این همه «احساس تکلیف» برای یک صندلی
گروه سیاسی: روزنامه همدلی نوشت: در آخرین روز نامنویسی برای نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مردان سیاسی جمهوری اسلامی با احساس تکلیفی مثالزدنی به سالن ثبت نام وزارت کشور رفتند و نام خود را برای تصدی کرسی پر دردسر ریاست جمهوری اسلامی ایران نوشتند.در میان این مردان از نماینده سابق مجلس تا نماینده فعلی، […]
گروه سیاسی: روزنامه همدلی نوشت: در آخرین روز نامنویسی برای نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مردان سیاسی جمهوری اسلامی با احساس تکلیفی مثالزدنی به سالن ثبت نام وزارت کشور رفتند و نام خود را برای تصدی کرسی پر دردسر ریاست جمهوری اسلامی ایران نوشتند.در میان این مردان از نماینده سابق مجلس تا نماینده فعلی، از رئیس سابق یک قوه تا رئیس فعلی یک قوه دیگر، از رئیس شورای شهر تا معاون اول رئیس جمهور وجود داشت تا اهمیت خدمتگزاری در این موقعیت را به همگان ثابت کنند. بیانیههای قرائت شده و مواضع اعلام شده این افراد نشان میدهد که همه آنها برنامههایی برای گشایش در زندگی مردم، توسعه کشور،
صیانت از حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان، مبارزه با فساد، حل مشکلات کشور، روابط هوشمندانه با جهان، تحول همهجانبه و نظاممند، بازگرداندن امید و نشاط به زندگی مردم، اصلاح حکمرانی اقتصادی، تغییر مناسبات اقتصادی، ایجاد زمینه اشتغال مولد و موارد مشابه دارند و همه هم مطمئناند که برنامههایشان ظرفیت رسیدن به این اهداف را دارد، در حالی که برخی تا ظهر روز شنبه هم برای پیدا کردن شناسنامه و کارت ملی و حضور در وزارت کشور تردید داشتند و یک شب پیش نمیدانستند فردا که مهلت ثبت نام تمام میشود، نامشان در میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم خواهد بود.
تقریبا همه این افراد هم گفتهاند که نمیخواستند وارد این کارزار شوند، اما اصرار مردم و توانایی آنها در حل مشکلات وادارشان کرده بود که «علیرغم میل قلبی و قبلی» پای به این وادی پرخطر بگذارند. نکته دیگر این که همه این افراد با حضور مستمر در ردههای مختلف مدیریت سیاسی کشور، اعم از دولت، مجلس و قوه قضائیه خود به نوعی پدیدآورنده این مشکلاتی بودهاند که اکنون داعیه حل کردنشان را دارند.
نگاهی به فهرست این افراد خود گویای همه چیز هست: سیدابراهیم رئیسی، علی لاریجانی، محمود احمدینژاد، سعید جلیلی، عباس آخوندی، شمسالدین حسینی، محسن رضایی، محسن هاشمی، مسعود پزشکیان، علی مطهری، رستم قاسمی، محمود صادقی، محسن مهرعلیزاده، محمدحسن نامی، سعید محمد، حسین دهقان، صادق خلیلیان، محمد عباسی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی، محمدحسن قدیری ابیانه، مصطفی کواکبیان، علیرضا زاکانی، عزتالله ضرغامی، محمد خوشچهره، محسن رهامی، محمد شریعتمداری، عبدالناصر همتی، سیدابوالحسن فیروزآبادی و مسعود زریبافان، از جمله کسانی هستند که پس از سالها حضور در مناصب اجرایی، تقنینی و قضایی کشور، اکنون میخواهند شانس خود را برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری در میدان پاستور تهران بیازمایند.
براساس برخی آمارها در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نزدیک به ۵۹۲نفر خود را نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کردهاند. که در میان این افراد نزدیک به چهل نفر وجود دارند که آن قدر در نظام اجرایی کشور حضور داشتند که خود را واجد ظرفیتهایی برای طرح در انتخابات ریاست جمهوری میدانند. اما با این حجم از کسانی که نامزد انتخابات شدهاند، این سوال پیش میآید که چه کسانی قرار است به این افراد رای دهند؟
این موضوع در روزهای گذشته سبب بروز برخی موقعیتهای طنزآمیز شد که برخی کاربران در فضای مجازی ساختند و با کمی اغراق نوشتند تعداد نامزدها بیشتر از رایدهندگان شده است که این سخن طنز تنها ناظر به ازدیاد نامزدهای انتخابات نیست، بلکه به سردی فضای سیاسی و انتخاباتی کشور و کاهش تمایل مردم به رای دادن نیز اشاره میکند.
