روزنامه نگاری تحلیلی به دنبال عناصر داینامیک خبر است

مجید رضاییان با بیان چالش‌هایی برای روزنامه‌نگاری و رسانه‌ها که به گفته او در آینده بیشتر هم خواهد شد، در عین حال می‌گوید، «در آینده روزنامه‌نگاری اصیل بیشتر جا می‌افتد»؛ او البته ناگفته‌هایی هم برای روزنامه‌نگاران در جهت تشخیص فیک‌نیوزها و مقابله با گرداب‌های اطلاعاتی دنیای وب دارد.

دنیای وب هرچند بسیاری از کارها را برای روزنامه‌نگاران سهل‌تر کرده است اما در عین حال چالش‌های این کار را نیز هر روز برای آنان بیشتر می‌کند؛ تا جایی که خبرهای نادرست به سرعت منتشر می‌شوند و گسترش پیدا می‌کنند، حتی اصحاب رسانه نیز به تبع فضای به‌وجودآمده در سال‌های اخیر بعضا عامل انتشار خبرهایی بوده‌اند که عجولانه منتشر و بعد تکذیب شده‌اند. 

از این‌رو با مجید رضاییان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم به بحث درباره چرایی و چگونگی انتشار فیک‌نیوزها، شیوه تشخیص آن‌ها توسط خبرنگاران و نیز گفت‌وگو درباره فضای پیش روی روزنامه‌نگاری با وجود توسعه وب و پیشرفت سریع تکنولوژی پرداخته‌ایم؛ متن گفت‌وگوی او با ایسنا را در ادامه می‌خوانید. 

فریب اطلاعات را نخوریم!

«انتشار و گسترش فیک‌نیوزها در دوران پیش از وب یک، با پس از آن و تغییرات احتمالی» نخستین پرسشی است که در گفت وگو با این مدرس دانشگاه مطرح می شود.

رضاییان در پاسخ می گوید: «ما در فیک‌نیوز محور و پایه‌ای به نام «اطلاعات فریب» داریم؛ «اطلاعات فریب» به معنای اطلاعات دروغ نیست، اطلاعات فریب این است که شما از ایونت استفاده می‌کنید، بخشی از آن‌چه را راست است، می‌گویید، و به بخشی دیگر از آن اطلاعاتی اضافه می‌کنید که فکت است تا اگر فرد به سراغ بررسی آن هم رفت، دچار تردید شود؛ تشخیص ندهد که خبر صحیح از خبر فیک چیست. ما چنین چیزی را در روزنامه‌نگاری نداریم، از زمانی که وب آمده، دچار این مسئله شده‌ایم. برای مثال بخشی از یک فیلم مربوط به «خواسته های اقتصادی یا صنفی» منتشر می‌شود، کامنت‌هایی که در زیر آن نوشته می‌شود، به نحوی است که ممکن است شما آن را باور کنید. بخشی از آن وضعیت این است که می‌بینید افراد در حال بیان خواسته هایشان هستند، ولی فکت‌هایی در زیر آن اضافه می‌شود که به فریب تبدیل می‌شود.»

با ورود به وب دو، فیک‌نیوزها اوج گرفت

اما به راستی آنطور که ادعا می شود آیا همه چیز در فیک نیوزها جعلی است و اصلا چرا تشخیص آن برای مردم عادی سخت می شود؟

این پژوهشگر ژورنالیسم در این زمینه چنین توضیح می دهد: «فکر نکنیم فیک‌نیوزها به نحوی است که از اساس همه چیز دروغ است؛ در واقع به نوعی فریب در آن است. به همین دلیل تشخیص آن برای مردم عادی سخت است. از وقتی وارد وب دو شدیم، فیک‌نیوزها اوج گرفت. چون همه ما سوشیال شده‌ایم، شبکه‌های اجتماعی و گروپ‌شدگی باعث شد افراد ببینند که عملا می‌توانند تولید محتوا کنند و از طریق فضای مجازی و سایبری، فضای واقعی، افراد و کنش‌ها را تحت تاثیر قرار دهند.»

