آدمکشی در انتقامِ قتل عام خانوادگی
گروه حوادث: دو پسرعمو که سالها بعد از بهقتلرسیدن اعضای خانوادهشان با قاتل آنها روبهرو شده و در انتقامگیری مرگبار او را کشتهاند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشوند.این دو پسرعمو بعد از قتل در محل ماندند تا پلیس آنها را بازداشت کند.یک سال قبل صاحب باغی در پاکدشت به مأموران خبر داد نگهبان […]
صاحب باغ به کارآگاهان جنایی که مسئولیت تحقیق درخصوص این پرونده را برعهده داشتند، گفت: من چند سال بود که حفیظ را به عنوان نگهبان به باغ آورده و هرگز ندیده بودم کسی با او رفتوآمدی داشته باشد. او به من گفته بود سالهاست از افغانستان به ایران آمده و در ایران کار میکند. در این سالها که نگهبان باغ من بود، من چیزی که نشان دهد او خلافکار است از او ندیدم و وقتی به باغ آمدم تا سرکشی کنم، جسد او را دیدم و تعجب کردم.
درحالیکه پلیس تحقیقاتی در این خصوص را آغاز کرده بود، متوجه شد دو مرد جوان در نزدیکی محل حادثه ایستادهاند. آنها بدون هیچ مقاومتی به مأموران گفتند قاتل نگهبان باغ هستند و از اینکه او را به قتل رساندند اصلا پشیمان نیستند و او را لایق مرگ میدانستند.
بعد از اینکه جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت، دو مرد جوان به اداره آگاهی منتقل شدند و تحقیقات از آنها آغاز شد. در بررسیها مشخص شد این دو نفر مدتها در جستوجو و تعقیب مرد نگهبان بودند تا او را بکشند.
دو پسرعمو در اعترافاتشان پرده از کار هولناک مقتول برداشتند و گفتند: سالها قبل که کشور ما در حال جنگ بود و القاعده در افغانستان حکومت میکرد، یک روز به خانواده ما حمله شد و همه اعضای خانواده ما به قتل رسیدند. ما هم انتقام گرفتیم.
سعید یکی از دو پسرعمو گفت: روز حادثه خواهران و مادر و زنعمو و دخترعموی من به همراه پدر و عمویم سر زمین در حال کشاورزی بودند که همه آنها به رگبار بسته و کشته شدند. یک عضو القاعده به آنها حمله و همه اعضای خانواده من و عمویم را قتل عام کرد. از آن خانواده بزرگ فقط من و پسرعمویم ماندیم. بعد از آن حادثه ما هرچه داشتیم در افغانستان گذاشتیم و به ایران آمدیم.
سالها در ایران کار و زندگی کردیم، حتی بعد از اینکه جنگ در افغانستان تمام شد ما دیگر نتوانستیم به کشور خودمان برگردیم. برای خودمان در ایران زندگی جدیدی ساختیم تا اینکه یک روز بسیار اتفاقی متوجه شدیم قاتل اعضای خانواده ما که عضو القاعده بوده، در ایران در یک باغ نگهبان است. او را زیر نظر گرفتیم و زمانی که تنها بود وارد باغ شدیم. من حفیظ را گرفتم و اجازه ندادم که تکان بخورد. پسرعمویم فردین هم او را با ضربات چاقو زد، بعد هم من او را زدم تا انتقام بگیرم.
سعید درباره اینکه چگونه فهمیده حفیظ مرتکب این جنایت شده است، گفت: وقتی سر زمین رفتیم و اجساد را دیدیم با کسانی که در آنجا بودند صحبت کردیم. همگی گفتند که حفیظ این کار را کرده است. القاعده دستور قتل زنانی را که بیرون خانه بودند، صادر کرده بود و حفیظ هم که از سران القاعده در ایالت ما بود، وقتی دیده بود زنان خانواده ما در حال کار روی زمین کشاورزی هستند، آنها را بیرحمانه به گلوله بسته بود. او شش عضو خانواده ما را به قتل رسانده بود. میدانستیم اگر همان زمانی که این اتفاق افتاد به دنبال حفیظ باشیم او ما را هم میکشد چون جنایات زیادی کرده و افراد زیادی را کشته بود. او سپس به ایران فرار کرد و در اینجا هویت خودش را مخفی کرده بود تا کسی متوجه جنایتهایش نشود.
در بررسیهایی که مأموران انجام دادند، مشخص شد گفتههای دو مرد درباره اینکه حفیظ عضو القاعده بوده درست است. در استعلاماتی که از پلیس افغانستان انجام شد، آنها تأیید کردند در ایالتی که دو مرد جوان میگویند، القاعده مردم عادی و شهروندان بیگناه زیادی را به قتل رسانده اما به دلیل اینکه در آن زمان القاعده حاکم بوده است، امکان اینکه جزئیات مستند جمعآوری شود وجود نداشته است. البته دولت افغانستان تحقیقاتی درباره جنایات القاعده در افغانستان انجام داده و درباره مرگ اعضای خانواده این دو جوان نیز مستنداتی وجود دارد.
همچنین مأموران متوجه شدند که این دو پسرعمو زمانیکه وارد ایران شدند بسیار کمسنوسال بودند. آنها در ۱۲ و ۱۵ سالگی وارد ایران شدند و در واقع از دست قاتلان اعضای خانوادهشان فرار کردند تا اتفاقی برای خودشان رخ ندهد. آنها سپس در ایران اقامت گرفتند و مشغول به کار شدند و زندگی تازهای را شروع کردند. بررسیها نشان داد این دو تبعه افغانستان هیچ سابقه قضائی ندارند و در محل کار از آنها بسیار راضی هستند. آنها جوانان بیآزاری بودند و بیشتر مشغول زندگی شخصی خود بودند و با کسی اختلاف و درگیری نداشتند.
همچنین مأموران متوجه شدند هیچ وسیلهای نیز از حفیظ سرقت نشده است و به نظر میرسد انگیزهای که قاتلان از قتل عنوان کردهاند، درست است.همچنین مشخص شد حفیظ در ایران اقامت غیرقانونی داشته و سالها به صورت غیرمجاز در ایران کار و زندگی کرده و هویت واقعی خود را مخفی کرده بود و مدرک شناسایی نیز نداشت.
با توجه به مدارک بهدستآمده و اعترافات متهمان و بازسازی صحنه جرم آخرین دفاع در مرحله دادسرا از متهمان اخذ شد. آنها در آخرین دفاع خود یک بار دیگر اتهام قتل را قبول کرده و اعلام کردند قتل را با هم انجام دادند و از اینکه مرتکب قتل شدند، اصلا پشیمان نیستند.
همچنین پزشکی قانونی نیز در اظهارنظر خود عنوان کرد که مقتول بر اثر واردآمدن ضربات متعدد چاقو بر بدنش و بریدگی اعضای حیاتی بدنش جانش را از دست داده است.با پایان گفتههای متهمان و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران شعبه ۱۰ ارسال شد و متهمان بهزودی پای میز محاکمه میروند تا قضات درباره آنها تصمیم بگیرند و حکم صادر کنند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