کمی بیش از یکسال پیش در کشور انتخاباتی برگزار شد که از نظر آمار کمرونقترین انتخابات در جمهوری اسلامی بوده است. بر طبق اعلام رسمی وزیر کشور دو روز پس از انتخابات سال ۹۸، میانگین مشارکت ۴۲درصد بوده به این معنی که از میان ۵۷میلیون واجد شرایط، ۲۴میلیون نفر پای صندوقهای رای حاضر شدند و در میان تمام شهرها کمترین میزان مشارکت مربوط به استان تهران با ۲۶درصد حضور مردم پای صندوقهای رای بوده است؛ موضوعی که بدون تردید نگرانی مسئولان کشور را برانگیخته است.
اگرچه برخی عملکردهایی که میتواند به افزایش میزان مشارکت کمک کند، تاکنون از سوی برخی نهادهای مسئول دیده نشده و بلکه برعکس رفتارهایی نیز دیده میشود که میتواند دلسردی مردم را نیز به دنبال داشته باشد.
اگرچه سوال از برخی نهادها چندان به پاسخ منجر نمیشود، اما از همین افرادی که خود را در معرض رای مردم قرار دادهاند، میتوان پرسید که خودشان – که حداقل در سه دهه گذشته از کارگزاران نظام بودهاند – برای دلگرم کردن مردم به صندوقهای رای چه کار کردهاند؟ برخی از همین افراد در مناصب گوناگون تلاش کرده بودند که رای مردم بیاثر شود، برخی از همین نامزدها با حمایت از سانسور و فیلترینگ مجرای دسترسی مردم به اطلاعات را بستهاند، برخی نیز با عملکرد اقتصادی و سیاسی خود عملا مردم را از صندوق رای ناامید کردهاند به گونهای که کشاندن آنان به پای صندوق رای تلاشی بیشتر از چهاردهه گذشته لازم دارد.
شاید این حجم از تدارکات برای انتخابات و این همه نامزدهای ریز و درشت در حالی که هنوز مردم توجه چندانی به این رویداد مهم از خود نشان ندادهاند، اذهان را به طرف یک ضربالمثل نغز جلب کند که «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی.» اگر نیک بنگریم حضور مردم مهمترین عنصر لازم بر سر این سفره است، نه نامزدهای ریزودرشت اصلاحطلب و اصولگرا.
از اینرو باید در خطابی مشترک بین نهادهای برگزارکننده انتخابات و مسئولان مختلف کشور که برخی خود نامزد این انتخابات شدهاند باید گفت:کاندیدا به اندازه کافی وجود دارد و ظاهراً به جز چند سری فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و یک رزومه اجرایی برای حضور در ساختمان وزارت کشور چیز دیگری نمیخواهد، عجالتاً برای رساندن کسی به ساختمان پاستور به مردم نیاز هست؛ مردمی که هم یکی را انتخاب کنند و هم پشتوانه قدرت اجراییاش باشند. فعلاً بروید مردم بیاورید!
صیانت از حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان، مبارزه با فساد، حل مشکلات کشور، روابط هوشمندانه با جهان، تحول همهجانبه و نظاممند، بازگرداندن امید و نشاط به زندگی مردم، اصلاح حکمرانی اقتصادی، تغییر مناسبات اقتصادی، ایجاد زمینه اشتغال مولد و موارد مشابه دارند و همه هم مطمئناند که برنامههایشان ظرفیت رسیدن به این اهداف را دارد، در حالی که برخی تا ظهر روز شنبه هم برای پیدا کردن شناسنامه و کارت ملی و حضور در وزارت کشور تردید داشتند و یک شب پیش نمیدانستند فردا که مهلت ثبت نام تمام میشود، نامشان در میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم خواهد بود.
تقریبا همه این افراد هم گفتهاند که نمیخواستند وارد این کارزار شوند، اما اصرار مردم و توانایی آنها در حل مشکلات وادارشان کرده بود که «علیرغم میل قلبی و قبلی» پای به این وادی پرخطر بگذارند. نکته دیگر این که همه این افراد با حضور مستمر در ردههای مختلف مدیریت سیاسی کشور، اعم از دولت، مجلس و قوه قضائیه خود به نوعی پدیدآورنده این مشکلاتی بودهاند که اکنون داعیه حل کردنشان را دارند.
