خوزستان، آزمونِ سخت تاریخ
گروه جامعه: روزنامه شرق نوشت: خوزستان بیش از آنکه تشنه آب باشد که هست، تشنه سیاست مبتنی بر عدالت و برابری است. به حساب آمدن در شمارش افرادی که منافعی برابر با دیگران دارند. این مطالبه، خاص و مختص خوزستان نیست، فقط تجلی آن امروز خوزستانی شده است و شکل نمادین آن در آب پیداست. […]
گروه جامعه: روزنامه شرق نوشت: خوزستان بیش از آنکه تشنه آب باشد که هست، تشنه سیاست مبتنی بر عدالت و برابری است. به حساب آمدن در شمارش افرادی که منافعی برابر با دیگران دارند. این مطالبه، خاص و مختص خوزستان نیست، فقط تجلی آن امروز خوزستانی شده است و شکل نمادین آن در آب پیداست. مردم، تشنۀ سیاست و عدالتاند و بهسرعت آب را نمادین کردهاند.
اینک این امر نمادین، کارکرد سیاست و عدالتخواهانه پیدا کرده و به خلق مردمی تازه منجر شده است، مردمی که صرفا برای احتیاجات اولیه گام به میدان نگذاشتند. آنان تصویر تازهای از سرزمینیاند که زخمهای بسیار بر تن دارد. آنان معنای خیابان را از محل تردد به محل دادخواهی سیاسی تغییر دادند. اینک آب، امری نمادین برای دادخواهی است و برای متفرقساختنِ دادخواهان آن نباید پاسخ نمادین به آن داد. مردم پاسخ عینی و ملموس میطلبند. اعتراضات خیابانی، به این دلیل سیاسی نیست که در جغرافیا و موضعی مشخص در حال وقوع است، از آنرو سیاسی است که برداشتِ ما از امر محسوس را دچار بحران میکند. مردم خوزستان میخواهند جهانی را در معرض دید همگان قرار دهند که پیش از این جهانی قابل رؤیت نبوده است، و مردمی که در حالت عادی قابلِ دیدن نبودند، به حساب نمیآمدند. آنان در پی آنند که دیده شوند، مطالباتشان شنیده شود. آنان دادخواستی برای شنیدن دارند: «دادخواستی که سیاست به میانجی آن وجود دارد».
البته اگر سیاست را به تعبیر رانسیر به معنای اختلاف بگیریم: «سیاست، اختلاف میان رویارویی منافع یا عقاید نیست. اختلاف تجلی امر محسوس در خودش است. تجلی و بیان سیاسی آن چیزی را که هیچ دلیلی برای دیدهشدن ندارد قابل دیدن میسازد. یک جهان را درون جهان دیگری جای میدهد». خوزستان جهانِ پیرامونی رؤیتپذیرشده است در برابر دیدگان جهان مرکزی. این جهان با امری محسوس، سیاست را شکل تازه میبخشد. سیاستی که پاسخ سیاسی درخوری میطلبد. کژراهه آن است که سیاست را اعمال قدرت بگیریم، این برداشت از سیاست ما را وادار میسازد تا صدای سوژههای سیاسی را بهوضوح نشنویم و دادخواهیشان را نادیده بگیریم. خوزستان فصل دیگری از سیاست برای نهادهای رسمی نظامی است. راه گریزی از تاریخ خوزستان نیست. خوزستان نوستالژی افتخاراتشان است و اینک رو دررویشان ایستاده و آنان را به آزمونی تازه میطلبد؛ آزمونی که میتواند تاریخ پرافتخارشان را مخدوش سازد یا دوباره آن را رستگار کند.
اینک این امر نمادین، کارکرد سیاست و عدالتخواهانه پیدا کرده و به خلق مردمی تازه منجر شده است، مردمی که صرفا برای احتیاجات اولیه گام به میدان نگذاشتند. آنان تصویر تازهای از سرزمینیاند که زخمهای بسیار بر تن دارد. آنان معنای خیابان را از محل تردد به محل دادخواهی سیاسی تغییر دادند. اینک آب، امری نمادین برای دادخواهی است و برای متفرقساختنِ دادخواهان آن نباید پاسخ نمادین به آن داد. مردم پاسخ عینی و ملموس میطلبند. اعتراضات خیابانی، به این دلیل سیاسی نیست که در جغرافیا و موضعی مشخص در حال وقوع است، از آنرو سیاسی است که برداشتِ ما از امر محسوس را دچار بحران میکند. مردم خوزستان میخواهند جهانی را در معرض دید همگان قرار دهند که پیش از این جهانی قابل رؤیت نبوده است، و مردمی که در حالت عادی قابلِ دیدن نبودند، به حساب نمیآمدند. آنان در پی آنند که دیده شوند، مطالباتشان شنیده شود. آنان دادخواستی برای شنیدن دارند: «دادخواستی که سیاست به میانجی آن وجود دارد».
البته اگر سیاست را به تعبیر رانسیر به معنای اختلاف بگیریم: «سیاست، اختلاف میان رویارویی منافع یا عقاید نیست. اختلاف تجلی امر محسوس در خودش است. تجلی و بیان سیاسی آن چیزی را که هیچ دلیلی برای دیدهشدن ندارد قابل دیدن میسازد. یک جهان را درون جهان دیگری جای میدهد». خوزستان جهانِ پیرامونی رؤیتپذیرشده است در برابر دیدگان جهان مرکزی. این جهان با امری محسوس، سیاست را شکل تازه میبخشد. سیاستی که پاسخ سیاسی درخوری میطلبد. کژراهه آن است که سیاست را اعمال قدرت بگیریم، این برداشت از سیاست ما را وادار میسازد تا صدای سوژههای سیاسی را بهوضوح نشنویم و دادخواهیشان را نادیده بگیریم. خوزستان فصل دیگری از سیاست برای نهادهای رسمی نظامی است. راه گریزی از تاریخ خوزستان نیست. خوزستان نوستالژی افتخاراتشان است و اینک رو دررویشان ایستاده و آنان را به آزمونی تازه میطلبد؛ آزمونی که میتواند تاریخ پرافتخارشان را مخدوش سازد یا دوباره آن را رستگار کند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