آقای روحانی! آن ۲۴میلیون حیف نشد؟

گروه سیاسی: روزنامه همدلی  به بررسی پایان کار دولت روحانی پرداخت و نوشت: روحانی در دور دوم سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش از مردم خواسته بود که به او رأی بدهند تا بتواند قدرت بیشتری داشته باشد. یا جمله معروف او که گفته بود:«باید بین دو راه قله، دره، یکی را انتخاب کنیم» مردم امید داشتند که با […]

گروه سیاسی: روزنامه همدلی  به بررسی پایان کار دولت روحانی پرداخت و نوشت: روحانی در دور دوم سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش از مردم خواسته بود که به او رأی بدهند تا بتواند قدرت بیشتری داشته باشد. یا جمله معروف او که گفته بود:«باید بین دو راه قله، دره، یکی را انتخاب کنیم» مردم امید داشتند که با آرای خود به روحانی، حتما به قله خواهند رسید. آن قدرتی که باید از ۲۴ میلیون رأی گرفته می‌شد، در یک چشم‌برهم زدن، بعد از چند مدت، به یک‌باره از دست رفت و نه تنها از قله خبری نبود که امید مردم هر روز بیش از پیش به قهقرا رفت.
 روحانی با فشارهای مضاعفی از سوی دلواپسان و کاسبان تحریم در درون و مخالفان بین‌المللی برجام در بیرون روبه‌رو شد، که اتفاقا همه آن فشارها به بار نشست و مهم‌ترین دستاورد دولتش را به موجود نیمه‌جانی بدل کرد که هر روز فقط برایش دعا می‌کرد تا شاید دوباره جان بگیرد. از اینجا به بعد روحانی وارد مسیر دیگری شد، او که تا دیروز با دلواپسان فاصله گرفته بود، عملا گام در راهی گذاشت که دلواپسان می‌خواستند. نوع ادبیات او هم تغییر کرده بود، شکل مواجهه‌اش با جامعه جهانی بسان رجزخوانی‌های احمدی‌نژاد شده بود، بیش از آنکه راهکاری بایسته و درست داشته باشد، دل به تهدیدهایی سپرده بود که شباهتی با رئیس دولت یازدهم نداشت و بیشتر باب طبع دلواپسان بود.
 آن ۲۴میلیون آرایی که به صندوق او ریخته شده بود تا باعث قدرتش شود، عملا به هیچ کاری نیامد و هر روز هم از جمع ۲۴میلیونی، یکی‌یکی و ده‌ها و صدها و صدها و بعد میلیون‌ها میلیون‌ها خود را از آن صف بیرون کشیدند، چون روحانی نمی‌خواست که زبان آنها باشد و از قدرت آنها بهره گیرد. بعد از آنکه برجام با کینه‌توزی ترامپ در بیرون و کارشکنی دلواپسان داخلی در درون شکست خورد، روزهای خوش روحانی رو به افول گذاشت و معیشت و زندگی مردم هر روز تنگ‌وتنگ‌تر شد.
 پول ملی یا همان ریال ایران تمام شأن و قدرت خود را از دست داد، به صورتی که در جهان چنین نمونه‌ای از افول قدرت پول ملی را نمی‌توان سراغ گرفت، مگر از دوستان ما مثل ونزوئلا. هر روز که می‌گذشت پول ملی سقوط بیشتری را تجربه می‌کرد، و هنوز هم ادامه دارد. چیزی به نام سفره برای اقشار ضعیف و قشر متوسط جامعه دیگر معنا نداشت و هنوز هم ندارد. اما در این بین رفتار روحانی و نوع مواجهه او با زندگی مردم بود. روحانی به گونه‎ای سخن می‌گفت که انگار هیچ مشکلی برای مردم وجود ندارد، انگار تورم ۴۰یا ۵۰درصدی واقعیت ندارد، انگار بیکاری و تعطیلی کارخانه‌ها دروغ دشمنان است. دیگر حرفی برای گفتن نداشت و این‎که این روزها گفت ناگفتنی‌های زیادی دارم، یقینا آنها را برای ۲۴میلیون نفری که به او رأی دادند نخواهد گفت؛ ۲۴میلیون آرایی که حیف شد. حیف.