احساس تنهایی؛ دلیل خیانت به همسر!

گروه حوادث: مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.ینا از زندگی شخصی‌اش و اتهامی ‌که به او وارد شده می‌گوید:   *آن‌طور که گفته شده صاحب دو فرزند هستی، چرا با فردی دیگر رابطه برقرار کردی؟ چون خیلی احساس تنهایی می‌کردم. هیچ زنی حاضر نیست […]

گروه حوادث: مینا زنی است که با وجود داشتن دو فرزند با شکایت شوهرش به خیانت متهم شده است.ینا از زندگی شخصی‌اش و اتهامی ‌که به او وارد شده می‌گوید:

 

*آن‌طور که گفته شده صاحب دو فرزند هستی، چرا با فردی دیگر رابطه برقرار کردی؟
چون خیلی احساس تنهایی می‌کردم. هیچ زنی حاضر نیست بچه‌هایش را در نگرانی و سختی بگذارد. من آن‌قدر تنها بودم که نتوانستم تصمیم درست بگیرم و اشتباه کردم.

*چرا احساس تنهایی داشتی، شوهرت کجا بود؟
شوهر من شغلش جوری بود که تقریباً ۱۰ ماه از ۱۲ ماه سال را خانه نبود و من و بچه‌ها تنها بودیم. هر وقت هم اعتراض می‌کردم به من می‌گفت به خاطر شما کار می‌کنم و پول بیشتری به من می‌داد ولی من پول بیشتر نمی‌خواستم، نیازهای روحی و تنهایی‌ام برطرف نمی‌شد.

*بچه‌هایت چه نظری دارند؟
آنها هم از نبود پدرشان ناراحت بودند. من بچه‌هایم را تنهایی بزرگ کردم و پدرشان نقشی در زندگی ما نداشت، او فقط پول می‌داد.

*شوهرت چطور متوجه شد به او خیانت می‌کنی؟
یک شب نیمه‌شب به خانه آمد و دید که من هنوز بیدارم و تلفن دستم است، آنجا شک کرد و بعد هم پیگیری کرد و متوجه شد.

*چرا از او جدا نشدی؟
اشتباه کردم، فکر می‌کردم اگر جدا شوم به بچه‌هایم ضربه سنگینی وارد می‌شود اما اشتباه می‌کردم چون بچه‌ها اصلاً با پدرشان نبودند.

*فردی که با او رابطه داشتی می‌دانست متاهل هستی؟
رابطه من رابطه‌ای جدی نبود، در حد تلفن کردن و پیام دادن بود. من او را یکی دو بار بیشتر ندیدم.

*حالا هم قصد جدایی نداری؟
شوهرم همه وسایلم را به خانه مادرم فرستاده است، حالا که کار به اینجا کشیده می‌گوید خودش را بازخرید می‌کند و بچه‌ها را نگه می‌دارد و مرا طلاق می‌دهد. البته بچه‌ها می‌گویند می‌خواهند پیش من باشند اما فکر می‌کنم حالا عصبانی است چون او عاشق شغلش است و در نهایت شغلش را ول نمی‌کند؛ اما زندگی ما نابود شد. من نگران بچه‌هایم هستم، آنها در سن حساسی هستند و آینده‌شان تحت تاثیر این اتفاق قرار می‌گیرد.