باید امید مردم و جامعه امروز ایران احیا شود

گروه سیاسی:چند روزی است که خبر تماس‌های روسای دو قوه مجریه و قضاییه تیتر یک اخبار کشور شده و از آن به عنوان یک قدم رو به جلو برای تشکیل یک دولت فراجناحی نام برده می‌شود. اما آیا قرار است روند فراجناحی نشان دادن دولت فقط به همین‌جا ختم شود؟  در همین راستا مجید انصاری، […]

گروه سیاسی:چند روزی است که خبر تماس‌های روسای دو قوه مجریه و قضاییه تیتر یک اخبار کشور شده و از آن به عنوان یک قدم رو به جلو برای تشکیل یک دولت فراجناحی نام برده می‌شود. اما آیا قرار است روند فراجناحی نشان دادن دولت فقط به همین‌جا ختم شود؟

 در همین راستا مجید انصاری، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت‌وگویی که با روزنامه اعتماد داشته تحلیل خود را از این موضوع بیان کرده است که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:
*آقای انصاری، به‌تازگی ازسوی ابراهیم رییسی به عنوان رییس‌جمهوری منتخب تماس‌هایی با نیروهای اصلاح‌طلب گرفته شده است. همین کار را نیز غلامحسین محسنی اژه‌ای که به تازگی رییس قوه قضاییه شده نیز انجام داده است. تحلیل شما به عنوان یک فعال سیاسی از این اقدامات چیست. این دو رییس قوه به دنبال چه چیزی هستند؟
 
آنچه شاهد هستیم که با نیروهای مختلف تماس گرفته می‌شود و از آنها نظرخواهی می‌شود در واقع یک امر ضروری است. البته اگر این کار واقعا به درستی انجام شود. این یک ضرورت است که حاکمیت باید با بدنه جامعه، نیروهای فعال مدنی و سیاسی و نخبگانی که در درون نظام هستند و دلسوز این کشور محسوب می‌شوند، ارتباط مستمر برقرار کند. حاکمیت باید به‌طور مستمر ارتباط خود را با جامعه و نخبگان حفظ کند و در موضوعات مهم نظرات‌شان را بگیرد. انتقادات گروه‌های مختلف دورن نظام باید به مقامات ارشد، سران قوا و مسوولان مختلف انتقال پیدا کند. برای این کار هم لازم است که یک راه ارتباطی به صورت مستمر برقرار باشد. اگر از سوی مقامات اراده‌ای برای این کار نباشد حفظ این ارتباط تقریبا غیرممکن است.
 
البته این ارتباط فقط به بیان انتقاد هم محدود نمی‌شود و مزایای دیگری هم دارد. در مقابل اگر مسوولان و قوا کمکی لازم دارند می‌توانند از این نیروها و نخبگان جامعه کمک بگیرند. در مواردی هست که پیش می‌آید لازم است قوا و مقامات ارشد موضوعی را به جامعه توضیح بدهند. می‌خواهند درباره تصمیمی به جامعه و افکار عمومی توضیحاتی ارایه بدهند. در این صورت هم می‌توانند از کمک این نیروها استفاده کنند. نخبگان می‌توانند به عنوان یک پل ارتباطی عمل کنند و در اقناع افکار عمومی در تصمیمات مختلفی نقش مثبتی ایفا کنند. حتی می‌توان گفت بدون حضور و ایفای نقش آنان مسوولان در اجرای تصمیمات خود حتما با مشکلات مختلفی مواجه می‌شوند.
 
