راز قتل زن سالمند، سَر‌ به‌ مهر ماند

گروه حوادث: با تبرئه عروس و نوه زن سالخوره از اتهام قتل او، اولیای‌دم از دادگاه درخواست دیه از بیت‌المال کردند. به گزارش خبرنگار ما، مقتول که زنی سالخورده بود، پنج سال قبل در خانه‌اش به قتل رسید؛ بدون اینکه سرنخی از عامل یا عاملان این قتل پیدا شود. براساس محتویات پرونده عصر دهم دی […]

گروه حوادث: با تبرئه عروس و نوه زن سالخوره از اتهام قتل او، اولیای‌دم از دادگاه درخواست دیه از بیت‌المال کردند.
به گزارش خبرنگار ما، مقتول که زنی سالخورده بود، پنج سال قبل در خانه‌اش به قتل رسید؛ بدون اینکه سرنخی از عامل یا عاملان این قتل پیدا شود. براساس محتویات پرونده عصر دهم دی سال ۹۵ به پلیس خبر رسید یک زن سالخورده به نام طلعت در خانه‌اش در شرق تهران کشته شده است. مأموران پلیس به خانه زن تنها رفتند و جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد.

آثار ضرب‌و‌جرح روی جسد زن سالخورده نمایان بود، اما آثاری از شکستگی قفل در یا درگیری وجود نداشت. در‌حالی‌که فرضیه جنایت ازسوی یک آشنا قوت گرفته بود، دختران طلعت عروس بزرگ‌شان به‌نام زیبا را به‌عنوان مظنون معرفی کردند.

یکی از آنها گفت: بعد از فوت پدرمان، مادرمان به‌تنهایی در خانه‌اش زندگی می‌کرد و برادرم و همسرش به خانه او سرکشی می‌کردند. از خانه مادرم یک آلبوم عکس خانوادگی و ۴٫۵ میلیون تومان پول نقد سرقت شده است. چون زیبا آخرین نفری بود که به خانه مادرمان رفته بود، به او مشکوک هستیم و گمان می‌کنیم او و پسرش بعد از درگیری با مادر پیرمان او را کشته و پول‌هایش را سرقت کرده‌اند.

با این شکایت زیبا ۵۰ ساله بازداشت شد؛ اما ادعا کرد از مرگ مادرشوهرش هیچ اطلاعی ندارد. او گفت: بعد از فوت پدر‌شوهرم من و همسرم از مادرشوهرم نگهداری می‌کردیم؛ اما بعد از چند سال او تصمیم گرفت خانه‌ای مستقل برای خودش داشته باشد. به‌همین‌دلیل به‌تنهایی در خانه‌ای که برایش اجاره کرده بودیم، زندگی می‌کرد. من روز قبل از کشته‌شدن مادرشوهرم به خانه او رفتم و همراه هم به دکتر رفتیم؛ اما من او را نکشته‌ام.

در‌حالی‌که زیبا با قرار وثیقه آزاد بود، در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه سه خواهرشوهر و برادرشوهر زیبا برای او حکم قصاص خواستند. یکی از دختران قربانی گفت: مادرم با برادرم و خانواده‌اش زندگی می‌کرد و روزهای بسیار سختی داشت.

آنها خیلی مادرم را اذیت می‌کردند و اختلاف ما با برادرم و همسرش هم به همین دلیل بود. ما از او می‌خواستیم دست از سر مادرم بردارد؛ اما این کار را نمی‌کرد و همه پول‌های مادرم را می‌گرفت و به میهمان‌های مادرم بی‌احترامی می‌کرد. زیبا هر کاری که توانست با مادرمان کرد.

بعد از چند سال مادرمان دیگر نتوانست این وضعیت را تحمل کند و خودش خانه‌ای تهیه کرد و در آنجا زندگی می‌کرد. چون از خانه مادرم سرقت شده بود، میان مادرمان و زیبا اختلاف پیش آمد و آنها با هم قطع رابطه کردند. زیبا حتی بعد از اینکه مادرم از خانه‌اش رفته بود، هر کاری علیه او انجام می‌داد. تا زمانی که مادر ما با آنها زندگی می‌کرد، خرجی خانه را مادر ما می‌داد. بعد از اینکه او خودش مستقل شد، دیگر همه‌چیز تفاوت کرد و زیبا و بچه‌هایش از خانه مادرم دزدی کرده بودند.

البته در آن دزدی هم مادرم اصلا شکایت نکرد و گفت آبروی خودمان می‌رود. او مدتی قبل از قتل رفت‌و‌آمدها را از سر گرفته بود. من شک ندارم زیبا به خاطر اختلاف‌های قدیمی مادرمان را کشته است.سپس زن میان‌سال در جایگاه ویژه ایستاد و منکر دست‌داشتن در قتل مادرشوهرش شد. او گفت: سال‌ها قبل من با مادر و خواهرهای شوهرم قطع رابطه کردم؛ اما بعد از مدتی چون یکی از خواهرهای شوهرم بیمار شد، به ملاقات او رفتیم و با هم آشتی کردیم. من و شوهرم همیشه به خانه مادرشوهرم رفت‌و‌آمد داشتیم و کارهای شخصی او را انجام می‌دادیم.

مادرشوهرم زن مستقلی بود و هرگز درباره کارهایی که انجام می‌داد، به کسی توضیح نمی‌داد. من از اینکه مادرشوهرم در خانه‌اش یا در بانک یا هر جای دیگری پول داشته، اصلا خبر نداشتم. البته می‌دانم او همیشه پول داشت؛ اما من از این پول خبر نداشتم. ضمن اینکه مادرشوهرم به من اعتماد داشت و اختلافی که بین ما ایجاد شده بود، به دلیل مشکلاتی بود که خواهرشوهرها و برادرشوهرم ایجاد کرده بودند. او خودش به ما اعتماد داشت و اجازه می‌داد به خانه‌اش رفت‌و‌آمد کنیم و حتی کلید در خانه را هم داشتیم. البته به جز ما دو فرزند دیگر مقتول هم کلید خانه را داشتند.

این زن ادامه داد: آخرین بار به خانه مادرشوهرم رفتم و بعد از خوردن ناهار آنجا را ترک کردم. من نمی‌دانم چه کسی وارد خانه مادرشوهرم شده و او را کشته است. او ممکن است با شخصی اختلاف داشته و به‌همین‌خاطر قربانی شده است.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و زیبا را تبرئه کردند. این‌بار دختران قربانی پسر زیبا را به‌عنوان مظنون معرفی و ادعا کردند او مادربزرگش را کشته است؛ اما پسر جوان گفت: هنگامی که مادربزرگم در خانه‌اش کشته شد، من پیش دوستانم بودم. او شاهدانی را به دادگاه معرفی کرد که اظهارات آنها ثابت می‌کرد، او بی‌گناه است.
وقتی تلاش پلیس برای افشای راز قتل زن تنها به بن‌بست رسید، اولیای‌دم درخواست کردند تا دیه مادرشان از صندوق بیت‌المال به آنها پرداخت شود. اولیای‌دم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شدند و به تشریح درخواست‌شان پرداختند.

یکی از دختران قربانی گفت: با گذشتن نزدیک به پنج سال از کشته‌شدن مادرمان هنوز نمی‌دانیم چه کسی دست به این قتل زده و ما امیدی به شناسایی قاتل نداریم. به‌همین‌خاطر تقاضا داریم تا دیه مادرمان از بیت‌المال به ما پرداخت شود. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این درخواست اظهارنظر کنند.