خطر در همین چند قدمی ماست

گروه سیاسی: احمد زیدآبادی فعال سیاسی: در یادداشتی با عنوان “هموطنان! خطر در همین چند قدمی ماست” نوشت:  هموطنان! آنچه این روز‌ها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر […]

گروه سیاسی:
احمد زیدآبادی فعال سیاسی: در یادداشتی با عنوان “هموطنان! خطر در همین چند قدمی ماست” نوشت:  هموطنان! آنچه این روز‌ها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سال‌های سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمال‌الدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتل‌عام مردم آن شهر به سال ۶۳۳ هجری می‌اندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دی بر سر مرده‌ای دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی، چون “سازش با رژیم” نیست. از روی خیال‌بافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامد‌های پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بی‌خبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون، اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعوا‌های ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بی‌سابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آن‌ها اگر صورت مسئله را به درستی درک و اراده‌ای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برون‌رفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آن‌ها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بی‌بنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود، اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیان‌های فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است، اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانه‌های ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایش‌های اصولگرایی بخصوص نیرو‌های فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایش‌ها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آن‌ها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان، اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بی‌تاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آن‌ها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاست‌های نخ‌نما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیرو‌های سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیت‌های بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آن‌ها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شما متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاح‌طلبان بخصوص مؤثر است. آن‌ها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست داده‌اند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهت‌گیری‌های اجتماعی کشور به شمار می‌روند. اصلاح‌طلبان هم، اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آن‌ها گرچه گمان می‌کنند که نیروی پیشروی جامعه بوده‌اند، اما اغلب آن‌ها سال‌هاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شده‌اند به گونه‌ای که خود را در دایرۀ بسته‌ای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفته‌اند. در این مورد فردا توضیح داده می‌شود.