای موسیقیدانها باز شده است.این هنرمند در پی برخوردی که با او در تخت جمشید شد، یکی از قطعههای ضبط شده در شیراز را منتشر نکرد و اعلام کرده بود که تا وقتی مسئولان شیراز از مردم فارس عذرخواهی نکردهاند، آن را منتشر نخواهد کرد.
در همین راستا قمصری درباره اینکه آیا عذرخواهی از سمت مسئولان نسبت به مردم صورت گرفته یا نه، پاسخ منفی داد.
از این هنرمند درباره معیارش برای انتخاب قطعه اجرایی در هر منطقه میپرسیم. میگوید: پیش از ورود به هر شهر، مدتی درباره آنجا و موسیقی خطههای مختلف مطالعه و پژوهش میکنم، موسیقیهای آنها را میشنوم و با مختصات و جغرافیای آنجا آشنایی پیدا میکنم و درباره اینکه در آن شهر اجرای چه قطعهای میتواند باعث شود که مردم جهان با آن منطقه همذات پنداری بهتری داشته باشند و این آشنایی از طریق چه قطعهای باشد، تصمیم گیری میکنم. در نهایت اینکه از موسیقی، گویش یا زبان آن خطه استفاده میکنم یا اینکه نسبت به آن جغرافیا یا مکان بداههای که همان لحظه باتوجه به اتمسفر آنجا در ذهنم شکل میگیرد را اجرا میکنم. البته بداههای که اجرا میکنم برگرفته از ملودیهای همان خطه است؛ مثلا در شیراز غیر از اینکه یک قطعه حماسی اجرا کردم، مجموعهای از قطعات استان فارس، قشقایی و جهرم را هم اجرا کردم.او در پایان درباره سفرش به کرمانشاه اظهار میکند: این بار خطه غرب کشور را سفر کردم که موسیقی بسیار گستردهای دارند و برای آنکه موسیقی آنها، فرهنگ و زیبایی اخلاقشان را دریابید باید یک عمر آنجا زندگی کنید. نکته جالب این شهر این بود که با هر گرایش مذهبی که داشتند انسانیت، شیوه زندگی سالم و اخلاق در آنها یک ویژگی بارز و مشترک بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