هراس و بی سامانی هولناک در میان مردم

گروه سیاسی:  ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ در یادداشتی نوشت: وضعیت سوء مدیریت در ایران به موقعیتی رسیده است که کمتر کسی را می‌توان یافت که از دور یا نزدیک با جامعه در تماس باشد، و بتواند سکوت کند. بحران کرونا که به دلیل بی‌کفایتی و تنش‌های میان جناح‌های […]

گروه سیاسی:  ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ در یادداشتی نوشت: وضعیت سوء مدیریت در ایران به موقعیتی رسیده است که کمتر کسی را می‌توان یافت که از دور یا نزدیک با جامعه در تماس باشد، و بتواند سکوت کند. بحران کرونا که به دلیل بی‌کفایتی و تنش‌های میان جناح‌های رقیب سیاسی از یک سو، و قهر ما با جهان و عدم آمادگی در پذیرش هر گونه توافقی، به وجود آمده است، مردم را به درستی به هراس و بی سامانی هولناکی انداخته است.
این فکر که ما نیاز به جهان نداریم و همه کار را خودمان می‌کنیم نه مدرن است و نه ملی و تنها می‌تواند گویای یک بی‌خبری و غفلت و بی‌کفایتی باشد. واکسینه کردن یک جمعیت بزرگسال شاید ۵۰ یا ۶۰ میلیونی که هنوز پس از گذشت یک سال از بروز ویروس و شش ماه از آغاز واکسیناسیون نه فقط در کشور‌های توسعه یافته بلکه حتی در کشور‌های در حال توسعه و جهان سومی نظیر ترکیه و ارمنستان تا حد زیادی پیش رفته، در کشور ما هنوز درگیر هزارتو‌های فساد و کوچه‌های پیچاپیچ سوء استفاده از همه بلایای این کشور است.
 وضعیت آب، برق، وضعیت بی سامانی شهرها، بیمارستان‌ها، ادارات دولتی و… باور نکردنی به نظر می‌رسد. خوزستان همچنان در بی‌آبی و تبعیض می‌سوزد. در این میان باید پرسید «دولت کجاست؟» منظور نه دولت پیشین یا دولت پیش رو ست. بلکه مفهوم دولت در معنای فراگیر آن است یعنی نهادی که مسئولیت مردمان پهنه خود را در دست دارد. گروهی از بی‌خبرترین افراد و در صف اول آن‌ها برخی روشنفکران، با سوء استفاده از عدم شناخت مردم از تاریخ و وضعیت جهان، و شاید بدتر از آن عدم شناخت خودشان، هنوز همه جا دم از نیاز به کاهش حجم دولت و واگذاری مسئولیت‌های دولتی به بخش خصوصی می‌کنند.
حال آنکه همین اندازه هم که مردم سر پا هستند و به وضعیتشان رسیدگی می‌شود حاصل باقی ماندن بخش‌های دولتی است که هنوز خصوصی (بخوانیم صد در صد فاسد) نشده‌اند. راست‌گرایان نژادپرست و نخبه گرا، دوست دارند دائم از موفقیت‌های «کارآفرینان» سخن بگویند و اعلام کنند که «دولت خود را کنار بکشد؟». پرسش این است در کدام کشور پیشرفته دولت در این بحران جهان خودش را کنار کشیده است؟در ۲۷ کشور اروپایی نه تنها واکسیناسیون به پایان رسیده از همین هفته همه افراد ناچارند نشانه الکترونیک واکسینه شدن را برای ورود به بخش بزرگی از فضا‌های شهری با خود حمل کنند. در آمریکا تنها آن بخش از ابلهانی که هنوز طرفدار دروغ بزرگ ترامپ هستند و در برابر واکسیناسیون مقاومت می‌کنند امروز ۹۹ درصد درگذشتگان جدید ویروس را تشکیل می‌دهند؛ و تنها کشور‌هایی که در آن‌ها صحبتی از دخالت دولت نیست کشور‌هایی جهان سومی و فقیر هستند که یک گروه نخبه هنوز در آن‌ها دم از لزوم خصوصی سازی و اقتصاد باز می‌زند.
چه کسانی قرار است این نهاد‌های خصوصی را اداره و مدیریت کنند؟ و مگر آیا می‌شود در کشوری بیش از ما، همه چیز را خصوصی و پولی کرد و از بیمارستان ها، ادارات رسمی دولت، مشاغل حیاتی، منبع درآمد و فساد ساخت؟ به نظر می‌رسد که این وضعیت هشداری جدی برای مسئولان باشد. موضوع نابسامانی کنونی بحثی سیاسی به معنی اخص کلمه نیست، اما نتیجه سال‌ها بی توجهی و تحقیر و حتی برخورد تقریبا در همه زمینه‌ها به نظر متخصصان در سطح مسائل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی و، رسانه‌ای و … است.
هنوز فرصت آن هست که درد‌های مردم جلوگیری کرد و به آن‌ها رسید، اما برای این کار نیاز به دولتی وجود دارد که خود را و مردم خود را جدی بگیرد، در غیر این صورت بحران‌های بزرگ -و شاید خشونت آمیز که دردی بر درد‌های دیگر خواهند افزود- پیش رو اجتناب ناپذیر می‌نمایند.
ما سالهاست درباره این گرایش به تن دادن به سرمایه داری جهانی در همه عرصه‌های خصوصی و در همان حال قهر کردن با همین سرمایه داری جایی که منفعت مردم در میان است هشدار داده ایم، ولی باز هم باید هشدار داد. شاید گوش شنوایی پیدا شد.