آهِسته آهسته، داریم تغییر میکنیم!
امیر دبیریمهر چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربه ها را میزدند؛ ولی الان میبینیم برایشان کنار پیادهرو غذا میگذارند و کلی انجمن برای نگهداریشان ایجاد شده است…. همین چند وقت پیش یک نفر که موهایش عجیب بود، تیکه بارانش میکردیم؛ ولی الان میگوییم دوست دارد این تیپی باشدمدل موهایش چه […]
امیر دبیریمهر
چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربه ها را میزدند؛ ولی الان میبینیم برایشان کنار پیادهرو غذا میگذارند و کلی انجمن برای نگهداریشان ایجاد شده است…. همین چند وقت پیش یک نفر که موهایش عجیب بود، تیکه بارانش میکردیم؛ ولی الان میگوییم دوست دارد این تیپی باشدمدل موهایش چه ضرری به ما میرساند؟!
همین چند وقت پیش تا همسایهمان مهمانی میگرفت زنگ میزدیم ۱۱۰؛ ولی الان میگوییم بگذار شاد باشند و به آنها میگوییم لطفا ساعت ۱۲ شب تعطیلش کنید و همسایهمان هم ۱۲ نشده تعطیل میکند!… همین چند وقت پیش هر خرافاتی میگفتند قبول میکردیم و به دیگران هم انتقالش میدادیم؛ ولی الان هر حرفی را که میشنویم ، نخست می اندیشیم و یا میگوییم منبع معتبرش را اعلام کن! همین چند وقت پیش برای پرسپولیس و استقلال، دست به یقه ی رفیق چند سالهمان میشدیم؛ ولی الان از توهین حتی به تیم رقیب ناراحت میشویم!
همین چند وقت پیش کسی نظر مخالفی داشت غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است!…. تا همین چند وقت پیش در روزهای تعطیلی ، پارک ها و جنگل تبدیل میشدند به سفرهای از زبالههای رنگارنگ؛ اما الان بیشتر مردم وقتی میخواهند بساطشان را جمع کنند علاوه بر زباله های خود ، زباله های دیگران را هم جمع میکنند و با خود میبرند….همین چند وقت پیش بچهدار که میشدیم، پدربزرگ و مادربزرگ سریع خواب میدیدند، یکی آمده تو خوابشان و گفته نام بچه را فلان بگذارید و ما هم خوشحال میشدیم و میگذاشتیم. ولی الان آن نام زیبایی که دلمان بخواهد را روی بچهمان میگذاریم!
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم و به اصل و سرشت و تمدن خودمان برمیگردیم و اینها همگی از نشانههای باشعور شدن ماست. این یعنی رسیدن به گوهر مدرنیته و عبور از دوران نادانی و خرافات با وجود همه محدودیتها، و اینها یعنی به بلوغ فرهنگی رسیدن. شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ی ایده ال برسیم ولی همین که آغاز کرده ایم خیلی خوب است، خیلی خیلی هم خوب است!
مرتب نگوییم ایرانی ها فلان هستند. ایرانی یعنی من، یعنی تو! تو وقت بزار، مطالعه کن، رفتارهای اجتماعیِ نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، با مهربانی، با آرامش، با معلمی و مُدَرِسی کردن و با لحنی انسان محور و همین کفایت میکند.
چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربه ها را میزدند؛ ولی الان میبینیم برایشان کنار پیادهرو غذا میگذارند و کلی انجمن برای نگهداریشان ایجاد شده است…. همین چند وقت پیش یک نفر که موهایش عجیب بود، تیکه بارانش میکردیم؛ ولی الان میگوییم دوست دارد این تیپی باشدمدل موهایش چه ضرری به ما میرساند؟!
همین چند وقت پیش تا همسایهمان مهمانی میگرفت زنگ میزدیم ۱۱۰؛ ولی الان میگوییم بگذار شاد باشند و به آنها میگوییم لطفا ساعت ۱۲ شب تعطیلش کنید و همسایهمان هم ۱۲ نشده تعطیل میکند!… همین چند وقت پیش هر خرافاتی میگفتند قبول میکردیم و به دیگران هم انتقالش میدادیم؛ ولی الان هر حرفی را که میشنویم ، نخست می اندیشیم و یا میگوییم منبع معتبرش را اعلام کن! همین چند وقت پیش برای پرسپولیس و استقلال، دست به یقه ی رفیق چند سالهمان میشدیم؛ ولی الان از توهین حتی به تیم رقیب ناراحت میشویم!
همین چند وقت پیش کسی نظر مخالفی داشت غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است!…. تا همین چند وقت پیش در روزهای تعطیلی ، پارک ها و جنگل تبدیل میشدند به سفرهای از زبالههای رنگارنگ؛ اما الان بیشتر مردم وقتی میخواهند بساطشان را جمع کنند علاوه بر زباله های خود ، زباله های دیگران را هم جمع میکنند و با خود میبرند….همین چند وقت پیش بچهدار که میشدیم، پدربزرگ و مادربزرگ سریع خواب میدیدند، یکی آمده تو خوابشان و گفته نام بچه را فلان بگذارید و ما هم خوشحال میشدیم و میگذاشتیم. ولی الان آن نام زیبایی که دلمان بخواهد را روی بچهمان میگذاریم!
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم و به اصل و سرشت و تمدن خودمان برمیگردیم و اینها همگی از نشانههای باشعور شدن ماست. این یعنی رسیدن به گوهر مدرنیته و عبور از دوران نادانی و خرافات با وجود همه محدودیتها، و اینها یعنی به بلوغ فرهنگی رسیدن. شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ی ایده ال برسیم ولی همین که آغاز کرده ایم خیلی خوب است، خیلی خیلی هم خوب است!
مرتب نگوییم ایرانی ها فلان هستند. ایرانی یعنی من، یعنی تو! تو وقت بزار، مطالعه کن، رفتارهای اجتماعیِ نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، با مهربانی، با آرامش، با معلمی و مُدَرِسی کردن و با لحنی انسان محور و همین کفایت میکند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