به گفته رضاییان «قبل از کنش در چرخه ارتباطی وقتی پیامی ارسال می‌شود، دریافت صورت می‌گیرد، اما بعد از دریافت است که چرخه ارتباطی شروع می‌شود. هنگامی که در چرخه ارتباطی پیامی را دریافت می‌کنید، در مرحله بعدی باید باور اتفاق بیفتد، بعد انتخاب شما و سپس تصمیم شما بشود و بعد رفتار ارتباطی. پس میان ارسال و رفتار، سه مرحله وجود دارد: باور، انتخاب و تصمیم.»

فریب دروغ نیست؛ فریب کتمان است

او با بیان اینکه «رفتارهای ارتباطی را می‌توان با فیک‌نیوز تحت تاثیر قرار داد»، در عین حال یادآور می شود: «یادمان باشد که بخشی از فیک‌نیوزها اطلاعات فریب است. تکنیک دیگری هم که در فیک‌نیوزها هست، در تئوری فریب می‌گنجد. در نظریه‌های ارتباطی می‌گوییم که فریب دروغ نیست؛ فریب کتمان است. عملا رمزگذاری و رمزگشایی در فیک‌نیوز به‌نحوی اتفاق می‌افتد که مخاطب فریب بخورد؛ یعنی آن برداشتی را داشته باشد که فرد منظور داشته و کدگذاری کرده است. پس پیش از هر چیز باید یادمان باشد که باید با فیک‌نیوز برخورد تخصصی داشته باشیم؛ چرا که فیک‌نیوز کاری تکنیکال و حرفه‌ای است. و حالا عده‌ای در جنگ روانی این کار را انجام می‌دهند که در دایره ژورنالیسم نیست و در دایره تبلیغات سیاسی است، بعضا هم به سطح عموم و جامعه کشیده می‌شود و هر کس فکر می‌کند چیزی که وجود دارد، درست است و کامنتی هم به آن اضافه می‌کند.»

این مدرس دانشگاه در ادامه صحبت هایش به نظریه «فکت و پسافکت» اشاره می کند و اینکه «گفته می‌شود که وقتی گوشی‌های شما به شبکه‌های اجتماعی وصل شد، از پای سیستم به موبایل آمدید. از طریق تلفن همراه به شبکه‌های اجتماعی وصل شدید، اما این وصل شدن این‌گونه بود که دیگر شما سرچ نمی‌کردید، بلکه سرچ می‌شدید و شما را اد می‌کنند. بنابراین تا چیزی گفته می‌شود و شما کامنتی می‌گذارید به تعبیری «یک کلاغ و چهل کلاغ» می‌شود؛ یعنی مدام دست به دست و چیزهایی به آن اضافه می‌شود. پس آدم‌های غیرحرفه‌ای و عادی هم در چرخه اطلاعات فریب، به عنوان یک پایه از فیک‌نیوز بدون این‌که بخواهند یا طرحی داشته باشند، گرفتار می‌شوند؛ این‌ها در روزنامه‌نگاری حرفه‌ای نه قبل از وب یک وجود داشته و نه پس از آن.»

مجید رضاییان در نشست روز خبرنگار در ایسنا

روزنامه‌نگاری تحلیلی در پی کشف «چرایی» و «چگونگی» است

مجید رضاییان با برشمردن چهار عنصر استاتیک و دو عنصر داینامیک در روزنامه نگاری، با تاکید بر اینکه «مبنای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای صحت و سقم است و مبنای آن به دست آوردن information (اطلاعات) است و نه فکت»،  در این زمینه چنین توضیح می دهد: «information یا اطلاعات شش عنصر قطعی دارد؛ چهار عنصر استاتیک و دو عنصر داینامیک. چهار عنصر استاتیک در روزنامه‌نگاری وجود دارد که عوض نمی‌شود؛ Who, When, Where, What. اما دو عنصر داینامیک هم وجود دارند که کارشان کشف رابطه عناصر استاتیک با هم است؛ How و Why. این منطق روزنامه‌نگاری تحلیلی است، روزنامه‌نگاری تحلیلی به ما می‌آموزد که عناصر داینامیک را استخراج کنیم. شما اگر به پرسش‌ چگونگی‌ها و چرایی‌ها پاسخ دادید، آن‌گاه موفق می‌شوید.

اما زمانی روزنامه‌نگار می‌تواند چگونگی و چرایی را کشف کند که در روزنامه‌نگاری عینی روی عناصر استاتیک پا بگذارد، عناصر استاتیک صحت و سقم لازم دارد. وقتی اطلاعات دقیق باشد، جایی برای خبر فیک، گزارش فیک، نقد فیک، مقاله فیک و … باقی نمی‌ماند؛ اگر همه چیز عینی باشد. 

