روز پرستار و پدیده مهاجرت

گروه جامعه: آرین احمدی طی یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت: چهارشنبه نهم آذر ماه روز پرستار بود و من مقالاتی که به بهانه روز پرستار منتشر شده بودند را مطالعه می‌کردم که مصاحبه‌ای از آقای محمد میرزا بیگی رئیس سازمان نظام پرستاری توجهم را به خود جلب کرد، به گفته ایشان روزانه حدود ۳ الی […]

گروه جامعه: آرین احمدی طی یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت: چهارشنبه نهم آذر ماه روز پرستار بود و من مقالاتی که به بهانه روز پرستار منتشر شده بودند را مطالعه می‌کردم که مصاحبه‌ای از آقای محمد میرزا بیگی رئیس سازمان نظام پرستاری توجهم را به خود جلب کرد، به گفته ایشان روزانه حدود ۳ الی ۵ پرستار از کشور خارج و برای کار به کشور‌های دیگر مهاجرت می‌کنند چرا که زمینه‌های جذب و ماندگاری ایشان در کشور به صورت مطلوب فراهم نشده است. از خواندن این خبر بسیار متاسف شدم، چرا باید پرستاری که نظام آموزشی و بهداشتی کشور هزینه‌های فراوانی را برای تربیت و آموزش او صرف کرده به راحتی به کشور‌های دیگر مهاجرت کند و کشور‌های دیگر با اشتیاق فراوان بدون آن که هزینه‌ای برای آموزش او صرف کنند از تخصصش بهره ببرند. این در حالی است که براساس آمار مربوط به سال ۲۰۱۷ و همچنان که دبیرکل خانه پرستار می‌گوید، نسبت پرستاران ایرانی ۱.۶ نفر به ازای هر هزار نفر برآورد شده، در صورتی که وضعیت استاندارد، پنج تا ۶ نفر برای هر هزار نفر است و در بدترین حالت این تعداد از سه نفر نباید پایین‌تر بیاید.
بعد از خواندن این خبر به فکر فرو رفتم که چرا به راستی ما به این راحتی نیرو‌های متخصص و کارآمد خود را از دست می‌دهیم و هر روز به نوعی آمار مهاجرت نخبگان و افراد کارآمد و دارای مهارت‌های ویژه بیشتر از قبل می‌شود؟ در صورتی که در خیلی از رشته‌ها و تخصص‌ها که آمار مهاجرت در آن‌ها زیاد است، کشور نیاز مبرم به آن نیرو‌های تخصصی دارد و با خود گفتم پس چگونه است که مسئولان محترم اقدامی اساسی برای حل این مشکل نمی‌کنند؟ و نهایتا به این فکر کردم که چرا اصولا خیلی از نیرو‌های متخصص و نخبه و کارآمد اقدام به مهاجرت می‌کنند و یا میل به مهاجرت دارند؟ به چند برداشت از چرایی آمار بالای مهاجرت نخبگان و نیرو‌های متخصص رسیدم که در این جا به اشتراک می‌گذارم.
برداشت اول – عدم رعایت ضوابط در استخدام‌ها؛ بیشتر از آن که ضوابط و صلاحیت‌های علمی و تخصصی در استخدام افراد موثر باشد متاسفانه روابط و رانت‌ها تاثیر گذارند، فراوان دیده شده یک نفر بدون گذراندن دوره علمی و داشتن تخصص لازم با رابطه و رانت در یک سازمان و یا نهاد تخصصی استخدام می‌شود و در حالی که از حقوق و مزایای آن شغل بهره مند می‌شود در حین کار ادامه تحصیل هم می‌دهد و تا قبل از دوران بازنشتگی بالاخره مدرک کارشناسی و یا کارشناسی ارشد آن رشته را می‌گیرد، آن هم نه به دلیل آن که به تخصص آن رشته برسد بلکه به خاطر ارائه مدرکش به کارگزینی تا با حقوق بالاتری بازنشست بشود! و این در حالیست که بسیار افراد نخبه، کار آمد و متخصص آن رشته یا بی کار هستند و یا در شغلی غیر از تخصص خود به ناچار برای گذران زندگی مشغول به کار هستند!
برداشت دوم – عدم نیاز سنجی صحیح و اصولی در مورد رشته‌های مختلف در کشور؛ خیلی اوقات ملاحظه می‌شود رشته‌ای که کشور از نظر نیروی متخصص و کارآمد در آن اشباع است، اما همچنان به تعداد واحد‌ها و ظرفیت‌های دانشگاهی آن رشته افزوده می‌شود و نهایتا فارغ التحصیلان آن رشته‌ها مجبور به مهاجرت می‌شوند و این در حالیست که در برخی از رشته‌هایی که کشور نیاز مبرم به نیروی متخصص دارد واحد‌ها و ظرفیت‌های دانشگاهی کم‌تر هم می‌شوند!
برداشت سوم – عدم تناسب حقوق دریافتی با وضعیت اقتصادی جامعه؛ خیلی اوقات هم مهاجرت‌ها دلایل صرفا اقتصادی دارند و به دلیل کافی نبودن حقوق دریافتی جهت تامین رفاه اولیه صورت می‌گیرند.
برداشت چهارم – به دلیل آنکه دیده و شنیده نمی‌شوند و از تبعیض‌ها خسته می‌شوند؛ خیلی اوقات نخبگان و نیرو‌های متخصص بیش از آن که نیاز به حقوق بیشتر داشته باشند نیاز به دیده شدن و توجه دارند؛ و در نهایت انتظار می‌رود که با تدبیر و اقدامات اصولی مسئولان، روزی برسد که هیچ ایرانی اعم از نیروی متخصص و یا غیر متخصص کشور عزیزمان را به قصد مهاجرت ترک نکند.