رستوران‌دار جوان در برابر اتهام قتل پیرمرد

گروه حوادث: صاحب یک رستوران که متهم است پیرمردی را به خاطر کثیفی و شلختگی به قتل رسانده است، برای بررسی بیشتر به‌ لحاظ روحی و روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. رسیدگی به این پرونده از ۱۹ آبان سال ۹۹ به‌ دنبال پیداشدن جسد یک پیرمرد در دره‌ای در حوالی امامزاده داود آغاز شد. […]

گروه حوادث: صاحب یک رستوران که متهم است پیرمردی را به خاطر کثیفی و شلختگی به قتل رسانده است، برای بررسی بیشتر به‌ لحاظ روحی و روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. رسیدگی به این پرونده از ۱۹ آبان سال ۹۹ به‌ دنبال پیداشدن جسد یک پیرمرد در دره‌ای در حوالی امامزاده داود آغاز شد. یک مرد کشاورز جسد را پیدا کرده و با پلیس تماس گرفته بود.

اهالی روستای وردیج – واریش با مشاهده جسد پیرمرد او را شناختند و به مأموران گفتند پیرمرد اسکندر نام دارد که هر روز مسیر امامزاده داود تا روستای وردیج – واریش را پیاده طی می‌کرد. جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و در بررسی‌ها مشخص شد پیرمرد هر روز به رستورانی در کنار جاده می‌رفت و آخرین بار چند نفر از اهالی وی را همراه صاحب رستورانی در اطراف روستا به نام بهرام دیده بودند.

اهالی به مأموران گفتند: اسکندر مدت‌ها بود که به رستوران بهرام رفت‌و‌آمد داشت و مدام به آنجا می‌رفت، در واقع غذایش را آنجا می‌خورد. بهرام و اسکندر رابطه خوبی با هم داشتند، بهرام به او غذا می‌داد و اگر کاری داشت برایش انجام می‌داد. در مدت کرونا کسب‌وکار بهرام خوب نبود. بااین‌حال اسکندر به سراغ او می‌رفت و آخرین بار نیز آنها با هم دیده شدند.

با افشای این ماجرا بهرام ۵۲‌ساله به‌عنوان مظنون بازداشت شد، اما ادعا کرد از نحوه مرگ پیرمرد اطلاعی ندارد. وی گفت: پیرمرد هر روز به رستوران ما می‌آمد و من حتی گاهی اوقات به او چای و غذای مجانی می‌دادم. من هیچ مشکلی با او نداشتم و نمی‌دانم چرا کشته شده است.

متهم در بازجویی‌های بعدی به قتل اعتراف کرد و گفت: من و برادرم ۲۰ سال است که رستوران را راه انداخته‌ایم. قبلا رستوران رونق داشت اما از وقتی کرونا شیوع پیدا کرد کسب‌و‌کارمان بد شده بود و یک سال و نیم بود که با دو نفر شریک شده بودیم. رستوران ما در چهار کیلومتری روستاست و پیرمرد هر روز با سر و وضع نامناسب و لباس‌های شلخته و کثیف به رستوران می‌آمد.

مشتری‌ها وقتی او را پشت میز می‌دیدند، از ترس کرونا به رستوران نمی‌آمدند. به همین خاطر چند بار از او خواسته بودم دیگر به رستوران نیاید اما قبول نمی‌کرد. من حتی به این مرد گفتم حاضرم پول بدهم تا برای خودش غذا آماده کند، بااین‌حال توجهی نمی‌کرد و هر بار به رستوران می‌آمد. من هم خیلی از اینکه مشتری نداشتم و همان چند مشتری کم را هم سر و وضع اسکندر از رستوران دور می‌کرد، ناراحت بودم.

وی ادامه داد: آخرین بار شاگردم به او اعتراض و وی را از رستوران بیرون کرد؛ اما مرد دوباره به رستوران برگشت و همین کارش باعث شد تا من حسابی ناراحت شوم. من که از رفتار پیرمرد عصبانی بودم، او را دنبال کردم و به سمت دره هل دادم. سپس با سنگ به سرش زدم و به رستوران برگشتم. من قصد کشتن او را نداشتم و فقط می‌خواستم با او کتک‌کاری کنم تا دیگر به رستوران نیاید. قصدم اصلا به‌قتل‌رساندن او نبود. وقتی جسدش پیدا شد اصلا باور نکردم که با ضرباتی که من زده‌ام او مرده است. به دنبال اعتراف‌های مرد رستوران‌دار، برای او کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

متهم در حالی پای میز محاکمه ایستاد که فرزندان قربانی برای وی حکم قصاص خواستند. آنها گفتند: مرد رستوران‌دار می‌خواهد با حرف‌هایش آبروی ما را ببرد. پدر ما نیازی به این مرد نداشت، ما دستمان به دهانمان می‌رسد و نیازی نداریم که کسی به ما یا حتی پدرمان کمک کند. او مرتکب قتل پدر ما شده و ما قصد گذشت نداریم و درخواست قصاص داریم و او را نمی‌بخشیم. حتی اگر همه دارایی‌اش را به ما بدهد ما همچنان درخواست قصاص داریم.

س‍پس متهم پای میز محاکمه ایستاد. بهرام جرمش را انکار کرد و گفت: من قتل را قبول ندارم و در پلیس آگاهی تحت فشار روانی به قتل پیرمرد اعتراف کردم. افراد دیگری او را کشته‌اند و من از این ماجرا بی‌اطلاع هستم. آن روز پیرمرد مثل هر روز آمد و غذا خورد و رفت، اینکه چه کسی و چرا او را کشته است، نمی‌دانم و خبر ندارم.
وی در مقابل سؤالات هیئت قضائی اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد و پاسخ‌های درستی نداد و حتی مدعی شد خیلی چیزها به یادش نمی‌آید. در ادامه وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: بهرام از مشکل روحی و روانی رنج می‌برد و بعد از بازداشت مشکلات روحی او بیشتر شده است. به نظر می‌رسد او قوه تمییز ندارد، ازاین‌رو تقاضا دارم تا برای بررسی سلامت روان به پزشکی قانونی معرفی شود.

وکیل بهرام گفت: موکل من قبل از اینکه به قتل متهم شود هم دچار مشکلات روحی بوده است و پرونده پزشکی هم دارد، این پرونده نشان می‌دهد او باید تحت نظر پزشک باشد و خودش نمی‌تواند برای خودش تصمیم بگیرد و وضعیت روحی مناسبی ندارد؛ بنابراین من درخواست دارم دادگاه قبل از هر تصمیمی در این خصوص نظر بدهد و موکل من به‌ لحاظ پزشکی حتما مورد بررسی قرار بگیرد. در پایان جلسه قضات بهرام را به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی کردند تا کارشناسان پس از بررسی‌های بالینی، سلامت روان وی را بررسی کنند. بعد از اظهار نظر کارشناسان، قضات درباره این پرونده حکم صادر می‌کنند.