زخمِ کاری خشکسالی بر جان کلاته عربها
گروه جامعه: الهام چندین روز است که تمام روستاهای مشهد را پشت سرگذاشته و در دل کوهستان راهها پیموده تا برای دامهای خودش و سایر مردم روستا علوفه تهیه کند، اما دریغ از یک کیلو کاه.چشمان الهام خسته و صدایش لرزان است. با غمی بسیار که حکایت از شرایط خیلی تلخی دارد شروع به صحبت […]
الهام رجبزاده، یکی از اهالی روستای کلاته عربها است که با پیگیریهایی فراوان با دکتر محسن ملکی، رئیس دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی ارتباط برقرار کرده و توانسته است از این دانشکده برای رسیدگی به وضعیت دام منطقه کلاتهعربها کمک بگیرد.
او درباره مشکلاتی که خشکسالی و کمبود علوفه برای روستا ایجاد کرده است بیان میکند: کل ساکنین روستا دامدار و دیمکار هستند. تعداد کمی از ساکنین کلاتهعربها باغداری نیز انجام میدهند. روستای ما از ۵۰ سال پیش تغییری نکرده است و مردم زندگی بسیار سختی دارند. حتی ما از نعمت گاز و آب لوله کشی محرومیم. چشمه اصلی روستا به دلیل خشکسالی امسال بسیار کم آب شده است.
رجبزاده ادامه میدهد: در ابتدای سال با بارندگی کمی که وجود داشت دیمکاران به کشت اقدام کردند اما به دلیل خشکسالی شدید هیچ محصولی سبز نشد. این مردم با زحمت دامشان را تغذیه میکنند. هزینه خرید نهاده بالا است. جهاد کشاورزی به ازای هر گوسفند ۴ کیلو جو و ۵ کیلو کنسانتره به دامدار میدهد این مقدار جو و کنسانتره برای دامدار کافی نیست. تازه دامدار باید آن میزان سهمیه را از جهاد کشاورزی خریداری کند. جهاد کنسانتره را کیلویی ۴۲۰۰ به دامدار میدهد که در بازار ۱۰ هزار تومان است. همچنین در حال حاضر هر کیلو جو تا به دست ما میرسد۳۰۰۰ تومان است.
او میگوید: این مساله باعث شده است که تعداد بسیار زیادی از دامهایمان را در بازار آزاد بفروشیم تا بقیه دامها را نجات دهیم. دلالها در بازار آزاد دام را به کمترین قیمت ممکن و به بهای ناچیزی میخرند. چارهای جز این نداریم. دراین هوای گرم دامها بیمار شدهاند. آنها زردی گرفتهاند. قیمت دارو بسیار گران است و شاید در این شرایط دام چهار بار درمان شود. هر سال بیماری زردی که شایع میشد به خاطر تغذیه خوب و آب کافی در محیط کوهستان بیماری سریع درمان میشد اما امسال اصلا اینطور نیست و این مریضی باعث تلفات بالای گوسفندها شده است.
رجبزاده ادامه میدهد: پول فروش این گوسفندها سال دیگر به دستمان میرسد و دلالها خیلی ارزان گوسفند را میخرند. دلالها الان هر گوسفندی زیر یک میلیون تومان میخرند. دامدار احتیاج به پول دارد. دلال میگوید امسال نهاده نیست و گوسفندها وزن کمی دارند و گوسفندها سرحال نیستند. برای اینکه گوسفند پرواری شود باید تغذیهاش مناسب باشد.
امسال با قرض کردن و به صورت نسیه جو و نهاده را میخریم
او تاکید میکند: امسال با قرض کردن و به صورت نسیه جو و نهاده را میخریم اما اگر سال دیگر این شرایط ادامه پیدا کند چه کار کنیم. من در این ۴۰ سالی که از عمرم گذشته چنین شرایطی را تجربه نکردهام. این مراتع همیشه سرسبز و خنک بوده است. در سه ماه زمستان هر سال سرمای شدیدی داشتیم اما سال گذشته خبری از بارش و بارندگی نبود.
