چه شد که اقتصاد ما به این وضع افتاد؟
کشورهای مختلف محصولات مختلفی تولید میکنند و از منظر صادراتِ این محصولات هم، تفاوتهایی با یکدیگر دارند. در این میان، اقتصادها هر چقدر که قادر به تولید محصولات متنوعتر و پیچیدهتر باشند و همزمان قادر به رقابت در بازارهای جهانی بر سر همین محصولات باشند، از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» هم جایگاه بهتری دارند. اما […]
اما «شاخص پیچیدگی اقتصادی» چیست و کشورهای گوناگون در جهان، از منظرِ این شاخص، در چه جایگاهی قرار میگیرند؟
« شاخص پیچیدگی اقتصادی» چیست؟
همانطور که از عنوانِ این شاخص پیدا است، «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، پیچیده بودن اقتصادها را بررسی میکند. این مقایسه اما در سطح «محصولات» یا خروجیهایِ یک اقتصاد و در مرحله صادرات انجام میشود.
به بیان ساده، در بررسی «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، به مواد اولیه، زیرساختها، قوانین، دانش فنیِ نیرویِ کار در آن کشور و فناوریهایی که در اختیارِ کارخانههایِ آن کشور قرار دارد، نگاه میکنیم و اینکه محصولِ خروجی، تا چه حد پیچیدگی دارد.
در این میان اما یک موضوع دیگر هم اهمیت دارد: محصول نهایی، در مرحله صادرات مد نظر قرار میگیرد. در واقع، میزانِ پیچیده بودن یک اقتصاد، در قالب کالا یا محصولی در نظر گرفته میشود که در نهایت، روانه بازارهای جهانی میشود.به طور خلاصه، «شاخص پیچیدگی اقتصادی» در واقع مخلوطی از دانش فنی، زیرساختها، مهارت نیروی کار و فناوری تولید محصول در یک اقتصاد را که در کالای صادراتی تبلور پیدا کرده بررسی میکند و به این ترتیب، کشورها را با یکدیگر مقایسه میکند.
از فروش موز، تا صادرات ریزتراشه
یک مثال ساده شاید موضوع را روشنتر کند. کشور فرضی (مثل X) که ۹۰ درصد از صادرات آن را موز یا قهوه تشکیل میدهد، پیچیدگی اقتصادی چندانی ندارد. در چنین اقتصادی، نهادههای کمی (نیروی کار، آب، خاک و کود) مورد استفاده قرار میگیرند و کالای نهایی (موز یا قهوه) به سادگی روانه بازارهای جهانی میشود.علاوه بر این، ممکن است به غیر از کشور X، کشورهای دیگری هم باشند که بتوانند خیلی ساده قدم به این بازار بگذارند و رقیبی برای X باشند، چرا که تولید موز یا قهوه، هر چند آب و هوای خاص میخواهد، اما احتمالا نیروی کار خاص، سرمایهگذاری خاص یا دانشِ خاصی نمیخواهد.
در مقابل، کشور فرضی دیگری (مثل Y) را در نظر بگیرید که ریزتراشههای رایانههای کوانتومی را تولید میکند و رقیبی هم در جهان ندارد. کشور Y محصولی تولید میکند که بسیاری از دیگر کشورها به آن احتیاج دارند و بنابراین برای خرید آن به Y پول میدهند.علاوه بر این، کشور Y که توانسته چنین محصولی تولید کند، میتواند (به عنوان نمونه)، پس از مدتی با استفاده از همین ریزتراشهها، ریزتراشههای قدرتمندتری بسازد که در مغز انسان قرار میگیرند و به او قابلیتهای جدید میدهند.
این محصول جدید، حتی از محصول قبلی هم پیچیدهتر خواهد بود و ممکن است انحصار کشور Y در تولید کالاهایی خاص و صادرات آنها را بالاتر هم ببرد. در واقع، کشور Y، دانش فنی، نیروی کار، انباشت فناوریهایِ مختلف و موارد متعدد دیگر به عنوان نهادههای تولیدِ چنین ریزتراشههایی را در قالبهایِ مختلف میریزد و سبد صادراتی خود را متنوعتر میکند.
یک استعاره: اگر همه نهادههای تولید (اعم از مهارت آشپزها، کیفیت دستگاهها، مواد اولیه و…) را ورودیِ یک رستوران در نظر بگیریم، خروجی رستوران، «منوی رستوران» خواهد بود. به این ترتیب، به جای اینکه رستورانها را بر اساسِ نهادههای تولید آنها با هم مقایسه کنیم، میتوانیم فقط منوی آنها را با هم مقایسه کنیم که به تنهایی، نموداری از کیفیت همه نهادهها خواهد بود.
«شاخص پیچیدگی اقتصادی» و رشد اقتصاد کشورها
به این ترتیب (در مثال بالا)، جایگاه کشور Y در مقایسه با جایگاه کشور X در ردهبندی کشورها بر اساس «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، به مراتب بالاتر خواهد بود. دلیل این موضوع آن است که کالاهایی که Y میتواند تولید کند، متنوعتر هستند و کشورهای کمی هم هستند که شاید بتوانند در این زمینه با Y رقابت کنند.این در حالی است که با در نظر گرفتن سطح درآمدی کشورها، «پیچیدگی اقتصادی» بالاتر، به توسعه اقتصادیِ سریعتر هم ختم میشود. بر این اساس، بررسیها نشان میدهند که کشورهایی مانند «ونزوئلا» یا «آنگولا»، با وجود در اختیار داشتن پتانسیلهای توسعه، احتمالا به دلیل عدم پیچیده بودن اقتصادهایشان، روند توسعه کندی دارند، یا در دام عدم توسعه افتادهاند.
