محدودیت شکننده؛ از ویدئو و ماهواره تا اینترنت
گروه جامعه: سانسور و محدودیت از همان ابتدا جزو جدایی ناپذیر ایران بوده و قدمتی به درازای تاریخ قلم دارد. بسیاری از اهل نظر، زبان پیچیده و کنایی فارسی را میراثی از سانسور در تاریخ ایران میدانند. کما اینکه ما بدیهیات یک متن ادبی را پردهپوشی و در پردهگفتن مطالب دانسته و بر همین اساس […]
روزنامه
اولین نمونههای محدودیت را در دوره سلطنت ناصرالدین شاه و انتشار روزنامه دولتی به نام “وقایع اتفاقیه” شاهد بودیم. مثلا در باب شهادت امیرکبیر که به دستور شخص شاه صورت گرفت، این روزنامه وضعیت را شش روز پس از قتل امیر اینگونه شرح میدهد: «کسانی که با میرزا تقی خان حساب و معامله داشتند، از قراری که مذکور داشتند و خود میرزا تقی خان هم کاغذ به خط خودش نوشته بود، این روزها به شدت ناخوش است. غلامی از غلامان عالیجاه «جلیل خان یوزباشی» مذکور داشت، که [امیر] احوال خوشی ندارد و صورت و پایش تا زانو وَرَم کرده است.» و در نهایت مدتی بعد همین روزنامه در تاریخ پنجشنبه هفتم ربیع الثانی ۱۲۶۸ (۲۰ روز بعد از قتل)، متن کوتاه ذیل را اعلام میکند: «میرزا تقیخان که سابقا امیر نظام و شخص اول این دولت بود، شب شنبه هیجدهم ماه ربیع الاول در کاشان وفات یافته است.»
رادیو
شاید جالب باشد که بدانید رادیو هم در ابتدا محل تردید بوده و طبق اعلان دولت، نگهداری و گوش گردن به رادیو، نیاز به مجوز شهربانی داشت. پس از شهریور بیست و کاهش محدودیتها، مجوز رادیو هم مانند بسیاری از محدودیتها به فراموشی سپرده شد، اما حافظه ملی ایرانیان خاطره و سرگذشت وقایعی چون اشغال ایران از سوی متفقین، تاجگذاری شاه جوانبخت، حمله ارتش سرخ به آذربایجان، ملی شدن صنفت نفت، فرار شاه و ثریا، کودتای ۲۸ مرداد و در نهایت، انقلاب را بدون یک رادیوی آزاد و خارج از قید و بند دولتی متصور نیست.
تلویزیون و سینما
تلویزیون در ۱۳۳۶ معرفی شد و اتفاقا برخلاف همه فناوریهای پیشین، این بار دولت آن را وارد نکرده بود. البته مطابق معمول دولت بیکار ننشست و یک شبکه تلویزیونی ملی جداگانه، در ۱۳۴۴، برای آموزش همگانی ایجاد کرد. در ۱۳۴۷ هم با یک انحصار دولتی، تلویزیون ملی و سال ۵۰ با ادغام رادیو، “سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران” تشکیل شد. دولتی بودن، عنصر “سرگرمی” را مولفه اصلی برنامهسازی تلویزیون قرار داد و کمتر به مساله اخبار و سیاست پرداخته شد. هر چند در همین دوره، پخش برنامههایی نظیر دادگاه “خسرو گلسرخی”، خارج از این محدوده بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت.
در سینما هم تا پیش از شروع موج نو در دهه ۴۰، مشکل چندانی وجود نداشت. مضمون اغلب فیلمها سرگرم کننده و متاثر از سینمای هند و آمریکا بود. اما با ظهور کارگردانان جوان و شروع جریان هنر متعهد، مضمون اغلب فیلمها تغییر و سمت و سوی جدی سیاسی و براندازانه پیدا کرد. فیلمهایی که یا به نمایش درنیامدند، یا سانسور شدیدی بر آنها اعمال شد. حتی در یک مورد (گوزنها) سکانس پایانی فیلم با حضور ماموران ساواک، بدون دخالت کارگردان (مسعود کیمیایی) مجددا فیلمبرداری شد!
