حجاب و خواست مردم
محسن برهانی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران وقتی حضرت موسی از کوه طور بازگشتند، با کمال تعجب ملاحظه کردند که بخش قابل توجهی از بنیاسراییل در حال گوسالهپرستی هستند و برادرشان حضرت هارون سکوت اختیار کردهاند. پیامبر خدا برادر را توبیخ کردند، اما برادر پاسخی داد که مورد پسند حضرت موسی قرار گرفت و آن […]
محسن برهانی
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
وقتی حضرت موسی از کوه طور بازگشتند، با کمال تعجب ملاحظه کردند که بخش قابل توجهی از بنیاسراییل در حال گوسالهپرستی هستند و برادرشان حضرت هارون سکوت اختیار کردهاند. پیامبر خدا برادر را توبیخ کردند، اما برادر پاسخی داد که مورد پسند حضرت موسی قرار گرفت و آن را تایید کردند: «من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی ، و سفارش مرا به کار نبستی!». یعنی جناب هارون سکوت کرد و از بتپرستی ممانعت نکرد چون اگر چنین میکرد به علت اختلافی بودن این موضوع میان بنی اسراییل، جامعه به دو دسته تقسیم میشد و به جان هم میافتادند و فساد در جامعه محقق میشد. بر اساس این واقعیت قرآنی، برای عدم تفرقه بین ملت و حفظ وحدت، حتی میتوان بر بتپرستی تحمل کرد. بله آنگاه که اکثریت با حاکم (جناب موسی) همراه شدند -کما اینکه چنین شد و با حضور ایشان ورق برگشت- حاکم حکم خدا را اجرا میکند چون شرط اجرای احکام، همراهی اکثریت است.
در ماه رمضان گروهی از مسلمانان برای اقامه نماز تراویح در مسجد کوفه حاضر شدند. امیرمؤمنان، فرزند ارشدشان را فرستادند و به مردم گفتند که نماز (مستحبی) به جماعت در ماه رمضان اقامه نشود (براساس مبانی فقهی مکتب اهل بیت خواندن این نماز جایز نیست). وقتی چنین مطلبی به مردم منتقل شد فریاد برآوردند: واعمراه، واعمراه. و با این فریاد مخالفت خویش در تغییر سنت خلیفه دوم از سوی حاکم اسلامی را نشان دادند. در برابر این واکنش -که واکنش نه یک کشور و نه بخش عمدهای از کشور که واکنش ساکنان شهر کوفه بود- حضرت علی چه کرد؟ به امام مجتبی فرمودند به مردم بگویید نماز بخوانند. نه فشاری و نه زوری و نه تحمیلی! تسلیم خواست آن بخش از مردم شدند.
🟢چند نتیجهگیری:
✅ در داستان اول پیغمبر خدا بر بتپرستی صبر کرد و در داستان دوم ولیّ خدا، بدعت را تحمل کرد و نه خبری از شلاق بود و نه بزن و بکوب و نه تحقیر مردم نه جزای نقدی و نه گردنکلفتی تقنینی و شوآف اقتدار. جالب اینکه عدم رعایت حجاب نه در حد بتپرستی است و نه در حد بدعت و نه حتی گناه کبیره بلکه عدم رعایت یک حکم شرعی فرعی و یک گناه صغیره است.
✅ در هر دو روایت، مردم بما هو مردم نظر دادند و نه نخبگان و نه متدینین و نه متشرعین و نه نورچشمیها و فلاسفه. مردم عادی کوچه و بازار بودند و خواست و اراده ایشان -و لو بر خلاف احکام الهی- منشأ اثر شد.
✅ اگر حکومت توانست با اقدامات تبلیغی و اقناعی، نظر اکثریت جامعه را با خود همراه کند حتماً میتواند خواست و منویّاتش را اجرایی نماید اما اگر بخش قابل توجهی از جامعه نخواستند، نه عقلاً و نه شرعاً حکومت اسلامی هیچ تکلیفی بر تحمیل ندارد.