به هر ترتیب لازم است بگوییم که یک جامعه پویا و یک حکومت مستقر نمی‌تواند ارتباط مسوولان و مقاماتش با بدنه جامعه و نخبگان قطع باشد. به نظرم یکی از خلأ‌های جدی طی سال‌های گذشته در کشور ما همین مساله عدم ارتباط مقامات با مردم و نخبگان بوده است. یعنی اینکه مسوولان مختلف بعد از استقرار در قوا نتوانستند ارتباط مستمر و مفیدی با بدنه جامعه و نخبگان داشته باشند. هرچند در مجلس این موضوع کمی بهتر بوده است چرا که به هر حال نمایندگان با حضور در حوزه‌های انتخابیه کم و بیش ارتباطی با هواداران خودشان داشته‌اند. اما در دو قوه مجریه و قضاییه وضعیت به این‌گونه نبوده است. رییس‌جمهوری و رییس قوه قضاییه نیازمند این ارتباط متقابل هستند و باید در مسیری حرکت کنند که این ارتباط به‌طور مستمر و در بلندمدت حفظ شود و آنان بتوانند نظرات مختلف جامعه را برای تصمیم‌گیری داشته باشند و با این کار از اثرات منفی تصمیمات بکاهند.
 
این اتفاق هم به نفع جامعه و هم به نفع دستگاه‌ها و قوای مختلف است. به هر حال به نظرم آنچه اتفاق افتاده کار پسندیده‌ای است و اگر مستمر و واقعی باشد و انتقادات دریافت بشود می‌تواند موثر باشد. اگر در قوا تشکیلاتی باشد که این نظرات و انتقادات را گردآوری کند و آنها را به مسوولان و مقامات گزارش بدهد می‌توان امیدوار بود که این ارتباطات در آینده نتایجی داشته باشد. به هر حال باید این ارتباطاتی که با نیروها گرفته می‌شود و نظرات آنها جمع‌آوری و به‌طور منظم دسته‌بندی و در یک بازه زمانی مشخص ارایه شود. در نهایت هم گزارش‌های عمومی آن منتشر شود.
 
البته آقای حسن روحانی در هشت سال دولت خود چند دفعه با سران احزاب و گروه‌ها ارتباطی برقرار کردند و جلساتی داشتند ولی این جلسات مستمر نبود و به یکی، دو جلسه اکتفا و بعد هم بدون رسیدن به نتیجه خاصی تمام شد.
 
*به نظر شما این ارتباط گرفتن دو قوه قضاییه و مجریه با فعالان سیاسی در شروع کار می‌تواند به نتیجه خاصی برسد؟
نمی‌توان گفت که ما می‌توانیم خیلی فوری شاهد نتایج این اقدام باشیم. اما به هر حال اگر ادامه‌دار باشد، می‌تواند در آسیب‌شناسی قوا و مدیریت کشور نقشی ایفا کند. می‌تواند نوع نگاه مقامات را به مشکلات و معضلات کشور واقع‌بینانه کند و حتما در درازمدت فواید زیادی خواهد داشت.
 
*هرچند ارتباط‌هایی با فعالان سیاسی برقرار شده اما همچنان این نگرانی وجود دارد که در دوره جدید برخورد با منتقدان و فعالان سیاسی به شیوه گذشته افزایش یابد. چقدر فکر می‌کنید این اتفاق رخ دهد؟ چقدر ممکن است که شاهد باشیم در کنار این ارتباط گرفتن‌ها، برخوردهایی با منتقدان سیاسی و اجتماعی رخ دهد؟
 
امیدواریم این‌طور نباشد و شاهد نباشیم که با منتقدان سیاسی و اجتماعی برخورد می‌شود. این نگاه بدبینانه است و خیلی خوب نیست که ما خودمان به استقبال این نگاه بدبینانه و منفی برویم. فعلا این اتفاق در حال رخ دادن است و روسای دو قوه قضاییه و مجریه تصمیم گرفته‌اند که حالا به هر ترتیب با فعالان سیاسی در ارتباط باشند به همین خاطر به نظرم فعلا باید از آن استقبال کرد. به هر حال فعلا شروع خوبی بوده است و دلیلی هم ندارد که بدبینانه با آن برخورد کنیم. توصیه من این است که این اقدام خوب را جناب آقای ابراهیم رییسی در دولت و هم آقای اژه‌ای در قوه قضاییه ادامه بدهند.
 
