خوزستانِ جان، ببخش ما را اگر کم و گم هستیم

گروه جامعه: خوزستان یک شبه دچار این همه معضل نشده است که بتوان آن را یک شبه درمان کرد. این کوتاه‌ترین جمله و در عین حال، درست‌ترین ادعای مطرح شده است. ورای این مسئله می‌شود – منصفانه – از دولت مرحوم هاشمی تا همین دولتِ رو به اتمامِ حسن روحانی را بازخواست کرد، می‌شود همه‌ی […]

گروه جامعه: خوزستان یک شبه دچار این همه معضل نشده است که بتوان آن را یک شبه درمان کرد. این کوتاه‌ترین جمله و در عین حال، درست‌ترین ادعای مطرح شده است. ورای این مسئله می‌شود – منصفانه – از دولت مرحوم هاشمی تا همین دولتِ رو به اتمامِ حسن روحانی را بازخواست کرد، می‌شود همه‌ی مجالس و تمامی نمایندگان و کلهم اجمعینِ استاندارانِ این استان را نیز پشت میز سوال و جواب کشید، می‌شود فقط دولت روحانی را مقصر جلوه داد، اما حق همانی است که گفتیم؛ «خوزستان یک شبه دچار این همه معضل نشده است که بتوان آن را یک شبه درمان کرد.» و این یعنی در فقره‌ی خوزستان، «همه مقصریم»!

تلخی ماجرا، اما آن جایی است که، درد فقط بی‌آبیِ خوزستان اگر بود که قابل حل بود، درد درست همان جایی است که لا به لای سیاست‌زدگی گم می‌شود.این روز‌ها شبیه تابستان ۹۶ و ۹۲ و شبیه تمامی تابستان‌هایی که مستاجرانِ پاستور مشغول اسباب کشی بودند، هیچ کس به نیاز‌ها کوچکترین توجهی نشان نمی‌دهد، هیچ کس ذره‌ای به شایسته سالاری اهمیت قائل نیست، دعوا، دعوای قوم و قبیله است.

دوستِ من، فردِ مورد اعتمادِ من، هم حزبی و هم جناحِ من و خلاصه؛ من، من، من و بازهم من! از روزی که وزیر نیروی حسن روحانی، با آن سوابق دانشگاهی و بین‌المللی آمد و بازی «آ – ب» را آغاز کرد و دست آخر شد کتاب‌هایی «طلاکوب» و پرهزینه و صد البته بی‌فایده و یا از خرداد ۹۹ بعدِ غائله‌ی «غیزانیه» که سوژه‌ای شد برای عکس یادگاری «تازه بهارستان‌نشین شده» ها، خوزستان دچار همین وضعیتی بود که این روز‌ها هست اما، چنین به نظر می‌رسد که تمامی تلاش‌ها تا پیش‌از رسیدن به میز و صندلی و عنوان است، چون بعدِ وزیر و نماینده‌ی مجلس شدن، دیگر نه تکاپویی دیده می‌شود و نه انگیزه و احساس مسئولیتی!

۱۲شهریور ۱۳۹۹، ما در گزارشی با عنوان: «پیدا و پنهان سفر قالیباف به خوزستان» نوشتیم: هنوز چندروز از افتتاح مجلس یازدهم نگذشته بود که ۱۳ نماینده مجلس راهی «غیزانیه» شدند تا از نزدیک مشکلات این منطقه که اخبار آن گِردِ جهان در حالِ سیر و سفر بود را بررسی و طی گزارشی آن را به مجلس اعلام کنند که چاره‌ای اندیشیده شود. آن ۱۳ نماینده آمدند و ماه‌ها گذشت، اما هیچ خبری نشد که نشد. کمی بعدتر خبر رسید که در نهایت با چند تانکر دارند آب آشامیدنی به مردم غیزانیه می‌رسانند که به قول معروف اگر قرار بود ماحصل آن همه جار و جنجال و «آیند و روند» پر هزینه و پر سر و صدا (!) حمل «تانکری» آب به غیزانیه باشد که با یک تلفن نیز شدنی بود.

