جوان متهم به سرقت: مادرم گدابود منم دزدشدم

گروه حوادث: مهران متهم به سرقت، جوانی چابک و بسیار ورزیده و به گفته خودش یکی از فرزترین سارقان تهران است.مهران به جرم موبایل‌قاپی بازداشت شده و برای اعتمادآنلاین از زندگی‌اش می‌گوید: *سابقه داری؟ بله تا دل‌تان بخواهد! *مگر چند سال داری؟ سنم زیاد نیست، ۲۵ساله هستم اما از بچگی دزدی می‌کردم. *چرا؟ یک جورهایی […]

گروه حوادث: مهران متهم به سرقت، جوانی چابک و بسیار ورزیده و به گفته خودش یکی از فرزترین سارقان تهران است.مهران به جرم موبایل‌قاپی بازداشت شده و برای اعتمادآنلاین از زندگی‌اش می‌گوید:

*سابقه داری؟
بله تا دل‌تان بخواهد!

*مگر چند سال داری؟
سنم زیاد نیست، ۲۵ساله هستم اما از بچگی دزدی می‌کردم.

*چرا؟
یک جورهایی شغل خانوادگی است، با مادرم می‌رفتم گدایی و بعد دزدی هم می‌کردم، چند بار در همان بچگی بازداشت شدم که آزادم کردند.

*مادرت گدا بود؟
بله. او گدایی می‌کرد، پول خوبی هم درمی‌آورد.

*اگر مادرت پولدار بود چرا تو دزدی می‌کنی؟
مادرم چند سال قبل فوت کرد. آن موقع من نوجوان بودم. هرچه پول داشت هم شوهر صیغه‌ای‌اش بالا کشید و من مجبور شدم دزدی کنم.

*چرا دنبال یک کار درست و حسابی نرفتی؟
کار خاصی بلد نبودم. از بچگی همین کار را می‌کردم.

*چرا گدایی نکردی؟
چون من جوان هستم پول زیادی نمی‌دهند. مردم به بچه‌ها و زن‌ها پول خوبی می‌دهند.

*پدرت کجاست؟
نمی‌دانم. من اصلاً پدرم را ندیدم. پنج سالم بود که مادرم با مردی ازدواج کرد. آدم درست و حسابی‌ای نبود ولی به هر حال شوهر مادرم بود.

*از مادرت درباره پدرت نپرسیدی؟
من نپرسیدم او هم نگفت. دانستنش به دردم نمی‌خورد.

*با موبایل‌هایی که سرقت می‌کردی چه می‌کردی؟
می‌فروختم.

*چطور بازداشت شدی؟
اشتباه کردم، وارد یک کوچه بن‌بست شدم دستگیرم کردند!

*یعنی اگر وارد کوچه بن‌بست نمی‌شدی دستگیر نمی‌شدی؟
نه. من خیلی تند می‌دوم. کسی نمی‌تواند من را بگیرد. اشتباهی وارد کوچه شدم که این‌طوری شد.

*برای جلب رضایت اقدام کرده‌ای؟
من که کسی را ندارم دنبال کارم باشد. مددکارم در زندان گفت کمک می‌کند. ولی باید منتظر حکم باشیم.