سواستفاده استادان از رزیدنت‌های پزشکی

گروه جامعه: مدتی است «خودکشی سریالی رزیدنت‌ها» توجه عمومی را به وضعیت شغلی آن‌ها جلب کرده است. در چند روز گذشته خبر خودکشی رزیدنت سال اول رادیولوژییک، در پاویون مرکزی مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) خبر ساز شد و علی سلحشور، نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی در واکنش به شرایط کاری سخت رزیدنت‌ها […]

گروه جامعه: مدتی است «خودکشی سریالی رزیدنت‌ها» توجه عمومی را به وضعیت شغلی آن‌ها جلب کرده است. در چند روز گذشته خبر خودکشی رزیدنت سال اول رادیولوژییک، در پاویون مرکزی مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) خبر ساز شد و علی سلحشور، نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی در واکنش به شرایط کاری سخت رزیدنت‌ها از خودکشی سیزده رزیدنت بین سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ خبر داد.
 

به گزارش فراز دیلی، حالا برخی از رسانه‌ها اعلام کردند دو پرستار دیگر هم به زندگی خود پایان دادند. این رسانه‌ها نوشته‌اند: ۹ مرداد ۱۴۰۲ یک پرستار مرد در بیمارستان امام خمینی کرمانشاه با خوردن قرص برنج خودکشی کرد و ۱۰ مرداد یک پرستار خانم در بیمارستان امام رضا کرمانشاه که حامله بوده و همسر یک پزشک، اقدام به خودکشی کرد. گفته می‌شود تلاش همکاران وی برای نجات جانش نتیجه بخش نبود ولی جنین نجات پیدا کرده است.
 
رزیدنت‌ یا انترن‌ها، نیروهایی که در ادامه آموزش، به بیمارستان‌ها فرستاده می‌شوند تا اندوخته‌های‌شان را تمرین کنند و تجربه به‌دست آورند. روایت از کار و زندگی پرستاران، رزیدنت‌ها و کسانی که در حوزه سلامت فعالیت دارند، با آنچه در جامعه‌ جا افتاده (حالا که پزشکی قبول شدی، نانت در روغن است) فرق‌ زیادی دارد. از حقوق پایین و مشکلاتِ معیشتی گرفته تا ناامیدی و میزانِ بالای خودکشی بین رزیدنت‌ها، از مهاجرت به کشورهای دیگر تا رفتنِ به سمتِ شغل‌های آزاد.
 
نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی به ایلنا می‌گوید: «مسئله‌ی اصلی رزیدنت‌ها مشکلات معیشتی است. یک کلام بگویم که حقوقِ یک پزشک متخصصِ شاغل در بیمارستان دولتی، کفافِ نیازهای اولیه‌ی زندگی‌اش را هم نمی‌دهد. رزیدنت‌ها با حقوق ناچیز و بدون بیمه و سنوات مجبورند کار سنگین انجام بدهند و با این وضعیت، امیدِ چندانی به آینده ندارند.»
 
اوضاعِ تعدادی از پزشکانِ متخصص دستِ کمی از دیگر اقشارِ ضعیفِ جامعه ندارد. به گفته‌ی سلحشور، اکثر پزشکان در سیستم دولتی کار می‌کنند و درآمدِ چندانی ندارند. او می‌گوید: «تنها مبلغی که می‌توانیم روی آن حساب کنیم، حقوق ثابتی است که این حقوق برای پزشکان مجردِ متخصص حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان و برای پزشکانِ متأهل متخصص حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان است.
 
رضا، رزیدنت‌ ۴۵ ساله در یکی از بیمارستان‌های تهران، از مشکلات رزیدنت‌ها  می‌گوید: دوران رزیدنت از ۴ سال شروع و گاه تا ۷ سال ادامه دارد. در این مدت رزیدنت به صورت کامل در اختیار اساتید است. هر زمانی یا ساعتی که استاد او بگویید باید در محل کار حاضر شود، یا از محل کار به خانه بازگردد. معمولا شیفت صبح رزیدنت‌ها باید حضور داشته باشند.
 
او می‌گوید: دوران رزیدنتی به صورت سلسله مراتب است و چون با جان انسان‌ها سرکار دارد، حساسیت و سختی کار را بیشتر می‌کند. کار رزیدنت‌های سال اول، به نسبت بقیه گروه‌ها سخت‌تر و طاقت فرسا است چون در یک ماه معمولا ۲۰ تا ۲۴ شب کشیک می‌مانند. با ورود سال اولی‌های جدید از این فشار کاسته می‌شود اما ما کسانی را داشتیم که در سال‌های ۳ یا ۴ خودکشی کرده‌اند.
 
این رزیدنت از وضعیت بد معیشتی می‌گوید: اینکه خودکشی در بین رزیدنت‌ها بیشتر شده است چندین دلیل دارد که ممکن است هر کدام یک نفر را از ادامه راه باز دارد. درآمد‌ها و هزینه‌ها به هم نمی‌خورند. ساعت کاری زیاد است. فشار کار زیاد در زمان کار طولانی با حقوق کم سخت است و تحمل آن برای هر کسی راحت نیست.  ناامید نه تنها میان رزیدنت بلکه میان مردم هم زیاد شده است. بیشتر خودکشی‌ها بین نیروهایی اتفاق می‌افتد که شیفت شب را می‌مانند. بی‌خوابی نیروها آزاردهنده است.
 