رجبزاده نمیتواند غم خود را از این مساله پنهان کند با ترس زیادی میگوید: افرادی که گله بزرگی دارند گوسفندان خود را میفروشند شاید بقیه گوسفندها زنده بمانند. افرادی مثل ما که تعداد کمی دام دارند هم اگر نتوانند نهاده تهیه کنند مجبور هستند همین کار را انجام دهند. ولی به چه قیمتی!؟
کاهی که تا دیروز ارزشی نداشت امروز ارزشمند شده است
او تصریح میکند: یک هفته است برای تهیه آذوقه به مشهد آمدهام. اصلا علوفه در بازار وجود ندارد. الان کاه در بازار با قیمت ۴ الی ۵ هزار تومان به فروش میرسد. کاهی که تا دیروز ارزشی نداشت امروز ارزشمند شده است. همیشه تا برج ۴ شیردوشی داشتیم اما امسال خبری از چرای گوسفندان نیست.از دهیار و اعضاء شورا سوال میکنیم. مردم میگویند در این روستا هیچ کدام از اعضاء شورا و دهیار زندگی نمیکند و در روستا حضور ندارند.
به این فکر هستیم که این دامها را فروخته و به حاشیه شهر برویم
یحیی یکی دیگر از اهالی روستا و مرد میانسالی است، او میگوید: امسال علوفه ای نیست که گوسفندان بخورند. در کل این روستا گوسفندان مریض هستند. به خاطر نبود علوفه تعدادی زیادی از مردم روستا دامهای خود را به سلفخر میفروشند و سال دیگر برج ۸ پول این گوسفندان را میدهند. از دلالها چک و سفتهای دریافت نمیشود. چه میشود دولت این دام را از ما خریدای کند. حاضریم به قیمت یک میلیون تومان هر گوسفند را به دولت بفروشیم. از وقتی که گوسفندان را پلاکگذاری کردهاند از سال قبل سهمیهای از جو به ما دادند اما از زمان خشکسالی تنها یک مرتبه به ما سهمیه جو تعلق گرفته است. به این فکر هستیم که این دامها را فروخته و به حاشیه شهر برویم. فرزندان ما برای تهیه پول آذوقه به شهر میروند و کار میکنند.
غلامحسین در راستای تایید صحبت مردم روستا بیان میکند: ۲۰۰ راس گوسفند داشتهام که به خاطر نبود علوفه و بیپولی ۱۰۰ راس گوسفند خودم را در ۵ روز گذشته فروختم. بودجه ندارم که یونجه بخرم. امسال زمین دیم اصلا سبز نشد. هزینهای که برای سه هکتار زمین دم خود انجام دادهام به خاطر عدم بارندگی ازبین رفت. وقتی دامدار تعداد کمتری گوسفند دارد مدیریت آن راحتتر است.یکی از خانمهای روستا میگوید: دامها علوفه ندارند و ما مجبوریم از همین خارهای اطراف برای تغذیه گوسفندان استفاده کنیم.
در مراتع چیزی جز خار، سنگ و ریگ وجود ندارد
به داخل انبار علوفه خانه خانم رجبزاده سرکی میکشیم. مقداری بیده (یونجه خشک) در داخل انبار علوفه است. او میگوید: مقدار جویی که دولت به ازای ۳۰ گوسفند به ما داده است ۱۲۰ کیلو است. این میزان علوفه برای یک ماه گله است. این جو خیلی سفت است. باید بلغور یا آسیاب شود. آسیاب جو نیز برای ما ۲۰۰ تومان هزینه دارد. این جو تا زمانی که بلغور نشود برای تغذیه دام مناسب نیست. بند دلش پاره میشود و با گریه ادامه میدهد: وقتی گوسفندان را به چرا میبرم ناخودآگاه گریه میکنم. دهانشان همیشه زخم میشود چون در مراتع چیزی جز خار و سنگ و ریگ وجود ندارد. چرا دولت از روستائیان حمایت نمیکند؟ اگر من حاشیهنشین شوم خوب است؟ من مشهد را دوست ندارم. من نمیخواهم کارگری مردم را بکنم. میخواهم خودم دامداری کنم. برای من ننگ است تا در شهر کار کنم. آنقدر غیرت دارم که در روستای خودم کار کنم. اینجا خودمان نان را تهیه میکنیم. آستان قدس به هر خانواده ماهی ۵ کیلو آرد میدهد. ما اینجا با سختی زندگی میکنیم اما باز هم دوست دارم در روستای خودم باشم.
