قتل پسر جوان در درگیری شبانه
گروه جامعه: روزنامه شرق نوشت: مردی که متهم است در یک درگیری خونین پسر جوانی را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد قتل ناخواسته بوده و او قصد کشتن نداشته است. براساس محتویات پرونده شامگاه شانزدهم فروردین سال […]
متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد قتل ناخواسته بوده و او قصد کشتن نداشته است. براساس محتویات پرونده شامگاه شانزدهم فروردین سال ۹۹ پسر ۲۵سالهای به نام فرهاد در درگیری دستهجمعی کشته شد.جسد او در حالی با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد که شواهد نشان میداد وی در درگیری با دو برادر به نامهای نادر و ناصر جان سپرده است. ساعتی بعد دو برادر بازداشت شدند.نادر در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. او بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند.پدر فرهاد گفت: همیشه وقتی قتلی رخ میدهد، برای جلب رضایت، چند نفر ریشسفید را مقابل خانه قربانی میفرستند تا شاید بتوانند رضایت بگیرند؛ اما دو برادر چند نفر را با چاقو و قمه مقابل خانهمان فرستاده بود تا رضایت ما را به زور بگیرند. این دو برادر اول پسرم را گرفتند و حالا میخواهند ما را از ترس وادار به بخشش کنند. درحالیکه ما هرگز اینطور رضایت نمیدهیم و حاضر به گذشت نیستیم و تا اجرای قانون هم مصرانه پرونده را دنبال میکنیم.
همسرم مشکل قلبی دارد و این موضوع تأثیر بدی در روحیه او گذاشت. حتی من از آنها شکایت کردم که حالا با قرار وثیقه آزاد هستند. من و همسرم از خون پسرم گذشت نمیکنیم و برای نادر قصاص میخواهیم. سپس متهم ۳۳ ساله به دفاع پرداخت. وی گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم.آن شب همراه همسر و فرزندانم از میهمانی به خانه برمیگشتم که طبق عادت هر شب مقابل مغازه رفتم تا بدانم در مغازه چقدر جنس داریم. به محض اینکه مقابل مغازه رسیدم فرهاد و دوستانش را دیدم که حالت طبیعی نداشتند. آنها عربدهکشی میکردند و چون من و برادرم شباهت زیادی با هم داریم به محض روبهروشدن با من مرا با برادرم اشتباه گرفتند و به سمتم حملهور شدند.
برادرم مقابل مغازه بود که فرهاد همان موقع به سمت برادرم رفت و با او درگیر شد و برادرش به سمت من حمله کرد. آنها همگی قمه در دست داشتند که من و برادرم را زخمی کردند. متهم ادامه داد: چون قصاب هستم و گاهی اوقات بدون برنامه برای کشتن گوسفند به جایی دعوت میشوم، همیشه کارد سلاخی همراه دارم.آن لحظه وقتی دیدم جان خودم و برادرم در خطر است چاقو کشیدم؛ اما قصد کشتن کسی را نداشتم. درگیری بالا گرفته و به پیادهرو کشیده شده بود. مقابل مغازه ما مقداری آشغال روی زمین ریخته بود که پای من و مقتول روی چوبی بزرگ رفت و هر دو به زمین افتادیم. آن موقع چاقو ناخواسته از پشت به سینه فرهاد فرورفت؛ اما او خودش از روی زمین بلند شد و با دوستانش آنجا را ترک کرد. من و برادرم هم به خانه رفتیم و با اورژانس تماس گرفتیم تا مداوا شویم؛ اما چند ساعت بعد فهمیدیم فرهاد جان سپرده است.این متهم در ادامه اظهاراتش گفت: باور کنید من قصد قتل نداشتم و اگر میدانستم ضربه کاری به سینه فرهاد خورده است حتما خودم او را به بیمارستان میرساندم. فرهاد ناخواسته در آن درگیری کشته شد. من آدم اوباشی نبودم و نیستم که بخواهم با کسی دعوا کنم و با چاقو فردی را بکشم.
من کاسب بودم و کاسبها هیچ وقت دعوا نمیکنند. ناموس مردم به مغازه ما رفتوآمد دارد و ما باید امنیت مردم را در نظر بگیریم، بههمینخاطر هم حتی اگر کسی دعوا و پرخاشگری میکرد، من جواب نمیدادم؛ اما آن شب با قمه به ما حمله شد و مسئله جان من در میان بود.وی درباره ادعای پدر قربانی درباره حمله مردان قمهکش به خانهشان برای جلب رضایت گفت: مقتول با اوباش محل در ارتباط بود و با چند نفر از آنها اختلاف داشت. من گمان میکنم چند نفر از اوباش محل مقابل خانه آنها رفته و عربدهکشی کرده بودند. من و برادرم از کسی نخواسته بودیم تا برای جلب رضایت مقابل خانه آنها بروند و اگر قرار است کسی این کار را بکند حتما اعضای خانواده ما چنین کاری را انجام میدهند و ما از غریبهها درخواستی برای جلب رضایت اولیایدم نداشتیم.
سپس برادر متهم نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل به دفاع پرداخت. او وقتی در جایگاه قرار گرفت، خطاب به قضات گفت: قبول دارم در دعوا شرکت داشتم؛ اما من شروعکننده درگیری نبودم. فرهاد و دوستانش آن شب حال طبیعی نداشتند. آنها عربدهکشی میکردند و میخواستند شیشههای مغازه را بشکنند.من با آنها درگیر بودم و سعی میکردم جلویشان را بگیرم. حتی تلاش کردم با پلیس تماس بگیرم که همان موقع برادرم سر رسید. برادرم وقتی دید اوضاع چقدر وخیم است به کمک من آمد و سعی کرد ما را جدا کند تا قضیه فیصله پیدا کند؛ اما مقتول و دوستانش دوباره به سمت ما حمله کردند.
البته من صحنه چاقوخوردن فرهاد را ندیدم اما چون ما شروعکننده دعوا نبودیم اگر متوجه میشدیم که فرهاد چاقو خورده است، حتما او را به بیمارستان میبردیم، ما اصلا متوجه این ماجرا نشدیم و او خودش با پای خودش محل را ترک کرد. من به خانواده مقتول تسلیت میگویم. باید بگویم من و برادرم قصدی برای بهقتلرساندن این جوان نداشتیم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی خود را در این خصوص صادر کنند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