مردم دل و دماغی برای رأی دادن نداشتند

گروه سیاسی: وزیر کشور دولت اصلاحات گفت: جمهوری اسلامی در راهبردها و در تاکتیک‌ها به تجدیدنظر نیاز دارد. بعضی از راهبردها اگر اوایل انقلاب درست بوده است، الان دیگر جواب نمی‌دهد بنابراین باید به روز شود. نمی توانیم بگوییم که ۴۰ سال پیش ما یک حرفی زدیم و الان هم می خواهیم همان را دنبال […]

گروه سیاسی: وزیر کشور دولت اصلاحات گفت: جمهوری اسلامی در راهبردها و در تاکتیک‌ها به تجدیدنظر نیاز دارد. بعضی از راهبردها اگر اوایل انقلاب درست بوده است، الان دیگر جواب نمی‌دهد بنابراین باید به روز شود. نمی توانیم بگوییم که ۴۰ سال پیش ما یک حرفی زدیم و الان هم می خواهیم همان را دنبال کنیم، باید شرایط زمان و مکان را ببینیم.
 حجت الاسلام موسوی لاری  ضمن ارائه تحلیلی از شرایط قبل از انتخابات و بعد از انتخابات، شورای نگهبان را مقصر اصلی نیامدن مردم پای صندوق رأی دانست و اقدامات حذفی را موجب دلسردشدن مردم عنوان کرد.
وی افزود:‎شرایط بعد از انتخابات نمی‌تواند بدون ارتباط با شرایط قبل از انتخابات باشد. اگر بخواهیم شرایط قبل از انتخابات را یکبار دیگر ترسیم کنیم، شورای نگهبان با آن کاری که انجام داد که عده زیادی از چهره‌ها را ردصلاحیت کرد و حتی بعد از اینکه رهبری وارد ماجرا شد باز هم گوش نکرد، همه فکر می کردند مستندات شورای نگهبان کافی نبوده؛ حتی سخنگوی شورای نگهبان بعد از فرمایشات رهبری با وجود اینکه گفتند ما جلسه می‌گذاریم و بررسی می‌کنیم اما کاری نکردند.‎حتی من شنیدم یک فراخوانی داده بودند که بعد از ظهر همان روزی که رسانه ها سخنرانی رهبری را پخش کردند اعضا بیایند و در ارتباط با افرادی که احراز نشدند یک بار دیگر جلسه بگذارند اما یک اتفاقی که معلوم نیست از کجا و چگونه رخ داده، باعث شد این جلسه تشکیل نشود و حتی آن مطلبی که رهبری گفته بودند(جبران شود) زمین ماند و اعضاء شورای نگهبان به صراحت، نظر رهبری را در مورد این مسئله نادیده گرفتند که اینها شرایط قبل از انتخابات بود.
‎در واقع انسان این گونه احساس می‌کند که این بی‌آبرویی را پذیرفتند ولی نخواستند که تنظیماتشان بهم بخورد. به هر حال این وضعیت نهادهای مسئول بود. وضعیت مردم هم مشخص است؛ در واقع جمع بندی مردم درکوچه و در بازار، بین نخبگان ، بین افراد عادی و در بین صنوف بعد از انتخابات ۹۸ به این صورت است که رأی آنها بی ارزش است و مردم بنای مشارکت نداشتند، هرکسی هم که آمد و صحبت کرد مردم از تصمیمشان صرف نظر نکردندعامه مردم بودند نه اینکه ما فکر کنیم یک گروه خاص بودند، واقعا گروه خاصی نبودند! مردم می گویند رأی ما در یک محدوده خاص خلاصه شده است یعنی اراده مردم بعد از اراده اعضای شورای نگهبان و بعد از اراده آنهایی است که انتخابات را تنظیم کردند به همین دلیل مردم بدون رودربایستی نیامدند. یعنی مردم بی‌انگیزه بودند.
این فعال سیاسی گفت:  بعد از انتخابات، هیچ اقدامی در جهت التیام مردم صورت نگرفت، به هر حال مردم با نیامدنشان حرفی یا پیامی داشتند و کسی باید این حرف را بشنود. سخن مردم با رأی ندادنشان را چه کسانی باید بشنود؟ آنهایی که برگزارکننده انتخابات هستند و آنهایی که مدیر کشور هستند. من فکر می‌کنم نقیصه اصلی کار همین است.قبل از انتخابات رقابت بود به هر صورت شورای نگهبان به گونه‌ای عمل کرد که غیرقابل قبول است و بعد از انتخابات، انتخابات تمام شده و کاندیدای شما رأی آورده است، پس التیامی نسبت به مردمی که به هر دلیل آزرده خاطر هستند داشته باشید یا یک قدمی برای مردم بردارید اما باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد.‎مردم از چه عصبانی بودند؟ نخست، مشکلات معیشتی، دوم، بحث کرونا و واکسن و سوم، مهندسی شدن انتخابات و بلااثر شدن رأی مردم در دو انتخابات اخیر. اینها مسائلی بود که باعث رنجش مردم شده بود و می خواستند پیامشان را برسانند. انتخابات تمام شد حداقل یکی از این موارد را حل می‌کردند.می خواهم بگویم اینها از آن مواردی بود که می‌توانست بعد از انتخابات و بعد از عصبانیت مردم از جریان انتخابات یک آرامشی به آنها بدهد. حداقل مسئله واکسن را حل می‌کردند، زشت و ناپسندیده است که مردم ما ۵ کیلومتر در صف باشند که بخواهند به ارمنستان بروند؟ به هر حال یک آبرو و حیثیتی برای ما مانده است. مردم یک کشور ریشه دار ۲ هزار و ۵۰۰ ، ۳ هزار ساله، در صف می ایستند آن هم برای کشوری که تا دیروز جزئی از ایران بوده است. اینها از آن قبیل مواردی است که متاسفانه توجیهی ندارد و اصلا انسان درک نمی‌کند که معنای این حرف چیست.