رادیو خارج از ایران
شکایت شاه از رادیو بیبیسی به مقامات لندن تقریبا همیشگی بود. او که با چشمان خویش دیده بود که بنگاه سخن پراکنی بریتانیا چگونه پدرش را از سلطنت ساقط کرد و ۱۲ سال پس از آن قدرت را به او بازگرداند، نگرانیهای بسیاری در این زمینه داشت و همواره در سالهای تبعید بر این اعتقاد بود که غربیها با کمک رسانههایشان او را از قدرت ساقط کردند.اما داستان محدودیتها به انقلاب ختم نشد و رشد خیرهکننده فناوری در سالهای دهه ۸۰ میلادی به بعد، چالشهای بسیاری را برای حکومت در ایران فراهم آورد.
ویدئو
«زمانی فکر میکردیم اگر ویدئو وارد کشور شود ایمان جوانانمان پر میزند… چرا که فکر میکردیم اگر وارد شود و با سیمی به تلویزیون وصل شود، دیگر چگونه ایمان را نگه داریم و هویت را حفظ کنیم؟ امروز ظاهرا قصه دیگر برپا شده است و آن اینکه با اینترنت جوانان کاربر، ایمیل، موبایل و نسل سوم و چهارمش چه کنیم؟» این سخنان حسن روحانی در مراسم راه اندازی اینترنت نسل سوم در ایران است. چیزی که نه از زبان بالاترین مقام اجرایی کشور، که در بیان مردم کوچه و بازار هم، مثال معروف سانسور و محدویت است. مرور گزارشهای آن دوره هم نشان میدهد وضعیت چیزی شبیه به همین درگیریهای امروز و اینکه “از وقتی ویدئو نداریم، وقت بیشتری با خانواده میگذرانیم و…” بوده است. اما بالاخره حذف محدودیتها از اوایل تابستان ۱۳۷۱ شروع میشود. مرحوم هاشمی رفسنجانی، در خاطرات چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۷۰ نوشته: «قرار شد اجازه بدهیم که تلویزیونهای ویدیو سرخود را که بعضی از حاجیها همراه میآورند، وارد کنند.» یک سال بعد و در ۹ تیر ۱۳۷۱ در جلسه هیات دولت مجددا بحث آزاد کردن ویدیو مطرح میشود: «درباره ویدیو بحث کردیم؛ قرار شد ضمن مبارزه با فیلمهای مبتذل و تولید فیلمهای سازنده، در جهت آزادکردن حرکت شود.» و در نهایت پس از ۱۰ سال استفاده از ویدئو آزاد شد. رشد پرشتاب رسانههای خانگی و ظهور سیدی و دیویدی و از مد افتادن VHS نشان داد این رفع ممنوعیت چقدر به موقع بوده و چقدر از هزینههای سنگین جلوگیری کرده است.
ماهواره
اگر برای دیدن یک فیلم در ویدئوی خانگی باید به خودتان زحمت میدادید و تا کلوب محل رفته و ضمن تسلیم شناسنامه، یک فیلم مجوزدار برای یکی دو شب میگرفتید، حالا جایگزینی وجود داشت که فیلم و فراتر از فیلم را بدون دردسر پخش میکرد. اما با اینکه تجربه ویدئو وجود داشت، مساله همانطور پیش نرفت و سال ۷۳ طرحی در مجلس تصویب شد که “قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره” نام گرفت.گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، بیش از ربع قرن پس از تصویب این قانون، نشانگر این واقعیت است که هیچکدام از روشها از قبیل جریمه نقدی، زندان و احکام سنگین قضایی از یک سو و تشویق و پاداش برای تحویل تجهیزات خانگی از سویی دیگر، نتوانسته از میل و رغبت مردم برای استفاده از ماهواره بکاهد.حالا عملا طبق قانون استفاده از ماهواره ممنوع است، اما به گفته علی جنتی، اولین وزیر ارشاد دولت روحانی، بیش از ۷۰ درصد مردم (با بیاعتنایی ناگزیر حکومت) عملی خلاف قانون انجام میدهند و این مساله بنبستی است که هنوز چارهای برای آن پیدا نشده است.