در آموزه‌های دینی ما هم به چنین اقداماتی توصیه شده است. حضرت علی(ع) می‌فرمایند کسی که به مشورت به دیگران بپردازد و نظر آنان را در موضوعات مختلف جویا بشود، در واقع در اندیشه و خرد دیگران خود را شریک کرده است و به این ترتیب می‌تواند از عقل آنان نیز استفاده کند. در واقع خرد جمعی همراه خودش برکت می‌آورد و می‌تواند سر منشأ خیر باشد و از تکرار خطاهای سنگین و مشکل‌آفرین برای کشور و جامعه جلوگیری کند. در حالی اتفاق مقابل آن یعنی استبداد به این نتیجه معکوس می‌دهد و می‌تواند منجر به هلاکت شود. کسی که نظر خود را بهترین بداند و خود را بی‌نیاز از آرای دیگران ببیند هم خودش را هلاک کرده است و هم می‌تواند منجر به هلاکت جامعه شود. این مساله باید در کشور و جامعه ما نهادینه شود چرا که به هر حال یکی از حقوق شهروندی نیز محسوب می‌شود.
 
*یک نگرانی که در این میان وجود دارد این است که برخی از اصولگرایان تاکید دارند که می‌خواهند به‌طور کامل حاکمیت یکدست شود. در این انتخابات البته به هر حال اصولگرایان توانستند به پیروزی برسند و حالا به علاوه مجلس یازدهم که از قبل انتخابات آن را پیروز شده بودند، قوه مجریه و شوراهای شهر و روستا را هم در اختیار دارند. بر همین اساس هم حالا می‌گویند که این اتفاق را مثبت می‌دانند و می‌خواهند در سال‌های آینده این مسیر یکدست شدن حاکمیت را ادامه دهند. فکر می‌کنید این یک‌دست شدن حاکمیت چقدر با این ارتباط گرفتن روسای قوا با فعالان سیاسی در تضاد باشد؟
 
یکدستی در حاکمیت اگر موجب بشود که انتقادات و نظارت قوا نسبت به یکدیگر کمرنگ شود و در واقع قوا از کنار خطاهای یکدیگر بگذرند، این به نوعی یک آسیب و ضعف بزرگ است. اگر قرار باشد که چون دولت اصولگراست، مجلس اصولگرا از خطای هیات دولت چشم‌پوشی کند و نظارت بر دولت را جدی نگیرد این می‌تواند برای کشور خطرآفرین باشد. ولی اگر دچار این آسیب نشود و این اتفاق در حد هماهنگی قوا باشد می‌تواند مفید واقع شود مشروط بر اینکه ارتباط مستمر با جامعه هم برقرار باشد. یعنی در همین حال که سعی می‌کنند نظارت خود را بر یکدیگر حفظ کنند و ارتباط مستمری هم با بدنه جامعه داشته باشند می‌توان امیدوار بود که این یک‌دستی منجر به هماهنگی شود که می‌تواند مفید باشد.
 
ولی به‌طور کلی من فکر می‌کنم که آسیب‌شناسی انتخابات و کاهش مشارکت مردم در سه انتخابات ۲۸ خرداد باید این درس را به مسوولان داده و این زنگ خطر را به صدا درآورده باشد که ادامه این وضع بسیار خطرناک خواهد بود و باید امید مردم و جامعه امروز ایران احیا شود. ترمیم امید مردم هم راه‌های مختلفی دارد که یکی این است که بنشینند و با نخبگان و کنشگران مختلف مداوم در تماس باشند، با بدنه جامعه در ارتباط باشند و مشکلات را رصد کنند و به موقع نقاط ضعف را شناسایی کنند و نگذارند مشکلاتی که در جامعه وجود دارد انباشته شود و مردم احساس کنند که گوش شنوایی برای شنیدن نیست و اراده‌ای برای حل مشکلات وجود ندارد.