 موسوی لاری افزود:‎واضح و روشن بگویم انتخابات را آنگونه تنظیم کردند و نتیجه هم گرفتند و هرچه که بود تمام شد، و عده زیادی از مردم نیامدند آنهایی هم که در انتخابات شرکت کردند افرادی مثل بنده بودند من چون به اصل نظام علاقه مندم و معتقدم هر نوع تغییری باید از طریق صندوق رأی صورت گیرد هیچ وقت صندوق رأی را کنار نمی گذارم ولی در مجموع تا این لحظه هیچ التیامی صورت نگرفت است بذر امیدی در دلها کاشته نشده است.این اتفاق، اتفاق بدی است که از سال ۹۸ رخ داده و آن اینکه، سال ۹۸، اصولگرایان آمدند و فکر کردند اگر مجلس را در اختیار بگیرند همه مسائل کشور حل می‌شود. در نتیجه به شکل حذفی برخورد کردند و اکثریت قاطع و کاندیداهایی که منتسب به اصلاح طلب بودند را رد کردند هرچند عده ای هم ماندند اما معلوم بود که آن عده زمینه رأی آوری ندارند یعنی اصلا دل و دماغی برای کسانی که می خواستند پای صندوق بیایند باقی نماند. مردم هم رسما گفتند که ما رأی نمی دهیم.
وی گفت: وضعیت معیشتی مردم زیرخط فقر است که همه گفتند و لازم نیست که من بگویم، گشایش‌هایی که از طریق FATF و برجام و امثال اینها می توانست صورت بگیرد اما صورت نگرفت، زندگی مردم هم که تحت فشار است، ۴۰۰ هزار میلیارد تومان هم کسری بودجه وجود دارد، اگر بخواهند کسری بودجه را حل کنند ۲ راه بیشتر ندارند یا باید هزینه ها را کاهش دهند یا اوراق چاپ کنند و پول در بازار بیاورند.‎اگر بخواهند دومین مورد را عمل کنند قیمت دلار تا مرز ۴۰ الی ۵۰ هزار تومان می رود، اگر بخواهند هزینه ها را کاهش دهند دقیقا کدام هزینه را باید کاهش دهند؟ هزینه های عمرانی؟ هزینه های جاری؟ در چه بخش‌هایی از هزینه‌های جاری می‌توانند صرفه جویی کنند؟ کدام مسئله را می‌توانند حل کنند؟ وضعیت اقتصادی نامطلوب است، باید به شکل کاملا علمی و کارشناسی، راه های برون رفت از این وضعیت اقتصادی را دنبال کنند. توطئه های رنگارنگی که صورت می‌گیرد و طالبان هم که تا مرز ما آمده و همسایه ما شده‌اند، اینها از نظر من پدرسوختگی‌های آمریکایی‌ها است که نیروهایشان را از افغانستان تخلیه می‌کنند و می‌خواهند در حقیقت توپ را در زمین کشورهای همسایه بیندازند. همه این اتفاقات ممکن است برای کشور ما مشکل درست کند.
وی در مورد طالبان در افغانستان هم گفت:همین روزها شاهدیم برخی چهره ها و طیف های سیاسی در کشور از آنها حمایت می کنند.‎من نمی دانم که توجیه آنها چیست. آیا رفتاری که امروز با طالبان می‌شود، طی ۲ سال اخیر صورت می‌گرفت؟ خیر. آیا اتفاقی افتاده است؟ مثلا طالبان آمده و مسیرش را تغییر داده است؟ دیگر آدم کشی انجام نمی‌دهد؟ دیگر جنایت نمی‌کند؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چه تضمینی است که بگویید این طالبان خودشان نیامدند بلکه آنها را آورده اند؟ مگر اینها همان هایی نبودند که از طریق سرویس امنیتی پاکستان تربیت شدند و با کمک آمریکا به آنجا آمدند ولی آمریکا اوایل فکر می‌کرد می‌تواند اینها را مهار کند ولی بعدها نتوانستند، بعد از داستان القاعده ۲۰ سال هم در افغانستان ماندند و با اینها هم جنگیدند و الان هم افغانستان را ترک کردند.‎من در این باره هیچ نمی‌دانم که ما مثلا باید در این قصه پیشقدم شویم یا طالبان دیگر یک واقعیت است، مگر دیروز این یک واقعیت نبوده است؟ چطور تا دیروز با اینها مقابله می شد؟ به عنوان یک گروه تروریستی مقابله می شد اما الان می گویید طالبان یک واقعیت است، سر درگم کننده است. من با حل مسائل منطقه‌ای و بین المللی از طریق مذاکره و گفتگو هیچ وقت مخالف نبودم و همین الان هم ممکن است بگویند ما بین طالبان و دولت مرکزی‌شان میانجی‌گری می کنیم که بسیار هم خوب است اگر بتوانند از طریق مذاکره و میانجی گری بین‌الافغانی، پای دیگران را به میان نیاورند یعنی پای سرویس امنیتی پاکستان یا تشکیلات عربستان و امثال اینها به میان نیاید و نخواهند در کشور افغانستان زور آزمایی کنند.