اینترنت و همه دردسرها
اگر ماهواره نیاز به تجهیزات و رفت و آمد یواشکی داشت، حالا اینترنت جایگزینی برای همه محدودیتهای تاریخ شده بود. اینترنت به تنهایی هم تلگراف بود، هم رادیو، هم تلویزیون، هم ماهواره، هم میتوانستی در آن تولیدات رادیویی (پادکست) و تصویری انجام بدهی، علاوه بر اینکه محدودیتی برای نوشتن و خواندن نبود و خلاصه “آنچه خوبان همه دارند” را یکجا داشت و البته چالشی بزرگتر برای دولتهایی بود که به هر نحو بر سر عهد “محدودیت تاریخی” مانده بودند.
برای همین در زمان دولت نهم که سرعت اینترنت در جهان هر روز رکورد میزد، بیشتر از هر موضوعی بحث اینترنت ملی یا به تعبیر مقامات “اینترنت حلال” مطرح و وعدههایی در اینباره داده شد! مسئولان ارتباطات و فنآوری ایران اعلام کردند که این اینترنت قابلیت صدور!! به دیگر کشورهای اسلامی و ارائهی “الگویی سالم” از اینترنت در برابر اینترنت جهانی را دارد. رضا تقیپور، نماینده فعلی مجلس یازدهم و وزیر پیشین ارتباطات، آن زمان تاکید کرده بود که با راهاندازی این اینترنت دیگر لزومی به فیلترینگ نخواهد بود. تقیپور را میتوانید با اظهاراتش در مورد کافی بودن اینترنت ۱۲۸ کیلوبیتی (یک چهارم حداقل سرعت اینترنت خانگی در حال حاضر) به خاطر بیاورید.
اما پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم و تاکید بر گسترش اینترنت، تحول بیسابقهای در زمینه دسترسی به اینترنت اتفاق افتاد. همزمان گسترش گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی که پلتفرمهای موبایل، باعث شد اینترنت و حضور در شبکههای اجتماعی به بخشی جدایی ناپذیر از سبد خانواده و زندگی تبدیل شود.
مجلس یازدهم و تکرار تجربیات شکست خورده
حالا مجلس یازدهم در ادامه طرحهای عجیب و غریب (از جمله اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، اصلاح قانون انتخابات و قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده)، سراغ اینترنت و شبکههای اجتماعی رفته است. طرحی که آنقدر پر سروصدا بود که نمایندگان مجلس ترجیح دادند آن را در کمیسیون بررسی و تصویب کنند!
این در حالیست که در روزهای منتهی به انتخابات، طرح اولیه این موضوع توسط اصولگرایان با قاطعیت رد شده و آن را پروپاگاندای حریف دانسته بودند. نکته جالب اینجاست که دامنه مخالفت با این طرح در سطح مسئولان منتسب به اصولگرایان نیز وجود دارد. از جمله محسن رضایی که در توییتی نوشت: «مردم عزیز ایران حق دارند بپرسند در حالی که جامعه با انواع مشکلات و مصائب اقتصادی مواجه هست، تصویب طرح موسوم به صیانت از حقوق کاربران اینترنت، چه ضرورتی داشته؟» و در توییتی دیگر از بررسی همه جوانب این طرح در مجمع تشخیص خبر داد. همچنین آیت الله جوادی آملی، مرجع تقلید شیعه در اعتراض به این طرح محدودسازی اینترنت گفت: «در رانندگی احتمال دارد تصادف کنیم! پس رانندگی را هم باید ممنوع کنیم؟ فضای مجازی، حقیقی است؛ چون جایی برای انتقال اندیشه و تفکر است.»
حالا بهارستان نشینان هستند و دوراهی تکرار تجربه شکست خورده ماهواره و تجربه نسبتا موفق ویدئو و البته نگرانی از فناوریهای جدید (مثل اینترنت ماهوارهای) که به سرعت در راهند. هر چند به نظر نمیرسد که این طرح با همان شکل و شمایل مرسوم به تصویب برسد و از سد شورای نگهبان و مجمع عبور کند، اما باید دانست که این مدل طرحها (به دلایل مالی و عقیدتی) هواخواهان جدی در داخل بلوک قدرت دارد. باید دید در نهایت کدام سمت پیروز موقت این تنش خواهد شد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