اولویت آموزش و پرورش در ایران چیست؟

گروه جامعه: اخراج یک معلم از مدرسه در قائمشهر به دلیل هم‌خوانی شاگردانش با یک ترانه به نام «گنگستر شهر آمل» به توبیخ و باز خواست مسئولان مدرسه و اخراج معلم منجر شد. این نخستین بار نیست که به دلیل پخش موسیقی، مسئولان یک مدرسه با چالش روبرو می‌شوند؛ چندی پیش پخش یکی از آهنگی […]

گروه جامعه: اخراج یک معلم از مدرسه در قائمشهر به دلیل هم‌خوانی شاگردانش با یک ترانه به نام «گنگستر شهر آمل» به توبیخ و باز خواست مسئولان مدرسه و اخراج معلم منجر شد. این نخستین بار نیست که به دلیل پخش موسیقی، مسئولان یک مدرسه با چالش روبرو می‌شوند؛ چندی پیش پخش یکی از آهنگی به نام «آقامون جنتلمنه» به خوانندگی «ساسی مانکن» هم آنقدر پرحاشیه شد که برای برخورد با آن از قوه قهریه استفاده شد و تنبیه و توبیخ عوامل مدرسه در دستور کار قرار گرفت.

به گزارش رویداد۲۴ ،یک وجه ماجرای اخراج معلم قائمشهری، برخورد سریع و فوری با اتفاقی بود که به زعم مسئولان خوشایند نبود و برای آنها «شبیخون فرهنگی» تلقی می‌شد، به همین دلیل بود که از انتشار کلیپ همخوانی معلم و شاگردان تا اخراج معلم، کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید؛ چنانچه در ماجرای «بهنام زارع» مامور پلیس کرمانشاهی که می‌گفت قانونی برای مقابله با بی‌حجابی وجود ندارد هم واکنش کمتر از یک روز بود و چند ساعت پس از انتشار گسترده کلیپ، پلیس اعلام کرد که «مامور مذکور به دایره بازرسی فراخوانده شد و مورد توجیه آموزشی قرار گرفته است.»

وجه دیگر ماجرا را در اتفاقات مشابه باید جستجو کرد؛ مثلا از هفته گذشته ماجرای مسمومیت دانش‌آموزان رخ داده و هنوز نه تنها هیچ نهادی مسئولیت را بر گردن نگرفته؛ که هنوز مشخص نیست دلیل مسمومیت چه بوده است! به بیان دیگر در موضوعی که ممکن بود جان ده‌ها دانش‌آموز گرفته شود و آنها تا پای مرگ پیش رفتند، هیچکس خود را مکلف به پاسخگویی نمی‌داند اما تا پای مسئله «فرهنگی» به میان می‌آید، از دادستانی و وزارت آموزش و پرورش و نمایدگان مجلس و دولت و … پای کار می‌آیند و برای پیگیری ماجرا و در نهایت تصمیم برای اخراج معلم از یکدیگر سبقت می‌گیرند.

واقعیت آن است که دراین سال‌ها مقامات نشان دادند که هیچکدام از مطالبات مردم جزو دغدغه‌های آنها نیست. به خاطر بیاورید که تا کنون ده‌ها تصویر از وضعیت گرمایشی مدارس مختلف در کشور منتشر شده و اتفاقا همگی نیز وایرال (انتشار به صورت بسیار گسترده) شده است اما در یک مورد هم مشکل به سرعت حل نشده است. در برخی مواقع فقدان سیستم گرمایشی مناسب، به آتش‌سوزی در مدارس منجر شده اما عجیب آنکه این موارد اساسا برای تصمیم‌گیران اهمیت ندارد! همچنین به خاطر بیاورید که از فاجعه مدرسه دخترانه شین‌آباد چند سال می‌گذرد و تا کنون سه دولت عوض شده اما هنوز مشکل دختران معصومی که به بدترین شکل دچار حادثه شدند، حل نشده است!

مثال‌های این‌چنینی آنقدر زیاد است که نوشتن از آن یک گزارش بلند تفصیلی می‌خواهد؛ از ماجرای انتقال دانش آموزان از رودخانه با سبد گرفته تا فیلم دردناک مدارس کپری در سیستان و بلوچستان یا وضعیت اینترنت مناطقی که دانش‌آموزان مجبور بودند از سامانه «شاد» استفاده کنند؛ یا در مورد خاص حضور وزیر آموزش و پرورش که می‌خواست مشکل آبگرفتگی یک مدرسه را به شکلی بلاهت‌وار با گذاشتن چند بلوک حل کند و به جای حل اساسی مشکل، بحث بر سر تعداد بلوکی بود که به زعم وزیر باید استفاده می‌شد!

 

این برخوردهای دوگانه را اینگونه می‌توان تفسیر کرد که مسئولان نسبت به نیازهای ابتدایی مدارس و معمولی‌ترین مطالبات دانش‌آموزان و خانواده‌ها بی‌اعتنا هستند اما پخش یک موزیک غیرت همه آنها را به جوش می‌آورد!در حقیقت آنچه برای سیاستگذار اهمیت دارد، نه نحوه آموزش و شرایط تحصیل دانش‌آموزان و بعضا مشقت‌هایی است که بسیاری از آن‌ها در حال تحصیل می‌کشند، بلکه اطمینان مسئولان از این است که خدشه‌ای به «ایدئولوژی» مد نظر آنان در محیط مدارس وارد نشود و به بیان دیگر «ارزش‌»های تحصیل و آموزش در کشور تغییر می‌کند و مسائل دیگری است که اهمیت پیدا می‌کنند؛ مسائلی که در ساختار‌های غیرایدئولوژیک، عجیب یا بی‌ارزش هستند، اما در اینجا به چنان اولویتی تبدیل می‌شوند که برای آن بیانیه صادر می‌شود و کار به اخراج و تنبیه و بازخواست و … می‌کشد.