خبرهای نادرست از درگذشت چهره‌های مشهور

بارها شاهد تایید اشتباه خبر درگذشت چهره‌های مشهور گوناگون از سوی افراد مطرح حتی در مجامع عمومی مثل یک نشست خبری یا انتشار خبرهای نادرست درباره چهره‌های مشهور که توسط افراد شناخته‌شده‌ای تایید می‌شوند، بوده‌ایم؛ با این حال، چطور می‌شود وقتی هر آن‌چه برای منبع خبر لازم است، به‌نظر به درستی وجود دارد، باز هم به فیک بودن آن شک کرد؟ آیا می‌شود این فریب‌خوردگی را ناشی از تشخیص ندادن فکت و اطلاعات دانست؟

دکتر رضاییان برای این پرسش ایسنا دو پاسخ قائل می شود و چنین می گوید: «یکی منبع است، که شما را به صحت و سقم می‌رساند، دیگری عناصر اطلاعاتی است. خبرها متکی به ایونت یا رویداد هستند، وقتی مبنا رویداد شد، باید در نظر گرفت که رویداد دو بخش دارد؛ یکی صحت و سقم و دیگری عناصر اطلاعاتی؛ بنابراین در منبع خبر، باید مطمئن باشیم که منبع خبری معتبری است. اگر منبع خبری معتبر نیست و حتی یک خبرگزاری فریب خورده است و آن را نقل کرده، او باید پاسخگو باشد، چون خبر باید عناصر اطلاعاتی داشته باشد؛ در کدام مکان و زمان فوت کرد؟ موضوع فوت او چه بوده؟ و اگر به سراغ تک به تک این اطلاعات برویم در جایی این خبر متوقف می‌شود چون رویداد آن وجود ندارد. از همه بالاتر، وقتی می‌گویید منبع، یعنی به میدان وصل است، منبعی که رویداد را نقل می‌کند یعنی مشاهده‌ای وجود داشته است.»

نویسنده کتاب «شیوه نامه روزنامه نگاری» تصریح می کند: در ایران همه چیز را به «وی گفت» و «وی افزود» خلاصه کرده‌ایم، این مشکل ما است؛ روزنامه‌نگاری که «وی گفت» و «وی افزود» نیست. من در کتاب «شیوه‌نامه روزنامه‌نگاری» هم بر همین مسئله انگشت گذاشته‌ام. بنابراین اگر دو بخش گفته‌شده را ملاک قرار بدهید، خبر صحیح از آن‌چه خبر نیست و اتکایی به یک رویداد ندارد، بلکه از یک فکت کلی از یک رویداد استفاده می‌کند، اطلاعات فریب بر آن سوار می‌کند و می‌شود فیک‌نیوز، تشخیص آن هم صددرصد برای روزنامه‌نگار میسر است، ولی برای مردم عادی ممکن است میسر نباشد. 

روزنامه‌نگاری اصیل بیشتر جا می‌افتد 

مجید رضاییان پیش‌تر در جایی در بحث تغییراتی که در وب سه ایجاد می‌شود، بر ارسال‌کننده بودن مخاطب و واقعیت افزوده (AR) که فاصله ما را با مخاطب به حداقل می‌رساند، تاکید داشته است. از او می پرسیم این دو عامل نیز می‌توانند در گسترش فیک‌نیوزها تاثیرگذار باشند؟ اگر پاسخ مثبت است تا چه اندازه؟

رضاییان پاسخمان را چنین می دهد: «صد درصد همین‌ گونه است. در وب سه طوفان در راه است، MIT پروژه خود را اجرا کرده است و ما حالا فقط حرف‌هایش را می‌شنویم. در ایران درباره این موضوع یک پژوهش بسیار قدرتمند و قوی که پایان‌نامه دکتری است اما عملا یک پروژه پژوهشی است، انجام شده، و من هم یکی از استادان راهنمای آن هستم که در مردادماه از آن دفاع می‌شود.