او خاطر نشان میکند: من تحت پوشش کمیته امداد هستم و با وام این گوسفندان را خریدهام. با قالیبافی میتوانم فقط پول قسط وام را پرداخت کنم. پولی برای خرید علوفه ندارم. برای من خیلی سخت است که به حاشیه شهر بیایم و زندگی کنم و روستای خودم را رها کنم. چرا باید گوسفندانمان را با این قیمت پایین به دلالان برای سال دیگر بدهیم. چهار تا گوسفند دیشب به خاطر گرسنگی تلف شدند. من هر گوسفند را ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خریدهام.
مردم در حال فروش دام ماده به دلالها هستند
مولایی مسئول بسیج روستا و نماینده مردم روستا در جهاد کشاورزی استان نیز به ما میگوید: در این روستا ۷۵۰۰ راس دام وجود دارد. ۴۰۰۰ هزار دام هنوز پلاک نشدهاند که برههای تازه متولد شده هستند. این دامها با مشکل علوفه مواجه هستند. در این روستا روزی۲۰ دام تلف میشود. تنها سهمیه فروردین به دست مردم رسیده است. این ۵ کیلو کنسانتره و ۴ کیلو جو جوابگوی تغذیه دام نیست. اهالی روستا مجبور شدند که دام ها را بفروشند. مردم در حال فروش دام ماده به دلالها هستند. سال گذشته دام مولد جفتی ۵ میلیون تومان خریده شدند و امسال دام مولد و بره را ۸۰۰ هزار تومان به دلال به صورت بلند مدت میفروشند. زندگی این مردم با دامداری گره خورده است.
جوانهای روستا در حال مهاجرت به حاشیه شهر هستند
او ادامه میدهد: کاه و یونجه آنقدرگران شده که مردم دیگر کشش ندارند. سالهای قبل تنها سه ماه گوسفند در منازل بود اما امسال از ابتدای سال گله در خانه است و علوفهای وجود ندارد. متاسفانه کسی حتی دام را نیز نمیخرد. جوانهای روستا با دیدن این وضعیت کمکم در حال مهاجرت به حاشیه شهر هستند. این روستا ۲ معدن دارد که متاسفانه هیچ اشتغالی برای روستای ما به وجود نیاورده است. کارگرهای این معادن از خارج مشهد هستند.
به یکی دیگر از خانههای اهالی وارد میشویم. تمامی دامها بیمار هستند. به خاطر گرد و خاک و عدم تغذیه مناسب ریه دامها دچار عفونت شده است. یکی از دامها به شدت ورم کرده است. شکمبه حیوان به دلیل مصرف کاه دارای انسداد شده است.در همان حالی که در روستا در حال بررسی وضعیت مشکلات هستیم متوجه میشویم همزمان با حضور ما گروهی از پزشکان و خیرین برای کمک به مردم روستا مراجعه کردهاند.به سراغ چشمههای روستا میرویم. از ۵ چشمه موجود در روستا دو چشمه خشک شده است. زنان و کودکان روستا در اطراف چشمه اصلی روستا جمع شدهاند و به شستن لباس و برداشت آب مشغول هستند.
روزی بیشتر از ۱۰ بار برای برداشت آب به اینجا میآییم
یکی از خانمها ظروف زیادی با خود به همراه آورده و در حال پر کردن آب است میگوید: روزی بیشتر از ۱۰ بار این مسیر سخت را برای برداشت آب طی میکنیم.دختر جوانی در حال شستوشوی لباسها است و میگوید: روستا لولهکشی شده اما آب نیست. قبلا که آب زیاد بود آب از یک لوله وارد یک منبع آب میشد و از آنجا آب وارد لولهکشی روستا میشد. الان هم آب وارد آن منبع میشود اما خیلی کم است و هر دو سه روز یکبار آب خیلی کمی وارد لوله کشی خانهها میشود.
شاید هفتهای یک بار یا دوبار به حمام برویم
خانم میانسال دیگری میگوید: این آبی که ما به سختی میبریم تا ظهر تمام میشود. ما از این آب برای آب دادن به دام هم استفاده می کنیم. با این آب امور روزانه را میگذرانیم. شاید هفتهای یک بار یا دوبار به حمام برویم. برای استحمام مجبوریم تانکر را پر کنیم.مولایی نیز بیان میکند: آب این چشمه به سمت استخر روستا میرود و ۸ تا ۱۲ ساعت ذخیره میشود و برای آبیاری باغات همین روستا استفاده میشود. سال قبل در این روستا زعفران کاشته شد اما محصول مناسبی نداشت، زیرا آب کافی وجود ندارد. امسال در روستای کلاته عربها سه بارش سنگین داشتیم. بارش صورت گرفته در فروردین ماه سیلآسا و موجب تلفات ۲۳ دام شد.
