ماجرای برخورد گازانبری با دانش‌آموزان!

گروه جامعه: الهام خوشناموند؛ روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه مستقل نوشت:یک سال و چند ماه از ورود ویروس مرگبار کرونا به کشور می‌گذرد و در تمام این مدت، مدیریت «باری به هرجهت» تصمیم‌گیران و مجریان مرتبط با این موضوع، جامعه را در معرض پیک‌های مختلف با تلفات بسیار بالا نسبت به جمعیت، قرار داده و […]

گروه جامعه: الهام خوشناموند؛ روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه مستقل نوشت:یک سال و چند ماه از ورود ویروس مرگبار کرونا به کشور می‌گذرد و در تمام این مدت، مدیریت «باری به هرجهت» تصمیم‌گیران و مجریان مرتبط با این موضوع، جامعه را در معرض پیک‌های مختلف با تلفات بسیار بالا نسبت به جمعیت، قرار داده و باعث نقد و اعتراض مردم و آگاهان شده است.
 

در میان این هرج و مرج مدیریتی، تعطیلی مدارس و برگزاری مجازی کلاس‌ها شاید از معدود تصمیمات درست متولیان بود، زیرا تراکم بسیار زیاد دانش‌آموزان در فضای بسته‌ی کلاس‌ها، امکان انتشار شدید بیماری و چرخش هرچه بیشتر آن در سطح جامعه را به دنبال داشت.

اما این روز‌ها در حالی خبر برگزاری حضوری امتحانات پایه‌های نهم و دوزادهم قطعی شده که تلفات پیک‌های پی‌درپی، باعث فروریختگی روانی مردم و بی‌رمقی فرساینده‌ی کادر درمان گردیده و تبعات کرونایی گردهم‌آیی چند میلیون نوجوان در زمان امتحانات حضوری، به یقین باعث تحمیل بار مضاعفی هم به خانواده‌ها و هم سیستم بهداشتی کشور خواهد شد.

در مقابل این برنامه، بسیاری از دانش‌آموزان و خانواده‌های نگران‌شان ابتدا با اعتراض در فضای مجازی و در نهایت با اتکا به اصل ۲۷ قانون اساسی، با برگزاری تجمعات مسالمت‌آمیز در مقابل ادارات آموزش و پرورش، واکنش نشان دادند.هم‌زمان، انتشار تصاویر ضرب و شتم دانش‌آموزان توسط پلیس در محوطه‌ی ادارات آموزش و پرورش قزوین و یزد، موجی از واکنش‌های منفی را در میان مردم برانگیخت.

صرف نظر از حق یا ناحق بودن مبنای اعتراضات، آن‌چه که اهمیت دارد، خارج‌شدن مسئله از حالت یک مطالبه‌ی ساده از فرم مدنی به شکل امنیتی و پلیسی‌ست.سوالی که در این رابطه به ذهن می‌آید این است که در برهه‌ای که جامعه به دلیل فشار‌های ناشی از کرونا و مسائل بغرنج اقتصادی، در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد؛ آیا بهتر نبود به جای تنش‌آفرینی و استفاده از زبان زور، مسئله با وساطت خود فرهنگیان خاتمه می‌یافت و حجمی مکرر بر التهاب ناگوار خانواده‌ها اضافه نمی‌شد و با استفاده از روش دیالوگ به جای مشت، هم غرور نوجوانان را حفظ می‌کردند و هم تعامل متمدنانه را در نخستین کنش‌های مدنی آنان در بستری عملی و واقعی، آموزش‌شان می‌دادند؟!

آیا استفاده از ظرفیت خود معلمان برای حل این چالش، احترامی واقعی به جایگاه ایشان، فارغ از شعار‌های دهن‌پرکن، در هفته‌ی تکریم مقام معلم، نبود و هزینه‌ی سنگین تبلیغات منفی این برخورد گازانبری و پلیسی با تعدادی دانش‌آموز بی‌دفاع را برای سیستم، به حداقل نمی‌رساند؟!در نهایت، توقع سعه‌ی صدر و خردمندی در برخورد با اعتراضات مبتنی بر اصول قانون اساسی، از سوی دستگاه‌های مسئول، حداقل به خاطر حفظ آبروی نظام در خارج از مرز‌ها و پیشگیری از هجمه‌های حقوق بشری بر پیکره‌ی نهاد‌های مسئول، و البته حفظ آرامش روانی جامعه، کم‌ترین خواست مردم است که اهمیت‌دادن به آن، در نهایت به اعتبار و اعتمادبخشی به سیستم حکومت منجر خواهد شد.