وب تصویری که فاصله شما را با واقعیت رویداد برمی‌دارد، چالش‌هایی را ایجاد می‌کند. حتی این چالش ایجاد می‌شود که دیگر اصلا جایگاه مدیا کجاست؟ چون ذات مدیا واسطه بودن است، پس دیگر رسانه چه معنایی دارد؟ حتی ذات روایت‌گری که وظیفه روزنامه‌نگار است به چالش کشیده می‌شود؛ البته برای همه این موارد راه‌حل وجود دارد.»

روزی دلتان برای «وی گفت» و «وی افزود»ها هم تنگ می‌شود

او یادآور می شود: «من سال ۸۰ گفتم که این «وی گفت» و «وی افزود» که ظهور می‌کند و همه‌گیر می‌شود، خبر نیست، شبه‌خبر است و باید مراقب بود، چون لطمه می‌زند. الان ۲۰ سال از آن گفته من می‌گذرد، درحالی که حوالی سال ۸۳ هم صدای همه درآمد که «پس روزنامه‌نگاری چه شد؟!» همان موقع هم عده‌ای از روزنامه‌نگاران به سراغ کارهای تحلیلی و بحث‌های عمقی رفتند، که همچنان آن‌ها جریان‌ساز هستند.»

مجید رضاییان سپس از آینده فضای رسانه می گوید: «در آینده هم که وب فاصله شما را با هر چیزی کمتر می‌کند، باز هم این روایت مثل روایتی است که من و شما آن را در خیابان می‌بینیم. روایت من و شما نسبت به روایت مردم درباره یک اتفاق، یک روایت حرفه‌ای است، ما خیلی چیزها را متوجه می‌شویم و در نظر می‌گیریم. مردم عادی به روایت ما نمی‌رسند، چون آن‌ها اصلا تخصص‌شان این نیست، آن‌ها خیلی از چیزها را به عنوان درست و ناقص منتشر خواهند کرد و این انتشار از وب دو ده‌ها برابر بیشتر خواهد شد. اما با این تفاوت که شکل انتشار هم عوض می‌شود، همه چیز رودررو می‌شود. آن‌وقت دل شما حتی برای «وی گفت» و «وی افزود»ها هم تنگ می‌شود، دل‌تان برای چت کردن‌هایی که نصف آن‌ها هم بی‌محتواست، تنگ می‌شود، چون خیلی چیزها عوض می‌شود.

او بر این باور است که ترسیم چنین فضایی، «به آن معنا نیست که با همه چالش‌هایی که تکنولوژی ایجاد می‌کند، روزنامه‌نگاری دچار چالش نمی‌شود، بلکه دچار چالش‌های بیشتری هم می‌شود. مدیا و رسانه دچار چالش‌های بیشتری می‌شوند اما روزنامه‌نگاری اصیل بیشتر جا می‌افتد.»

مجید رضاییان

در آینده روزنامه‌نگاری عمق بیشتری پیدا می‌کند

این استاد ارتباطات بار دیگر به گذشته برمی گردد و در این راستا یک پیش بینی دارد، «زمانی هیچ پلتفرم اجتماعی‌ای بر روی گوشی‌ها وجود نداشت، حتی گوشی‌ها به اینترنت متصل نبودند، فقط تلفن می‌زدیم و اس‌ام‌اس دریافت می‌کردیم، حالا گوشی‌های ما یک مرحله به جلو رفته و ممکن است یک مرحله دیگر هم جلو برود. به جز این، شما باید زیست رباتی را تجربه کنید، ربات‌ها جدی جدی هستند. ربات‌ها با شما رقابت می‌کنند. ربات‌ها جای کارگران را می‌گیرند و در مشاغل سونامی ایجاد می‌شود. زیست رباتی انسان در پیش است و همه این‌ها تا ۲۰۲۳ اتفاق می‌افتد. از ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۵ دنیای دیگری خواهد بود که با وب سه همزمان است. 

اینترنت اشیاء (IOT) هم دنیایی داده‌محور ایجاد می‌کند، یعنی شما به جز information و فکت با جهانی به عنوان جهان داده‌ها مواجه خواهید بود. اما با وجود همه آن چالش‌هایی که وب سه برای انسان‌ها، نخبگان و روزنامه‌نگاران ایجاد می‌کند، مطمئن باشید که روزنامه‌نگاری بر پایه اصیل خودش عمیق‌تر خواهد شد. من نمی‌گویم که در سطح و افق دایره روزنامه‌نگاری تنگ‌تر و چالش‌هایش بیشتر نمی‌شود اما روزنامه‌نگاری عمق بیشتری پیدا می‌کند. چون حتی اگر با هر چیزی هم تصویری مواجه شوید، باز هم به این معنا نیست که از روایت کردن و اطلاعات کامل دریافت کردن، بی‌نیاز خواهید بود.