بزرگترین خطری که این مردم را تهدید میکند خطر حاشیه نشینی است
کامران شریفی، عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی که در این بازدید با او همراه هستیم، در خصوص وضعیت دام این روستا اظهار میکند: خشکسالی امسال فقط کمبود آب نیست بلکه حاصل عمر دامداران و روستائیان جلوی چشمشان درحال آب شدن است. تمام مردم این روستا با مشکل سوتغذیه دامهای خود روبهرو هستند، در شرایط روستایی سوء تغذیه دام ممکن است به معنی سوء تغذیه خود روستائیان نیز باشد. بعضی از مردم این روستا با گرفتن وام دام خریدهاند، دامی که اینک به یک چهارم قیمت هم قادر به فروش آن نیستند. بزرگترین خطری که این مردم را تهدید میکند خطر حاشیه نشینی است. ناتوانی در تامین خوراک دام، موجب می شود که نتوانند هزینههای خود را تامین و اقساط وام را پرداخت کنند از این رو بدون تردید حاشیه نشینی درانتظارشان است. مردم روستایی که کاری جز پرورش دام و کشاورزی نیاموختهاند، تنها چیزی که حیثیت و شرافت انسانیشان را حفظ و خطر حاشیه نشینی را مهار می کند، همین یک تکه زمین و چند راس دام است. درک این موضوع برای ساکنین شهرها و مسئولین اجرایی ممکن است بسیار مشکل باشد.
عدم تغذیه مناسب دام، موجب ابتلاء حیوان به انواع بیماریها میشود
او ادامه میدهد: زمانی که دام تغذیه مناسبی نداشته باشد، به علت ضعف دستگاه ایمنی به انواع بیماریها دچار میشود. در صورتی که سوء تغذیه داشته باشند، داروهای موجود هم تاثیر مشابه شرایط عادی را نخواهند داشت؛ در حال حاضر هزینههای بالای دارو یکی از مشکلات اساسی است. آنچه که در این روستا دیده می شود، لزوم انجام معاینه و درمان کلیه دامها است.
شریفی با اشاره به اینکه «دامهای روستا همگی سو تغذیه دارد»، تصریح میکند: با لمس بدنشان به خوبی مشخص میشود که تنها پوست روی بدن دام را گرفته است. گوسفندان غذای کافی نمیخورند. علائم این سو تغذیه به صورت ابتلاء به عفونتهای باکتریایی، کمخونی و آلودگی به انگلهای جلدی از جمله شپش به فراوانی مشاهده میشود. روستایی که قادر به خرید علوفه نیست، قطعا توانایی پرداخت هزینه دارو را ندارد. به علت تلف شدن میش یا بز مادر، بره یا بزغاله نوزاد شیرسوز میشود؛ یعنی پتانسیل رشد را از دست میدهد و بعدها آن چه که از بابت تامین خوراک دام و دارو صرف ادامه حیاتش میشود، را نمیتواند به لحاظ اقتصادی به دامدار و به کشور برگرداند.
مصرف بیش از حد کاه، سوء تغذیه را تشدید میکند
او ادامه میدهد: با این وضعیت سوء تغذیه شدید، به حساب سرانگشتی برای هر دام روزانه برای تغذیه یک کیلوگرم یونجه و نیم کیلوگرم جو باید در نظر گرفت. مردم این روستا خیلی کم به دام علوفه میدهند. کاه کیلویی ۵۰۰۰ تومان و یونجه و جو کیلویی ۶۰۰۰ تومان است. مردم روستا چون کاه ۱۰۰۰ تومان ارزانتر است، کاه را میخرند. درصورتی که پروتئین خام کاه اندک (۳.۶ درصد) است و صرفه اقتصادی ندارد، اما یونجه ۱۵ تا ۲۰ درصد پروتئین دارد. دامدار نباید پول ناچیز خود را صرف خرید کاه کند. مصرف بیش از حد کاه موجب انسداد دستگاه گوارش میشود و دام را مریض میکند. تهیه یونجه اضطراری است.