نگاهی به فهرست این افراد خود گویای همه چیز هست: سیدابراهیم رئیسی، علی لاریجانی، محمود احمدینژاد، سعید جلیلی، عباس آخوندی، شمسالدین حسینی، محسن رضایی، محسن هاشمی، مسعود پزشکیان، علی مطهری، رستم قاسمی، محمود صادقی، محسن مهرعلیزاده، محمدحسن نامی، سعید محمد، حسین دهقان، صادق خلیلیان، محمد عباسی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی، محمدحسن قدیری ابیانه، مصطفی کواکبیان، علیرضا زاکانی، عزتالله ضرغامی، محمد خوشچهره، محسن رهامی، محمد شریعتمداری، عبدالناصر همتی، سیدابوالحسن فیروزآبادی و مسعود زریبافان، از جمله کسانی هستند که پس از سالها حضور در مناصب اجرایی، تقنینی و قضایی کشور، اکنون میخواهند شانس خود را برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری در میدان پاستور تهران بیازمایند.
براساس برخی آمارها در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نزدیک به ۵۹۲نفر خود را نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کردهاند. که در میان این افراد نزدیک به چهل نفر وجود دارند که آن قدر در نظام اجرایی کشور حضور داشتند که خود را واجد ظرفیتهایی برای طرح در انتخابات ریاست جمهوری میدانند. اما با این حجم از کسانی که نامزد انتخابات شدهاند، این سوال پیش میآید که چه کسانی قرار است به این افراد رای دهند؟
این موضوع در روزهای گذشته سبب بروز برخی موقعیتهای طنزآمیز شد که برخی کاربران در فضای مجازی ساختند و با کمی اغراق نوشتند تعداد نامزدها بیشتر از رایدهندگان شده است که این سخن طنز تنها ناظر به ازدیاد نامزدهای انتخابات نیست، بلکه به سردی فضای سیاسی و انتخاباتی کشور و کاهش تمایل مردم به رای دادن نیز اشاره میکند.
کمی بیش از یکسال پیش در کشور انتخاباتی برگزار شد که از نظر آمار کمرونقترین انتخابات در جمهوری اسلامی بوده است. بر طبق اعلام رسمی وزیر کشور دو روز پس از انتخابات سال ۹۸، میانگین مشارکت ۴۲درصد بوده به این معنی که از میان ۵۷میلیون واجد شرایط، ۲۴میلیون نفر پای صندوقهای رای حاضر شدند و در میان تمام شهرها کمترین میزان مشارکت مربوط به استان تهران با ۲۶درصد حضور مردم پای صندوقهای رای بوده است؛ موضوعی که بدون تردید نگرانی مسئولان کشور را برانگیخته است.
اگرچه برخی عملکردهایی که میتواند به افزایش میزان مشارکت کمک کند، تاکنون از سوی برخی نهادهای مسئول دیده نشده و بلکه برعکس رفتارهایی نیز دیده میشود که میتواند دلسردی مردم را نیز به دنبال داشته باشد.
اگرچه سوال از برخی نهادها چندان به پاسخ منجر نمیشود، اما از همین افرادی که خود را در معرض رای مردم قرار دادهاند، میتوان پرسید که خودشان – که حداقل در سه دهه گذشته از کارگزاران نظام بودهاند – برای دلگرم کردن مردم به صندوقهای رای چه کار کردهاند؟ برخی از همین افراد در مناصب گوناگون تلاش کرده بودند که رای مردم بیاثر شود، برخی از همین نامزدها با حمایت از سانسور و فیلترینگ مجرای دسترسی مردم به اطلاعات را بستهاند، برخی نیز با عملکرد اقتصادی و سیاسی خود عملا مردم را از صندوق رای ناامید کردهاند به گونهای که کشاندن آنان به پای صندوق رای تلاشی بیشتر از چهاردهه گذشته لازم دارد.
شاید این حجم از تدارکات برای انتخابات و این همه نامزدهای ریز و درشت در حالی که هنوز مردم توجه چندانی به این رویداد مهم از خود نشان ندادهاند، اذهان را به طرف یک ضربالمثل نغز جلب کند که «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی.» اگر نیک بنگریم حضور مردم مهمترین عنصر لازم بر سر این سفره است، نه نامزدهای ریزودرشت اصلاحطلب و اصولگرا.
از اینرو باید در خطابی مشترک بین نهادهای برگزارکننده انتخابات و مسئولان مختلف کشور که برخی خود نامزد این انتخابات شدهاند باید گفت:کاندیدا به اندازه کافی وجود دارد و ظاهراً به جز چند سری فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و یک رزومه اجرایی برای حضور در ساختمان وزارت کشور چیز دیگری نمیخواهد، عجالتاً برای رساندن کسی به ساختمان پاستور به مردم نیاز هست؛ مردمی که هم یکی را انتخاب کنند و هم پشتوانه قدرت اجراییاش باشند. فعلاً بروید مردم بیاورید!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