در وب سه این بلبشو بیشتر می‌شود، اما به این معنا نیست که روزنامه‌نگاری از بین می‌رود، بلکه روزنامه‌نگاری به الماس تبدیل می‌شود و عمق بیشتری پیدا می‌کند و درخشش آن هم بیشتر می‌شود. با وجود این‌که مدام دایره را برای روزنامه‌نگاری و مدیا خصوصا تنگ می‌کند اما روزنامه‌نگاری وجاهت و ارزش بیشتری پیدا می‌کند.»

وقتی تکنولوژی شما را از خرد دور می‌کند

مجید رضاییان از داده‌ها می گوید و حالا سوال دیگر اینگونه مطرح می شود؛ این روزها بسیاری از رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران دنیا به سمت روزنامه‌نگاری داده رفته‌اند. این درحالی‌ است که بیگ‌دیتا جهان را فرا خواهد گرفت و شما در جای دیگری به شورش انسان علیه تکنولوژی اشاره داشتید که این به همان انفجار داده برمی‌گردد، این تقابل استفاده مثبت روزنامه‌نگاران از داده و از طرفی شورش انسان علیه تکنولوژی به‌واسطه انفجار داده‌ها به نظرتان چگونه تقابلی خواهد بود؟ 

پاسخ می دهد: «من درباره روزنامه‌نگاری داده‌محور نقدی انجام داده‌ام. اساسا اگر داده‌محوری را در جایی استفاده، روایت و منعکس کردید، مثل روزهایی است که شبکه‌های اجتماعی به تازگی آمده بودند، روزنامه‌نگاری شبکه‌ای باب شده بود. حالا هم استادانی حتی در دنیا می‌گویند  «روزنامه‌نگاری داده‌محور» که رضاییان نسبت به این موضوع نقد دارد. همان‌گونه که روزنامه‌نگاری شبکه‌ای نداریم چون حرف‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منعکس می‌شود، هرگز به این معنا نیست که انعکاس این حرف و تولید محتوا و ارسال آن‌ها برای گروهی و بازنشر کردن به معنای این است که کاربران روزنامه‌نگار شده‌اند، آن‌ها خودارتباط‌گرند. در روزنامه‌نگاری داده‌محور هم نوع دیگری از این اتفاق می‌افتد، به گونه‌ای که تصویر در آن بیشتر از متن است. هر چقدر ما به دنیای نشانه‌شناسی‌ها و تصویرها در شبکه‌های اجتماعی نزدیک‌تر می‌شویم (ایموجی‌ها این کار را کرده‌اند) از متن، قلم و نهایتا خرد دورتر می‌شویم.»

این استاد دانشگاه که در سال در سال ۲۰۱۴ مقاله‌ای با عنوان «جدال خرد و تکنولوژی» را نوشته است، با اشاره به بخشی از محتوای این مقاله یادآور می شود: «در این مقاله گفتم که جدال خرد و تکنولوژی جدی است؛ بنابراین کار تکنولوژی این است که شما را در وب سه به تصویر نزدیک‌تر کند و بنابراین شما را از متن دور می‌کند و هر گاه انسان از متن دور شود، از فهمیدن و خرد هم دور می‌شود. دیدن و صرفا دیدن و گسترش تصویر و صرفا تماشا کردن هرگز به آن معنا نیست که ما چیزی را فهمیده‌ایم. به ما چیزی را نشان می‌دهند و ما تصور می‌کنیم که فهمیده‌ایم، در حالی که فقط به دانستنی‌های ما اضافه می‌شود، آن هم دانستن‌هایی که خیلی هم دانستن نیست.»