حال نکات فوق را با مصوبه {……} حجاب مقایسه کنید و ببینید این جماعت چقدر از وادی شریعت، پرت هستند! به همین دلیل است که اساس این مصوبه خلاف شرع است و پیششرط تقنین، احراز نظر مردم است و بدون این احراز، تحمیل شرعاً جایز نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
وقتی حضرت موسی از کوه طور بازگشتند، با کمال تعجب ملاحظه کردند که بخش قابل توجهی از بنیاسراییل در حال گوسالهپرستی هستند و برادرشان حضرت هارون سکوت اختیار کردهاند. پیامبر خدا برادر را توبیخ کردند، اما برادر پاسخی داد که مورد پسند حضرت موسی قرار گرفت و آن را تایید کردند: «من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی ، و سفارش مرا به کار نبستی!». یعنی جناب هارون سکوت کرد و از بتپرستی ممانعت نکرد چون اگر چنین میکرد به علت اختلافی بودن این موضوع میان بنی اسراییل، جامعه به دو دسته تقسیم میشد و به جان هم میافتادند و فساد در جامعه محقق میشد. بر اساس این واقعیت قرآنی، برای عدم تفرقه بین ملت و حفظ وحدت، حتی میتوان بر بتپرستی تحمل کرد. بله آنگاه که اکثریت با حاکم (جناب موسی) همراه شدند -کما اینکه چنین شد و با حضور ایشان ورق برگشت- حاکم حکم خدا را اجرا میکند چون شرط اجرای احکام، همراهی اکثریت است.
در ماه رمضان گروهی از مسلمانان برای اقامه نماز تراویح در مسجد کوفه حاضر شدند. امیرمؤمنان، فرزند ارشدشان را فرستادند و به مردم گفتند که نماز (مستحبی) به جماعت در ماه رمضان اقامه نشود (براساس مبانی فقهی مکتب اهل بیت خواندن این نماز جایز نیست). وقتی چنین مطلبی به مردم منتقل شد فریاد برآوردند: واعمراه، واعمراه. و با این فریاد مخالفت خویش در تغییر سنت خلیفه دوم از سوی حاکم اسلامی را نشان دادند. در برابر این واکنش -که واکنش نه یک کشور و نه بخش عمدهای از کشور که واکنش ساکنان شهر کوفه بود- حضرت علی چه کرد؟ به امام مجتبی فرمودند به مردم بگویید نماز بخوانند. نه فشاری و نه زوری و نه تحمیلی! تسلیم خواست آن بخش از مردم شدند.
🟢چند نتیجهگیری:
✅ در داستان اول پیغمبر خدا بر بتپرستی صبر کرد و در داستان دوم ولیّ خدا، بدعت را تحمل کرد و نه خبری از شلاق بود و نه بزن و بکوب و نه تحقیر مردم نه جزای نقدی و نه گردنکلفتی تقنینی و شوآف اقتدار. جالب اینکه عدم رعایت حجاب نه در حد بتپرستی است و نه در حد بدعت و نه حتی گناه کبیره بلکه عدم رعایت یک حکم شرعی فرعی و یک گناه صغیره است.
✅ در هر دو روایت، مردم بما هو مردم نظر دادند و نه نخبگان و نه متدینین و نه متشرعین و نه نورچشمیها و فلاسفه. مردم عادی کوچه و بازار بودند و خواست و اراده ایشان -و لو بر خلاف احکام الهی- منشأ اثر شد.
✅ اگر حکومت توانست با اقدامات تبلیغی و اقناعی، نظر اکثریت جامعه را با خود همراه کند حتماً میتواند خواست و منویّاتش را اجرایی نماید اما اگر بخش قابل توجهی از جامعه نخواستند، نه عقلاً و نه شرعاً حکومت اسلامی هیچ تکلیفی بر تحمیل ندارد.
حال نکات فوق را با مصوبه {……} حجاب مقایسه کنید و ببینید این جماعت چقدر از وادی شریعت، پرت هستند! به همین دلیل است که اساس این مصوبه خلاف شرع است و پیششرط تقنین، احراز نظر مردم است و بدون این احراز، تحمیل شرعاً جایز نیست.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