نجات سرزمین و زندگی روستائیان در گرو واردات فوری یونجه خشک است
شریفی میگوید: گوسفندان به خاطر کمبود علوفه ممکن است خار بخورند. با این کار دهان دام زخم میشود و برخی از بیماریهای ویروسی از جمله اکتیما از این راه سرایت میکند. روستاییان کلیه بیماریهایی را که در ناحیه دهان زخم ایجاد می کنند، با اصطلاح عمومی “دهن جوشه” میشناسند، در صورتی که دسته ای از بیماریها هستند که برای هر یک راه درمان و واکسن اختصاصی وجود دارد. اگر واکسن و دارو هم تزریق شود نیز کارایی خوبی ندارد زیرا گوسفند تغذیه مناسبی نداشته است. در روستاها با سرمایه خیلی کم مثلا با ۲۰ میلیون تومان در عرصه دامداری، فرصت شغلی هر چند کوچکی ایجاد می شود، درصورتی که در شهرها حتی برای یک شغل خیلی ساده هزینه ایجاد اشتغال سرسام آور است. کمک به دوام آوردن روستاییان در این شرایط سخت، موجب میشود که از مهاجرت روستاییان به حاشیه شهر جلوگیری شود و روستاها خالی نشود. در این شرایط اگر یک تن یونجه وارد شود معادل ۸۰۰ متر مکعب آبی است که وارد کردهایم. نجات سرزمین و زندگی روستاییان در گرو واردات فوری یونجه خشک است.
باید روزانه یک کیلوگرم یونجه در اختیار دامداران قرار بگیرد تا دامدار ورشکست نشود
او بیان میکند: باید روزانه یک کیلوگرم یونجه در اختیار دامداران قرار بگیرد، تا دامدار ورشکست نشود. ورشکستگی عوارض بسیار زیادی دارد. باید با این کار دامدار را حمایت کنیم. واردات یونجه حتی احتمال تنشهای شهری و ناآرامیهای اجتماعی را کاهش می دهد.
شریفی با بیان اینکه «کنسانتره آن بخش از خوراک دام است که از موادی مانند جو، سبوس و ذرت و هر چه از بخشهای غیر رویشی گیاه یعنی دانه به دست میآید تشکیل شده است»، خاطر نشان میکند: هر بره پرواری به غیر از یونجه باید بین نیم تا یک کیلو در روز برای ۲۵۰ گرم اضافه وزن کنسانتره بخورد. اگر حیوانات گرسنه بمانند صاحبان و دامداران آنها نیز با مشکلات زیادی مواجه میشوند. امسال فشار زیادی روی مردم روستا است. سوء تغذیه کربوهیدراتی، پروتیینی، ویتامینی و مواد معدنی مردم روستا را که لبنیات حاصل از دامهایشان سهم زیادی در سفره شان دارد، تهدید میکند. اما اگر علوفه نباشد وضعیت تغذیه مردم به مشکل میخورد. باید توجه شود که برای دامهای نشخوارکننده مانند گاو و گوسفند و بز وجود حداقلی از علوفه برای به بیشینه رساندن بهرهوری از خوراکهای کنسانترهای مثل دانه جو ضروری است. بنا براین، توزیع جو بین روستاییان کافی نیست و بخش قابل توجهی از منابع مالی باید صرف توزیع یونجه خشک وارداتی شود. این توصیه پشتوانههای تئوریک محکمی دارد.
وی میگوید: اگر به موقع اقدام نکنیم، در پاییز و زمستان سال ۱۴۰۰ دور نیست که قیمت گوشت قرمز و لبنیات سرسام آور افزایش یابد. مردم این روستا دیگر نمیتوانند با سرخ نگه داشتن صورت با سیلی، شرایط آخرالزمانی را پنهان کنند؛ تامین مالی، اقدام فوری و همت عالی ضروری است.