همان حوالی و در خلال همان روزها، حتی «فتاح» رئیس بنیاد مستضعفان که این روز‌ها در تیررس انواع و اقسام حاشیه‌ها است نیز از قافله عقب نماند و در یک پیام توئیتری، همانی را گفت که همه گفته بودند: «حل مشکل آب آشامیدنی مردمان غیزانیه»؛ اما گزارش‌های میدانی بازهم از «به روال سابق بودن» اوضاع خبر می‌داد؛ و چنین شد و چنان اتفاق‌هایی رخ داد که در سایه‌ی همین سفر رئیس مجلس به خوزستان، برخی این چنین تحلیل و تفسیر کردند که قالیباف یحتمل می‌خواهد پروژه‌ی آبرسانی به غیزانیه را افتتاح کند.

اندکی بعدتر، سه نماینده با اعلام توئیتری، عنوان کردند که برای بررسی و چاره اندیشیِ مشکلات کارگران اعتصاب کرده هفت تپه، بازهم راهی خوزستان شده‌اند و وقتی جویای گزارش شدند و منتقد گزارش ندادن از نشست و برخاست‌ها گفتند و پیام‌هایی که در فضای مجازی منتشر شده است و ماحصل این که؛ «پیگیریم!» «داستان پر آب چشم» ِ بعدی، حواشی به وجود آمده پیرامون «روستای ابوالفضل اهواز» است همانی که برخی مدعی شده‌اند اساساً قالیباف بیشتر برای رسیدگی به وضعیت مردمان این روستا عزم سفر کرده است و باقی هرچه رخ دهد و پیش آید؛ در حاشیه است.

با مدیریت‌های ویترینی و پروپاگاندایی مشکل داریم!
تا همین یکی – دو ماه قبل، قالیباف آب هم می‌خورد همه می‌گفتند: «تلاش برای دیده شدن در انتخابات ریاست جمهوری است»! که بود. اصلا یک سال و اندی از عمر مجلس صرفِ همین حاشیه‌ها شد، یا در سفر بودند یا مشغولِ بررسی برخی از قوانین انتخابات ریاست جمهوری. از سفر‌ها که چندین و چند عکس بر جای ماند و صد‌ها تیتر و مصاحبه، اما از بررسی ها، هیچ!

در همان زمانه‌ی بررسی برخی از قوانین انتخابات ریاست جمهوری، خودِ مجلسی‌ها نیز اذعان به این داشتند که وقت تلف کردن است، وقت تلف کردن بود، چون در انتها، تنها و تنها، امثالِ آذری جهرمی‌ها از نام‌نویسی منصرف شدند که اگر مسئله فقط این بود که وقتی شورای نگهبان با جهانگیری و لاریجانی و پزشکیان تعارف ندارد مگر با آذری جهرمی تعارف داشت که بگوید صلاحیتش برای حضور احراز نشده است یا اصلاً مگر مطمئن بودند آذری جهرمی می‌خواهد برای ریاست جمهوری ثبت نام کند که چندین ماه از عمر مجلس صرفاً صرف این شد که زیر چهل‌ساله‌ها نیز بیایند یا صبر کنند وقتی چهل‌ساله شدند؟!

بگذریم…
واقعیت ماجرا همین بود که یک سال و چند ماه از عمر مجلسی تازه نفس و انقلابی صرفا صرف حاشیه‌ی آمدن یا نیامدن قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری شد که به ما باشد می‌گوییم قرار بود بیاید یعنی مصمم بود که بیاید، اما چگونه او را منصرف ساختند یا مجاب شد یا مجبور… بماند، اما در این میانه، فقط و فقط زمان از دست دادیم، چرا؟! چون مجلس به جای نظارت، وارد میدان عمل شد، چرا؟! چون به جای آن که وزارت نیرو و بدنه‌ی اجرایی دولت در استان خوزستان را به کار وادار کند خودش سراسیمه تا اهواز رفت و، چون عجله داشت خودش پشت سکان هواپیمایی که راهی اهواز بود نشست!

دعوای ما با مجلس یازدهم نیست، اما خودشان شعار پشت شعار که داریم حل می‌کنیم که دارد حل می‌شود که اصلا مجلس یازدهم وظیفه‌اش محرومیت‌زدایی است و… دعوای ما با مدیریت‌های ویترینی و حضور‌های رسانه‌ای و تلاش‌های پروپاگاندایی است اصلا حرف ما مقابله با شعار زدگی و تبلیغی نگاه کردن به مشکلات است.

