فضای مجازی را هم می‌خواهند انحصاری کنند

گروه سیاسی: عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به جز فقدان نمایندگی مردم در سطح ساختار رسمی و حقوقی و نیز در سطح ساختار مدنی، باید به مساله بسیار مهم فقدان رسانه‌های کارکردی در سطح کشور و منطقه خوزستان اشاره کرد. البته این مساله مرتبط با موضوع قبلی […]

گروه سیاسی: عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به جز فقدان نمایندگی مردم در سطح ساختار رسمی و حقوقی و نیز در سطح ساختار مدنی، باید به مساله بسیار مهم فقدان رسانه‌های کارکردی در سطح کشور و منطقه خوزستان اشاره کرد. البته این مساله مرتبط با موضوع قبلی است. ولی در هر حال تا هنگامی که رسانه‌های آزاد که بازتاب‌دهنده حقیقت و عینیت باشند، نداشته باشیم، نباید انتظار داشت که مشکلات حل شود. رسانه آزاد نیز به صورت فرمایشی و دستوری شکل نمی‌گیرد. انحصار مطلق صداوسیما کم بود، در پی انحصاری کردن فضای مجازی هم هستند. چرا دنبال انحصار هستند؟ پاسخ روشن است. رسانه انحصاری، بازتاب‌دهنده خواست نهاد انحصارگر است و نه خواست مردم. خیلی صریح و روشن باید گفت با وجود انحصار رسانه‌ای هیچ اصلاحات واقعی در کشور رخ نخواهد داد. مردم از طریق رسانه آزاد و رقابتی است که می‌توانند خواست‌ها و مشکلات و راه‌حل‌های خود را بازتاب دهند و آنها را تبدیل به قدرت کنند. اجازه دهید که یک نکته مهم را تاکید کنم. کارکرد رسانه آزاد فقط منحصر به این نیست که حقیقت را بیان و مردم و مسوولان را آگاه کند. این کار را گزارش‌های خصوصی و رسمی مستقل هم می‌توانند انجام دهند. یقین دارم که تعداد زیادی از این گزارش‌ها به دست مسوولان کشور می‌رسد و از واقعیت آگاه هستند. کارکرد رسانه تبدیل این آگاهی‌ها و واقعیت‌ها به قدرت است و این قدرت است که موجب پیش بردن امور می‌شود و الا آگاهی از مشکلات مردم هست و کم هم نیست. مگر می‌شود مسوولان از ماجرای خوزستان آگاه نباشند؟ غیرممکن است. مساله این است که آنان حساسیت ندارند و بی‌خیال انجام اصلاحات و بهبود امور می‌شوند، لذا وضع به اینجا می‌رسد. در حالی که اگر رسانه مستقل و آزاد باشد…  
این آگاهی‌ها تبدیل به قدرت می‌شوند و دمار از روزگار مسوولی که بی‌توجه به آنها است درمی‌آورد. رسانه نه فقط نقش آگاهی‌بخشی دارد، بلکه نقش تبدیل آگاهی به قدرت سیاسی و اثرگذاری بر مسوولان را نیز دارد و الا آگاهی به تنهایی اثرگذاری کافی را ندارد.
 برای فهم بهتر اینکه آیا می‌توان مشکل را حل کرد یا خیر؟ و اگر باید حل کرد از کجا باید آغاز کرد، مثالی تقدیم می‌کنم. اگر کسی مریض شود و به پزشک حاذق مراجعه کند و تحت آزمایش‌های متعارف قرار گیرد و براساس ضوابط علمی معینی درمان او آغاز شود و همه شواهد حاکی از فرآیند درست و دقیق است، با این حال ممکن است بیمار درمان نشود. در این صورت بازنگری کل ماجرای درمان در دستور کار قرار می‌گیرد. ممکن است در یک مرحله متوجه شوند که آزمایشگاه دچار یک خطای فنی شده است یا برای همه بیماران این خطا رخ داده است. طبعا باید این حلقه از زنجیره درمان را اصلاح کرد و اطمینان داشت که پس از آن بیماران درمان می‌شوند. این خطا را فنی می‌دانیم. خطایی است که عوامل و مجریان موجود در فرآیند درمان قادر به عیب‌یابی آن هستند. مثل عیبی که از یک خودروی متعارف گرفته و تعمیر می‌شود.  ولی برخی خطاها فنی نیستند. اگر از همان ابتدا پزشکی که به او مراجعه شده، متخصص و حاذق نباشد، آزمایشگاه‌ها نیز غیراستاندارد، بیمارستان و مطب نیز بهداشتی و عاری از میکروب نباشند، داروهای تجویزی تقلبی و تاریخ گذشته باشد و… در نهایت بیمار نیز درمان نشود، این را نمی‌توان ناشی از خطای فنی نامید. پراید خودرویی است با استانداردهای شناخته‌شده، اگر دینام آن خراب شود، آن را می‌توانید تعمیر و تعویض کنید، ولی ماهیت این خودرو را نمی‌توان به سطح بنز ارتقا داد. متاسفانه باید گفت که مشکلات کشور و به‌طور مشخص خوزستان ناشی از خطای فنی نیست که دست‌اندرکاران امور در چارچوب ساختار مرسوم و موجود مدیریتی بخواهند آن را حل کنند.
ساختاری که در چنین شرایطی نسبت به وضعیت برجام بی‌خیال است و آن را مثل آب خوردن به عقب می‌اندازد چگونه می‌تواند درک صحیحی از مشکلات کشور و راه‌حل‌ها و امکانات حل آنها داشته باشد؟  اشتباه است اگر گمان شود که می‌توان با تزریق قدری امکانات به خوزستان مساله را حل کرد. امکاناتی نمانده است. هر امکاناتی که از جایی برداشته شود و به خوزستان تزریق شود، در بهترین حالت دردهای خوزستان را قدری تخفیف می‌دهد. ولی دردهای جاهای دیگر را غیر قابل تحمل‌تر می‌کند. مثل برداشتن گوشت از یک نقطه بدن و پیوند زدن آن به نقطه دیگر بدن است که بیماری را تشدید می‌کند. در تایید این ادعا باید گفت، تا کنون بارها اتفاق افتاده که پس از تنش‌های سیاسی و برای حل مشکلات و پاسخ به اعتراضات مردم، امکانات مادی و پول به استان سرازیر می‌شود. ولی تجربه نشان داده این پول‌ها در فضای احساسی مزبور، درست هزینه نمی‌شوند و در ساختار اداری فاسد قرار گرفته و بخش مهم آن تلف می‌شوند. این بار هم چنین خواهد شد تا نوبت بعد ادامه دارد.