در مقابل، کشورهایی مانند «ترکیه» یا «هند»، موفق شدهاند با افزودن بر «پیچیدگی اقتصادی» خود، فرآیند توسعه را سریعتر طی کنند و چشماندازهای روشنتری هم در این زمینه داشته باشند. این هم واضح است با افزایش وابستگی اقتصاد یک کشور به تنها یک یا چند محصول، «شاخص پیچیدگی اقتصادی» در آن کشور کاهش پیدا میکند.
اقتصاد ایران چقدر پیچیده است؟
اما جایگاه ایران در ردهبندی کشورها بر اساس «شاخص پیچیدگی اقتصادی» کجا است؟ بر اساس مطالعهای که در دانشگاه «هاروارد» صورت گرفته، در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران در جایگاه ۱۰۱ در میان ۱۳۳ کشور مورد بررسی از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» قرار گرفته است.در همان زمان، «ژاپن»، جایگاه نخست را داشت. «ژاپن»، دستکم از سال ۲۰۰۰ میلادی که این پژوهش توسط دانشگاه «هاروارد» انجام شده، جایگاه نخست را در میان پیچیدهترین اقتصادهای جهان داشته است.
در آن سال، جایگاه دوم در اختیار سوئیس و جایگاه سوم در اختیار «کرهجنوبی» بوده است. «آلمان» در سال ۲۰۱۸ میلادی چهارمین اقتصاد در این فهرست بوده و این در حالی است که در عمده سالهای هزاره جدید (از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو) در جایگاه دوم قرار داشته است.
ایران در زمینه فناوری رشد قابل توجهی داشته است. اما چرا جایگاه ایران در ردهبندی «شاخص پیچیدگی اقتصادی» این قدر بد است؟«چین» در سال ۲۰۰۰ میلادی در جایگاه ۳۹ قرار داشت، اما در سال ۲۰۱۸، به جایگاه ۱۸ رسیده بود. در همین بازه زمانی، «مالزی» از جایگاه ۳۴ (بدترین رتبه این کشور) تا جایگاه ۲۱ (بهترین رتبه این کشور) جابهجا شده است. این در حالی است که «مالزی»، تا چند دهه پیش کشوری بسیار فقیر محسوب میشد.موردِ «ترکیه» هم برای مقایسه با ایران جالب توجه است. ترکیه در سال ۲۰۰۰ میلادی در جایگاه۵۶ از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» قرار داشت، در حالی که اقتصاد این کشور از این منظر یک بهبود دائمی را شاهد بوده و در سال ۲۰۱۸ میلادی به جایگاه ۴۰ رسیده است، یعنی حتی بالاتر از کشوری مانند «نروژ».
ایران اما در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی (مطابق با بحران اقتصادی در جهان و آغاز کشمکشهای سیاسی در داخل بر سر انتخابات سال ۱۳۸۸ و شروع تحریمها در سال ۱۳۸۹)، به جایگاه ۱۲۲ نزول کرده و در میان بدترینهایِ جهان قرار گرفته بود، جایی که عمده کشورهای آفریقایی حضور دارند.هترین رتبههایِ ایران از منظر «شاخص پیچیدگی اقتصادی» هم در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ (تقریبا مطابق با سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶) میلادی به دست آمدهاند. در سال ۲۰۱۷، ایران به جایگاه ۷۳ در این فهرست رسیده بود، در حالی که در سال ۲۰۱۸، به جایگاه ۱۰۱ سقوط کرد.در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶، دولتِ نخستِ حسن روحانی بر سر کار بود؛ درهای ایران به روی سرمایههایِ خارجی باز شده بود؛ تحریمها به واسطه برجام رفع شده بودند و نوعی خوشبینی نسبت به آینده در ایران شکل گرفته بود.
چه شد که اقتصاد ما به این وضع افتاد؟
اما چرا وضعیتِ اقتصادِ ایران (از منظر پیچیدگی محصولات)، باید تا این حد نگرانکننده و خجالتآور باشد؟ به عبارت دیگر، چرا کشوری که میتواند موشک، خودرو، واکسن و لوازم خانگی تولید کند، باید همرده کشورهایی در قاره آفریقا قرار بگیرد که تنها محصولات کشاورزی تولید میکنند؟پاسخ واضح است: ایران اقتصادی صادرکننده نیست و بیش از اندازه «درونگرا» شده است. اقتصاد ایران در ردهبندیِ کشورها بر اساس «شاخص پیچیدگی اقتصادی»، پایینتر از کشورهایی مانند «اروگوئه»، «ازبکستان» و «کنیا» قرار دارد، در حالی که هیچ یک از این کشورها، محصولات صادراتیِ پیچیدهای ندارند.
ایران، اکنون، به دلیل تحریمها نمیتواند نفت صادر کند. صادرات خودرو از مبدا ایران هم همیشه یک شوخی بوده است. صادرات محصولات پتروشیمی و محصولات فولادی هم که قاعدتا باید بتوانند پیچیدگیِ سبدِ صادراتیِ ایران را بالا ببرند، به دلیل تحریمها به شدت افت پیدا کرده است.از آن سو، در حالی که ایران توانایی تولید لوازم خانگی و انواع داروها را هم دارد و میتواند در این زمینه در بُعد صادراتی هم رقابت کند، باز هم تحریمها و عدم تصویب FATF مانع شدهاند. به عبارت ساده، ظاهرا اقتصاد ما به اندازه کافی پیچیدگی دارد، اما آنچه مانع از تنوعبخشی به سبدِ صادراتیِ ایران میشود، «سیاست» است و نه «اقتصاد».
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