اگر این نظارت است،پس دخالت چیست؟
گروه سیاسی: ابوالفضل فاتح (بنیانگذار و مدیر عامل سابق خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا») نامهای خطاب به علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و مسعود پزشکیان نوشت که متن آن را در ادامه میخوانید: بسمه تعالی حضور ارجمند جناب آقایان دکتر علی لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان با سلام و تقدیم ادب و احترام این نامه را به شما […]
بسمه تعالی
حضور ارجمند جناب آقایان دکتر علی لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان
با سلام و تقدیم ادب و احترام
این نامه را به شما بزرگوران به عنوان مسئولان فعلی که تلخی رد صلاحیت را چشیده اید می نگارم، به این امید که موثر باشد.
از ذبح سیاسی بسیاری از نخبگان کشور و شما عمیقا متاثرم. اما ذبح عظیم این انتخابات، اعتماد مردم و جمهوریت نظام بود.
سالهاست که مردم نایده گرفته می شوند، روز به روز دامنه ی انتخاب مردم را تنگ تر و تنگتر کرده اند و فاصله انتخاب و انتصاب از مو باریکتر شده است. به نام حفظ نظام و مقابله با انحراف نظام، انحراف جدید پدید آمده است. قرار بود مانع خیانت در امانت و اختلاس سیاسی و توزیع قدرت از طرق غیر مردمی باشند، اما اینک بیش از هر زمان، نگران خودشان هستند. کار به جایی رسیده است که پس از کلی چرتکه اندازی، به ناچار چند نفر را دستچین کرده اند و باز به همان ها نیز اعتماد ندارند و هر روز هشدار می دهند که مبادا کسی به خطوط قرمز نزدیک شود. بیم دارند که فضای به شدت مدیریت شده ی تریبون رسمی بشکند و مبادا مردم چیزی بفهمند و چیزی بدانند! این تهدید بی سابقه و تحقیر غم انگیز کاندیداهای محترم که چه بگویند و چه نگویند و به چه نزدیک شوند و از چه دور شوند، تحقیر جمهوریت و تخفیف مردم است. چه بسا کاندیداهای محترم فعلی نیز در قلب به آن راضی نیستند و این گونه نیست که همه به آن تن دهند. بسیاری از مردم نیز به این وضعیت راضی نیستند و چه آنها که رای می دهند و چه آنها که رای نخواهند داد، هر کدام پیام های معنی داری خواهند فرستاد.
آقایان محترم
به بزرگان حذف شده ی انقلاب بنگرید؛ این حذف ها، از آن روزی آغاز شد که هر یک سخن از حق مردم و انتخاب مردم گفتند و تلاش کردند صدای انصاف و صدای مردم باشند. آری این بزرگترین و تلخ ترین انحرافی است که در انقلاب اسلامی رخ داده است و در آستانه رحلت امام (ره) تلخی اش مضاعف است. جمهوریت نظام در اسارت کسانی قرار گرفته است که منتخب مردم نیستند و باوری هم به حق انتخاب مردم ندارند و بیگانه با قانون اساسی اند. از این روی است که ابراز می دارند، قهر میلیونها تن از مردم در انتخابات اهمیتی ندارد. و چه بهتر که اصلا مردم نباشند تا هر چه می خواهند بر سر این ملت و میهن بیاورند. چه بسا آنان سودای تغییر قانون اساسی را در سر می پرورانند و این همه زمینه چینی برای تغییراتی است که همین نقش حداقلی را نیز از مردم بستانند و قدرت را در حلقه بسته ی خودشان، دست به دست بچرخانند.
آقایان محترم
جریان رد و احراز صلاحیت ها به شیوه ای که می شناسیم از ابتدا غلط و مغایر مردم سالاری و حکمت در حکومت بوده است، متاسفانه آن روز وقوف نداشتیم یا چون متوجه خودمان نبود، دردش را حس نکردیم. مردم می توانند و حق دارند، فرق خادم و غیر خادم و فرق مدیر کارآمد و ناکارآمد و فرق صادق و غیر صادق را تشخیص دهند و نیاز به قیم ندارند. سکوت و رضایت هر یک از ما در مقابل خطاهای گذشته، از عوامل انحراف امروز است.
