۵ راه اساسی برای کنار آمدن با ناامیدی

گروه جامعه:وقتی زیر بار سنگین ناامیدی عذاب می‌کشید، کار‌های ساده دلهره‌آور هستند. بلند شدن از رختخواب، دوش گرفتن یا خروج از خانه به تلاش شبانه روزی نیاز دارند و زندگی با ناامیدی به معنای این است که هر روز صبح با سنگینی فشار بر روی سینه و احساس خستگی از خواب بیدار شوید و مهم […]

گروه جامعه:وقتی زیر بار سنگین ناامیدی عذاب می‌کشید، کار‌های ساده دلهره‌آور هستند. بلند شدن از رختخواب، دوش گرفتن یا خروج از خانه به تلاش شبانه روزی نیاز دارند و زندگی با ناامیدی به معنای این است که هر روز صبح با سنگینی فشار بر روی سینه و احساس خستگی از خواب بیدار شوید و مهم نیست که چند ساعت در شبانه روز می‌خوابید.شاید مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستید مانند خرابکاری مالی، بیماری‌های مزمن و یا غم از دست دادن یکی از عزیزان شما غیرقابل جبران به نظر برسند.

چنین شرایط دلهره‌آوری می‌تواند ناامیدی را به سبک زندگی تبدیل کند و این قابل درک است که بسیاری از مردم که برای فرار از ناامیدی غیر قابل تحمل ناشی از ناامیدی افسرده شده‌اند، برای تسکین به مواد مخدر، داروهای ضد افسردگی یا درمان هایی روی آورند که خطرناک هستند، و متأسفانه، زمانی به خود می‌آیند که دیگر دیر شده است.وقتی ناامید می‌شوید، چه کار می‌کنید؟

مبارزه با ناامیدی
اخیراً، یکی از اعضای عزیز خانواده به بیماری صعب‌العلاج مبتلا شده است و شوک ناشی از آن مرا به زمین انداخت، چون قابل تصور نبود و هر چقدر تلاش کردم، باورم نمی‌شد.چطور ممکن است شخصی که من اینقدر دوستش دارم، به چنین بیماری دچار شده باشد؟من از دنیا کنار کشیدم، دیگر با دوستان و خانواده صحبت نکردم و حتی به دوستانم که بی وقفه تماس می گرفتند هم پشت کردم. آن ها سعی کردند مرا تشویق کنند، اما من احساس می‌کردم بخشی از قلبم ترک خورده و افتاده است و زخمی بر روی من گذاشته است که هرگز بهبود نمی‌یابد.

من از خودم می‌پرسیدم: چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ من آدم خوبی هستم. قرار نیست از چنین اتفاق بدی راه نجات پیدا کنم؟با گذشت زمان، وقتی که شروع به برقراری ارتباط با دیگران کردم که با مشکلات مشابهی روبه‌رو بودند، مجبور شدم واقعیتی آشکار را تشخیص دهم و آن هم این بود که سرانجام، هر زندگی تحت تأثیر یک اتفاق بد قرار می‌گیرد و دردناک‌ترین فاجعه‌های زندگی با تصادفی بی‌رحمانه اتفاق می‌افتد.

پس از یک دوره طولانی ارزیابی مجدد، دیگر از پرسیدن “چرا من” منصرف شدم و شروع به پرسیدن “چرا من کاری نمی‌کنم؟ ” کردم.آیا واقعاً فکر می‌کردم که از سختی‌های جهان رها شوم؟ آیا این خودشیفتگی بود که باعث شد من باور کنم خانواده‌ام در امان خواهند ماند در حالی که خانواده‌های دیگر این کار را نمی‌کنند؟چقدر بی رحمی است که فکر کنم خانواده‌های دیگر باید متحمل رنج شوند، در حالی که خانواده من از این قاعده مستثنی هستند.
با گذشت زمان، ناامیدی با خودش خوبی هایی به همراه داشت و فواید آن، شروع به تحقق بخشیدن بود و آن‌هم، همدلی و درک عمیق‌تر برای رنج دیگران بود.این توهم را پشت سر گذاشتم که همه ما از آسیب در امان هستیم و به جای آن، فکر کردم همه ما به همان اندازه آسیب‌پذیر هستیم و ما با تأیید این آسیب‌پذیری، عمیق‌ترین قسمت‌های انسانیت خود را کشف می‌کنیم.