وزیر نیرو وقتی در مجلس دچار سوال و جواب‌های جدی نشود، به‌طور حتم بعدِ سفر نمایندگان نه در غیزانیه که در هیچ کجای این سرزمین، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد برای همین است که می‌گوییم و می‌نویسیم: «خوزستان یک شبه دچار این همه معضل نشده است که بتوان آن را یک شبه درمان کرد.» اصلاً به همین علتِ اثبات شده است که داد می‌زنیم: «در فقره‌ی خوزستان همه مقصریم!»

خوزستان ۱۸ نماینده دارد، آبادان ۳۰۰ هزارنفری ۳ نماینده!
این روز‌ها به کرات نطق نمایندگان خوزستان را می‌شنویم که گلایه‌مندند، که داد می‌زنند، که مطالبه‌گر شده اند، که دولت را مقصر می‌دانند، که رئیس مجلس را مورد خطاب قرار می‌دهند، اما بد نیست اگر نیم نگاهی به حوزه‌های انتخابیه‌ی خوزستان داشته باشیم.

استان خوزستان ۱۸ کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس را در اختیار دارد، اما بازهم می‌بینیم از میان ۱۴ نماینده‌ای که پیگیر مسئله‌ی آب غیزانیه شدند – نمایندگانی از شهر‌های تهران، اردکان، فریمان و تبریز – فقط یک نماینده از استان خوزستان – یوسفی – آن‌ها را آن هم به رسم میزبانی و میهمان نوازی ایرانی همراهی کرد، و حال سوال این جا است مسائل و مشکلات غیزانیه و حصیر آباد و هورالعظیم را نماینده‌ی تبریز و فریمان بهتر متوجه می‌شود یا نمایندگان خوزستان؟!

اصلا کلام را خلاصه کنیم و بگوییم نیمی از انفعال وزارت نیرو از همین رفتار‌های ویترینی است، پروپاگاندایی است، شوآفی و تبلیغاتی است! مخلص کلام این که مجلس باید بازگردد به ذات و اصل خودش یعنی به همان جایگاه «در راس تمامی امور بودن» و تا این گونه نشود هیچ وزیر و رئیس جمهور و استانداری تن به کار نخواهد داد!
مجلس باید مجلس باشد، نماینده باید به نماینده‌ی مجلس بودنِ خود افتخار کند نه این که بیانیه‌ی انتخاباتی امضا کند، دنبال وزارت و شهرداری تهران باشد، دنبال استاندار و مدیر کل شدن باشد که اگر چنین باشد که هست، وزیر نیرو از کره جنوبی و ژاپن نیز وارد کنیم دستِ آخر یا برق نداریم یا «گاو میش»‌ها در «هور العظیم» تلف می‌شوند.‌ای کاش مجلسی‌هایی که روز‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها وقت گذاشتند و قانون انتخابات ریاست جمهوری را اصلاح کردند، یکی – دو هفته نیز وقت می‌گذاشتند برای صیانت از جایگاه مجلس، برای منع کردن نمایندگان از تلاش برای وزیر شدن، استاندار شدن، شهردار و مدیر کل شدن تا باور کنیم آن نطق‌ها و تیتر‌ها و آیند و روند‌های میدانی را!

رسانه کوتاهی کرد
نیشتری هم به خودمان بزنیم، چون از حرفه‌ای بودن فاصله گرفته ایم، چون کارگزاران دولت و مسئولان را عادت داده‌ایم به جنب و جوش بعدِ «مرگ سهراب» اصلا تا زلزله و سیل نیاید، تا ساختمانی فرو نریزد و مادری ناله‌اش از تشنگی به آسمان نرسد، تا دعوت‌مان نکنند، تا تماس نگیرند حواس‌مان نیست! میدانی بودن وظیفه‌ی رسانه است حال که گفتیم و نوشتیم در فقره‌ی خوزستان «همه مقصریم!» بگذار بگوییم و بنویسیم از همه بیشتر رسانه مقصر است، منِ خبرنگار مقصرم که می‌خواهم جهانی از نگاشتن را در همان تحریریه تجربه کنم بی‌آن که نفسم گره بخورد به نفس مردم تشنه‌ی خوزستان!