«زمانی می‌گفتیم که حواس‌تان باشد بین «Knowledge» و «Science» فرق است، معرفت با دانستن فرق می‌کند. حالا که معرفت کنار رفته، دایره دانستن هم در حال محدود شدن است. با تصویر هم شما فکر می‌کنید چیزی را متوجه شده‌اید، در حالی که این‌طور نیست. «روزنامه‌نگاری داده‌محور» اسمی است که بر آن گذاشته شده و من بر آن نقد دارم، چون از دیتاها نوعی نشر و بازنشر و نوعی ترکیب و بازترکیب برای شما ایجاد می‌کند، اما به آن معنا نیست که این روزنامه‌نگاری است. اصالت روزنامه‌نگاری به آن است که در هر فضایی هستید (چه سایبری و چه واقعی) با خرد ارتباط داشته باشید. هرگاه رابطه روایت کردن‌ها و خرد قطع شود، هر اسمی را می‌خواهید بگذارید، اما اسم روزنامه‌نگاری را نمی‌توانید بر آن بگذارید.»

او با تاکید بر اینکه «کسی با تکنولوژی نه تنها مخالف نیست، حتی روزنامه‌نگاران اولین کسانی هستند که در تکنولوژی پیشگام می‌شوند و خودشان را وفق می‌دهند و از تکنولوژی ارتباطی در جهت ارتباط با مخاطب بهره می‌برند»، نقطه نظراتش در این زمینه را چنین تبیین می کند: «در وب سه هم باید این کار را انجام دهند. اما منظورم این است واژه‌ای که می‌آید و هنوز هم شکل نگرفته، سعی نکنیم مطلق آن را بپذیریم. سعی کنیم با نگاه نقد با آن برخورد کنیم تا ابعاد و جزئیات آن دربیاید. چون به سادگی نمی‌شود آن را پذیرفت. تا بعد از ۲۰۲۳ ببینیم منظور و دلیل این حرف چیست و جایگاه روزنامه‌نگاری اصلی که با خرد انسانی تماس داشته و دارد، کجاست. اما نمی‌توان نسبت به هر چیزی عنوان روزنامه‌نگاری داد.»

دقت کنید و از سرعت مخاطب دلگیر نشوید

از مجید رضاییان می خواهیم که در پایان این گفت وگو به عنوان یک توصیه بگوید با توجه به گرداب‌های اطلاعاتی‌ که در فضای مجازی وجود دارد، خبرنگاران چطور می‌توانند هم‌زمان دقت و سرعت خود را هم حفظ کنند؟

این مدرس ارتباطات بر این نکته اذعان می کند که «در حال حاضر در روزنامه‌نگاری سرعت از ما گرفته شده است. حالا دیگر نمی‌توان گفت که ما می‌توانیم واکنش‌های اضطراری نشان دهیم، چون تا واکنش نشان دهیم ممکن است مخاطب مطلع شده باشد.» و در ادامه چنین پیشنهاد می دهد: «شما فقط تمام تمرکزتان بر دقت باشد. منظورم این نیست که از سرعت عقب بمانید اما سرعت‌تان را داشته باشید ولی از این موضوع دلگیر نشوید که ممکن است مخاطب با شما در سرعت همگام و همتا باشد. آن‌چه شما را برای مخاطب متمایز می‌کند، فقط دقت، فرم‌های روزنامه‌نگاری و مهارت است. شما صدبرابر به مهارت‌های‌تان اضافه کنید. وقتی شما تیترزنی را کنار می‌گذارید و همه چیز متمرکز بر «وی گفت» و «وی افزود» می‌شود، برای هر خبر پنج تیتر می‌گذارید و هر کدام از آن‌ها سه کیلومتر است، چه انتظاری دارید که مخاطب نسبت به شما جذب شود؟! بنابراین سراغ مهارت‌ها بروید.»

این پژوهشگر ژورنالیسم با تاکید بر اهمیت تیتر در خبرها و اینکه «بعضی تیترها تا سال‌ها ماندگار می‌شوند» به طرح این پرسش ها می پردازد، «چرا بر روی تیتر کار نمی‌کنید؟ چرا بر روی مهارت‌ها و دیدها کار نمی‌کنید؟ چرا گزارش‌های خبری‌تان فقط روایت اشخاص است؟» و ادامه می دهد: دقت یعنی تمام اجزای دقت؛ دقت یعنی دقت در نگارش، دقت در ترکیب حرفه‌ای، دقت در سبک‌ها و استایل‌ها، دقت در واژگان، دقت در انتقال مفهوم و … دقت یعنی چه؟ دقت یعنی این‌که فقط بدانیم کجا ویرگول گذاشتیم و کجا ویرگول نقطه؟ پس به این جنبه‌ها لطفا پایبند باشید. 

انتهای پیام