زندگی کردن با ناامیدی
کاش می‌توانستم بگویم آن ناامیدی که احساس کردم را برطرف کردم، اما حقیقت این است که من مجبور شده‌ام یاد بگیرم که با آن زندگی کنم.هنگامی که من یک درمانگر جوان و کم‌تجربه بودم، فکر می‌کردم برای هر معضلی راه حلی وجود دارد، ولی الان فهمیدم که چقدر ساده‌لوح بودم و هیچ پایان خوشی برای همیشه دوام ندارد.ناامیدی عمیق کیفیت شوم و سختی دارد، اما برای به دست آوردن جایگاه خود باید بجنگید.اگرچه ممکن است نتوانید مشکلی که با آن روبه‌رو هستید را آن طور که می خواهید حل کنید امّا  در اینجا به چند راه اساسی به منظور تضعیف ناامیدی بر قلب شما اشاره شده است.

۵ راه برای کنار آمدن با ناامیدی
این نکات، ناامیدی را برطرف نمی‌کنند، اما می‌توانند فضایی را برای بهبود آن فراهم کنند.

قدم بزنید
تمام تلاش خود را کنید که یک بار در روز، برای هوای تازه از خانه خارج شوید.پیاده روی سریع، متابولیسم شما را بالا می‌برد، اندورفین را تقویت کرده و فضای مورد نیاز شما را فراهم می‌کند و در این میان، از بین بردن تنش و به دست آوردن مقداری ویتامین D نیز می‌تواند تا حدی روح شما را تسکین دهد.

غم و اندوه خود را بیان کنید
وقتی نمی‌توانم کلماتی را برای غم و اندوه پیدا کنم، همیشه به شاعران و نویسندگانی متوسل می‌شوم که در گفتن احساسات گریزان تبحر دارند، اما یافتن کلمات ناامیدی باعث راحتی و آرامش می‌شود.

 به ناامیدی خود احترام بگذارید
لطفا ناامیدی خود را انکار نکنید و آن را کنار نگذارید، زیرا وقتی ناامیدی خود را می‌پذیرید، مقداری از شدت آن کاسته می‌شود.

به دنبال دوستی باشید
انزوا باعث ناامیدی می‌شود. به دنبال افرادی باشید که تجربه شما را به اشتراک می‌گذارند و گروه هایی هستند که ایمان و اعتقادات شما را تقویت می کنند و به شما فرصت می دهند تا با دیگران ارتباط خوب و سالمی برقرار کنید. 

 از مثبت‌گرایی سمی پرهیز کنید
یک بیمار در جلسه هفتگی برای من تعریف کرد که یکی از دوستان، با خوشرویی به او گفته است: «نگران نباش، همه چیز خودش حل خواهد شد.»این جملات ممکن است کلمات راحتی به نظر برسند، اما نتیجه عکس دارند.
بیمارم گفت: «می‌دانم که دوستم منظور بدی داشت، اما آن لحظه می‌خواستم با مشت به صورتش بزنم.»
بیماری مزمن وی قرار نبود خودش درمان شود و چنین عباراتی مانند “همه چیز به یک دلیل اتفاق می‌افتد” برای کسانی که واقعاً رنج می‌برند، جملات خوبی نیستند.

درست است که نگرش مثبت می‌تواند به ویران‌کننده‌ترین مشکلات زندگی کمک کند، اما مشکلات با آن‌حل نمی‌شود چراکه وقتی با غم و اندوهی غیرقابل حل مواجه می‌شوید، مثبت بودن سمی دیگران احساس توهین به فرد منتقل می‌کند.در پایان، می‌توانید پرواز با بال‌های زخمی را یاد بگیرید.ناامیدی ممکن است باد را از شما دور کند، اما در صورت پذیرفتن آن و مدیریت مؤثر، می‌تواند شما را به ارتفاعات بالاتری برساند.