این رزیدنت در پاسخ به  این سوال  مبنی بر اینکه «مقاله‌های علمی نوشته شده توسط دانشجویان به اسم چه کسی ثبت می‌شود؟» می‌گوید: مقاله‌ها از طرف اساتید عنوان می‌شود و تحت نظارت آنان پیش می‌رود برای همین اسم اساتید اول نوشته می‌شود و مقاله با نام آنها ثبت‌می‌گردد.مریم ۳۸ ساله اهل شیراز است. او هم مثل رضا با اشاره به شرایط سخت رزیدنت‌ها می‌گوید: «با شنیدن اسم رزیدنت یاد روزهایی می‌افتم که برای ننوشتن پنی‌سلین الکی به من فحش می‌دادند و می‌گفتن حیف که زنی…»
 
دکتر علی نیک‌جو، متخصص روان پزشکی و روان‌کاو و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران  از دلایل خودکشی رزیدنت‌ها می‌گوید: دوران رزیدنتی یکی از سخت‌ترین دورانی است که جامعه پزشکی آن را تجربه می‌کند. رزیدنتی دورانی است که عملا بخش عظیمی از درمان در بدنه بیمارستان، به دوش دانشجوها قرار می‌گیرد و توجهی به وضعیت زیست، وضعیت روان‌شناختی، وضعیت معیشت و وضعیت خواب آنها نمی‌شود. این افراد هم از سوی بیماران و کادر اداری و هم از سوی اساتید به طریق مختلف مورد تعدی، ظلم و مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند.
 
او می‌گوید: بیشتر اوقات در سطح اداری نگاه کارکنان و مسئولین ادرای بیمارستان‌ها و امثال آن به رزیدنت‌ها، به‌مثابه کارمندان است نه پزشکان. درحالی که بی‌تردید بخش بزرگی از درمان به وسیله رزیدنت‌ها صورت می‌گیرد.
 
متخصص روان پزشکی و روان‌کاو می‌گوید: عدم تعادل میان درآمد و هزینه و مشکلات معیشتی در همه ابعاد و حوزه‌ها ریشه دوانده است. در بخش اقتصادی هیچ‌گونه تناسبی میان شرایط امروزی که رزیدنت‌ها آن را تجربه می‌کنند با وضعیت عینی و واقعی اقتصادی کشور وجود ندارد. درآمد بچه‌های رزیدنت برای عموم مردم غیرقابل باور است و این افراد با مشکلات معیشتی و درآمدی درگیر هستند.نیک‌جو ادامه می‌دهد: با توجه به تبعیض‌های عظیم، دخالت و تجاوزهای سیاسی که در حوزه سلامت صورت می‌گیرد؛ بی‌آیندگی برای رزیدنت‌ها به وجود آمده است و خود را بیشتر از قبل نشان می‌دهد.
 
  او با تاکید می‌گوید: برخی از اساتید حقیقتا فقط نام معلم و استاد بودن را با خود حمل می‌کنند و از منافع آن بهره می‌گیرند. از منافع عضو هیات علمی بودن گرفته تا استفاده از سهمیه خود برای انتقال فرزندانشان از رشته بی‌ربط در یک شهر دور افتاده‌ به بهترین دانشگاه‌ها. این افراد به اصطلاح اساتید از کار و شب بیداری بچه‌های رزیدنت استفاده کنند تا با مهر آنان مریض ببینند و این عملکرد به اسم خود(اساتید) ثبت شود.
 
فشار کار و تحقیر، رزیدنت‌ها را سرکوب می‌کند
  نیک‌جو می‌گوید: فشار‌ها و تحقیرهایی که روی رزیدنت‌ها وجود دارد ضلع دیگری در جهت منکوب و سرکوب کردن آنان است و ما آن را می‌بینیم. این روزها  اساتیدی را می‌بینیم که صدها مقاله دارند ولی خود از تولید یک مقاله عاجز هستند. چون این افراد از دست‌رنج رزیدنت‌ها سوء استفاده کرده و نام خود را اول می‎آورند تا مقالات به اسم آنان ثبت شود.
 
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود
 نیک‌جومی‌گوید: یک نوع احساس ناامیدی، بی‌تعلقی و بی‌آیندگی وجود دارد که متعلق به عموم مردم است که اقدام به خودکشی می‌کنند. وقتی یک شخص افقی را پیش چشم می‌بیند اما افق نسبتا روشن نیست، اینکه از هر طرف بنگری چیزی جز افزودن بر وحشت نباشد، اینکه به رقم تمام رنج‌های که شخص می‌‌کشد، یک زندگی نسبتا با ثبات همراه با احترام در انتظار او نباشد، در این شرایط احساس افسردگی آدم را به جایی می‌رساند که خود را از قطار زندگی به بیرون پرتاب کند.
 
این متخصص روان پزشکی و روان‌کاوی می‌گوید: دولت و وزارت بهداشت ترجیح می‌دهند بجای اینکه خود هزینه کنند؛ از جان همکاران مایه بگذارند. وزارت بهداشت و دولت به جای اینکه فشار مریض را بین سیستمی که متناسب با کاری که انجام می‌دهد و برای آن هزینه می‌کنند، تقسیم کند؛ از بچه‌های رزیدنت کار زیاد می‌خواهد و عملا از رزیدنت‌ها بیگاری می‌کشد.