همچنین شریفی در خصوص اقدامات صورت گرفته برای مردم این منطقه اظهار کرد: در هشتم تیرماه ۱۴۰۰، در حدود ۳۵ میلیون تومان دارو از سوی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد پس از معاینه دامهای روستائیان و تشخیص بیماریها توسط تیمی متشکل از یک نفر عضو هیات علمی، پنج تن از رزیدنتهای داخلی و جراحی و سیزده تن از دانشجویان سال آخر دامپزشکی بین دامها توزیع شد. این روند باید به صورت هفتگی دست کم تا پایان تابستان ادامه پیدا کند تا روستائیان از این گردنه به سلامت رد شوند. این تیم حامل ۳۰۰ کیلوگرم یونجه و ۷۵ کیلوگرم شیرخشک اهدایی گاوداریهای صنعتی اطراف مشهد که از دانشکده دامپزشکی خدمات درمانگاهی و مشاوره علمی میگیرند نیز بود که بین روستاییان توزیع شد. به زودی ۵۰۰ کیلوگرم یونجه خشک از طرف یکی دیگر از گاوداران صنعتی به روستا ارسال خواهد شد.
توزیع ۱۷۰ هزار تن نهاده دامی در خراسان رضوی در سال جاری
درهمین راستا و در خصوص دلایل فروش دامهای مولد سبک و وضعیت توزیع نهاده در خراسان رضوی با احمد داوطلب، مدیر امور دام سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی گفتوگو کردهایم. او اظهار میکند: از ابتداء سال جاری تا پایان خرداد ماه ۱۷۰ هزار تن نهاده خام شامل سبوس، ذرت، جو، کنجاله سویا و ذرت در استان توزیع شده است.
وی میافزاید: از این مقدار ۱۶ هزار و۷۰۰ تن جو مربوط به مرحله اول توزیع جو ویژه خشکسالی بوده است که در اردیبهشت ماه توزیع شده است. اما جو مرحله دوم ویژه خشکسالی به میزان ۴۶ هزار تن در دو مرحله تیر ماه توزیع خواهد شد.
مدیر امور دام سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی بیان میکند: از ۱۷۰ هزار تن نهاده توزیع شده در استان طی سال جاری ۵۸ هزار تن یعنی حدود ۳۴ درصد مربوط به گاوداری شیری صنعتی و ۶۶ درصد باقی مانده مربوط به دام شیری سبک و دام غیر صنعتی بوده است.
توزیع نهادههای دام سبک در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل بیش از ۵۰ درصد رشد داشته است
داوطلب خاطر نشان میکند: میزان توزیع نهادههای دام سبک در سه ماهه اول سال ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل رشد بیش از ۵۰ درصد داشته است. اگر جو مرحله دوم ویژه خشکسالی به میزان ۴۶ هزار تن را که در آخر خرداد ماه تخصیص یافته است در نظر گرفته شود بیش از ۲۱۰ هزار تن نهاده در این سه ماه توزیع شده است. درحالی که میانگین توزیع نهاده در سه مال اول سال ۹۹ ماهی حدود ۴۳ هزار تن بوده است، میانگین توزیع نهاده در سه ماه ابتداء سال جاری ۷۰ هزار تن بوده است. با توجه به شرایط خشکسالی نیازمند تامین نهاده دامی هستیم و سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی این مساله را پیگیری خواهد کرد.
وی ادامه میدهد: با پیگیری سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی، وزارت جهاد کشاورزی و استانداری خراسان رضوی در زمینه نهادههای دامی اتفاقات خوبی رخ داده است.
مهمترین علت حذف دام مولد (دام سبک) خشکسالی و کمبود علوفه در مراتع است
مدیر امور دام سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی با اشاره به اینکه «مهمترین علت حذف دام مولد (دام سبک) خشکسالی و کمبود علوفه در مراتع است»، تصریح میکند: این مساله باعث شده است که قیمت نهاده نیز افزایش پیدا کند. تامین نهاده انجام شده اما از آنجایی که در مراتع علوفه وجود ندارد دامدار باید نهاده بخرد و باید هزینه آن را نیز بپردازد. دامدار برای تهیه پول و نقدینگی باید دام خود را بفروشد این مساله منجر به فشار فروش دام شده است.
کشتار دام سبک در سال ۱۴۰۰ شدت گرفته است
داوطلب ادامه میدهد: تا اسفند سال ۹۹ عرضه دام سبک در کشتارگاه وجود نداشت، اما این موضوع به دلیل عدم بارندگی و بارش از اسفند سال ۹۹ شروع شده و در سال جاری به شدت اوج گرفته است. مسلما فروش و کشتار دام مولد در میزان عرضه گوشت در سالهای آینده تاثیرگذار خواهد بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