شما عمری را صرف سیاست کردید و در بالاترین مناصب کشور حضور داشتید، نتیجه آن شد که امروز می بینید. باید با قانون آقایان کنترل می شدند نه این که کنترل قانون را به آقایان سپرد و به اسم نظارت، اجازه ی دخالت حداکثری داد. اگر این نظارت است، پس دخالت چیست؟ مکرر می بینیم قانون را فقط برای حذف رقبا به کار می بندند و الا برای رفقایشان هر مصلحتی برقانون مقدم است. روح امام شاد که می فرمود، پانصد مجتهد هم حق ندارند برای همه مردم تصمیم بگیرند. کجاست که ببیند، چه بر سر انقلاب آورده اند؟ کدام انسان منصف است که این روزها از حصر آزادی و زوال جمهوریت، احساس غبن نکند؟
آقایان محترم
شما به خوبی واقفید، آن چه این روزها مشاهده می شود، نمونه ای از همان چیزی است که از مشروطه تا ۳۲ و از ۷۶ و ۸۸ تا کنون شاهد بوده ایم. هر گاه ملت برای جمهوریت قیام کرده و توفیقی داشته است، بلافاصله مانع تراشی ها و کارشکنی ها آغاز شده و تا مرز کودتا پیش رفته اند تا جمهوریت در این کشور قوام پیدا نکند و انحصار نهادینه شود. نمونه ای از همین رفتار، هرگاه در حال اصلاح روابط با جهان و رفع سایه بحران و تحریم بوده ایم، رخ داده است. خیلی زود هم ثابت شده که چه بسا دست روس و آمریکا و انگلیس و منافع فلان جریان تمامت خواه یا کج فهمی متحجران قدرتمند داخلی در میان بوده است.
هرگز گمان نمی کردیم کار انقلاب اسلامی نیز به اینجا برسد. انقلابی که آزادی و جمهوریت رکن آن بود. متاسفانه آزادی از همان سالهای دهه ی شصت به بعد مورد بی مهری جدی قرار گرفت. لذا هرگز به آزادی موعود انقلاب نرسیدیم و هر روز عقب تر و عقب تر رفتیم و باید می دانستیم جمهوریت و اسلامیت نیز اگر در بستر آزادی قرار نگیرد، پای نخواهد گرفت. به بیانات و اشارات مسئولان این چند دهه نگاه کنید. آزادی کلمه مفقود در گفتمان بسیاری از ایشان است. کمتر تریبون رسمی را می شناسیم که در این سالها از آزادی گفته باشد. آقای خاتمی نیز تا خواست اوج بگیرد، کارشکنی ها آغاز شد و تا هم اینک نیز خانه نشین است. چند تریبون نماز جمعه و نهادهای دیگر و مسئولان منصوب را می شناسید که از آزادی سخن گفته باشند؟ جند دهه است، تا به یاد داریم از این تریبون ها از آزادی سخنی نشنیدیم، مگر آن که به آن حمله شد. چرا که دغدغه و نیازشان آزادی نبود. در نقد آزادی و نفی جمهوریت مسابقه گذاشتند. جمهوری ستیزی سکه بازار شد و چه بسیار منصوبان برای کندن ریشه ی جمهوریت بسیج شدند. گمان ندارم، اسلامی هم که در چنین بستری رشد کند، نسبتی با اسلام علوی پیدا کند. قربان مولایمان که به هیچ مصلحت سازی ظاهری و بازی سیاسی تن نداد، اما انتخاب مستقیم و غیر مهندسی شده ی مردم را متواضعانه پذیرفت. و الا چه مصلحتی بالاتر از حکمرانی علی (ع) بر امت اسلام بود و چرا باید تاخیر می افتاد؟ زیرا قدرتی که از طریق عدالت و انصاف به دست نیاید و در آن مسیر قر ار نگیرد، برای علی (ع) عطسه ی بزی هم نیست، اما ظاهرا برای برخی همه چیز هست.
آقایان محترم
آنها در تداوم جمهوری ستیزی و حصر آزادی، مانع حضور بسیاری از نخبگان در رقابت های ریاست جمهوری شدند، اما نمی توانند مانع رفاقت نخبگان با مردم شوند. نوبت رفاقت با مردم است. باید به مردم بازگشت. در این مملکت تا دلتان بخواهد مراکزی منصوب شده اند، که «رئیس جمهور» در برابر ایشان و کارشکنی هایشان کاره ای نیست. بی جهت نیست که با تمام روسای جمهور از هر جناح که بوده، نیز دچار مشکل شده و می شوند. آنها رئیس جمهور را کودک دبستانی و همچون عروسکی کوکی می خواهند. آنها ملت را نیز عروسکی کوکی می بینند که باید به اندازه ی دلخواه کوک شوند! البته ان شاء الله این طور نمی شود.
آقایان محترم
نوبت عاشقی است یک چندی! این ملت مظلوم، نیازمند «رفیق جمهور» است، «رفیق جمهور» باشید و برای بازگرداندن حق مردم به مردم و برای آزادی جمهوریت از حصر تمامت خواهی تلاش کنید و به سهم خود در را به پاشنه اش برگردانید، گرچه بسی دشوار است اما تا فرصت هست باید این بدعت های غلط مردم کش را اصلاح کرد. هر یک از ما در وضع موجود مقصریم و قهرا در اصلاح آن موثر. پس باید کاری کرد. بی تردید مردم شریف ایران، قدرشناس کسانی خواهند بود که از این پس با اتکال به خداوند، در مناسبات دولت / ملت شعارشان و سلوکشان «اول مردم» باشد و بعد هر چیز دیگر.
خنک آن قماربازی، که بباخت هر چه بودش …..
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