پایان تراژیک دولت تدبیر و امید

گروه سیاسی: دولت سیزدهم جایگزین دولت دوازدهم شد و عمر دولتی که به نام تدبیر و امید آمد پس از ۸ سال به پایان رسید. دولتی که بررسی کارنامه اقتصادی،‌سیاسی،‌ بین‌المللی و کرونایی‌اش حداقل در این سال‌های پایانی هیچ‌کس را راضی نمی‌کند؛‌ نه مردم و آنان که برای بار دوم به او رای دادند و […]

گروه سیاسی: دولت سیزدهم جایگزین دولت دوازدهم شد و عمر دولتی که به نام تدبیر و امید آمد پس از ۸ سال به پایان رسید. دولتی که بررسی کارنامه اقتصادی،‌سیاسی،‌ بین‌المللی و کرونایی‌اش حداقل در این سال‌های پایانی هیچ‌کس را راضی نمی‌کند؛‌ نه مردم و آنان که برای بار دوم به او رای دادند و نه منتقدین و کارشناسان. بحران کرونا که این روزها به اوج رسیده و روز گذشته و در آستانه خداحافظی حسن روحانی از پاستور، رکورد مرگ ۴۰۰ نفر از هموطنان را شکسته است، خود به تنهایی می‌تواند نشان‌دهنده میزان موفقیت و یا شکست یک دولت باشد. حالا به این وضعیت شوم کرونایی، وضعیت اسفناک محیط‌زیست کشور را که خوزستان در روزهای گذشته، تاریک‌ترین نقطه آن بوده است را به همراه وضعیت سیستان و بلوچستان در بخش آب شرب اگر ضمیمه این کارنامه ۸ ساله کنیم، نیاز به اعداد و ارقام را کمتر هم خواهد کرد.

تازه این فقط چند بحرانی است که دولت روحانی در حال تقدیم آن به دولت آینده است! وضعیت اقتصادی که خودش مثنوی کامل و جامعی است. انتخاب ضعیف‌ترین و بی‌خاصیت‌‌ترین وزرایی که در تصور هر کسی می‌گنجد و سرآمد همه آنان سعید نمکی در وزارت بهداشت است هم از تاریک‌ترین بخش‌‌های حاکمیت روحانی در ۸ سال گذشته بوده است. شاید اگر روحانی بتواند بسیاری از کمبودها و کارهای عقب‌افتاده را به هر نحوی توجیه کند (که احتمالا هم مورد قبول کسی واقع نخواهد شد) اما جدا انتخاب برخی از وزرا و مدیران ارشد دولت در سطح استانداران و مدیران کل هیچ گونه توجیهی ندارد. حتی بر فرض اینکه گفته شود برخی از مدیران با فشارهایی به دولت روحانی تحمیل شده‌اند هم پافشاری و اصرار او و هزینه دادنش برای انتخاب انسان‌های شایسته می‌توانست شرایط را بسیار متفاوت‌تر از حالا کند و هم اینکه آنقدر تعداد این افراد بی‌کفایت در دولت او شدت داشت که واقعا نمی‌توان با چنین توجیهی از زیر بار مسئولیت انتخاب اشخاصی همچون نمکی که این روزها مسئول اول قلع و قمع ایرانیان است، چشم بست.

کارنامه اقتصادی دولت روحانی هم که گویای همه چیز است. زمانی که روحانی با آن شعارهای زیبای من سرهنگ نیستم و من حقوقدانم و چنان زندگی برایتان بسازم که اصلا به جز اقشاری اندک کسی نیاز به دریافت یارانه نداشته باشد، آمد و سکان دولت را در دست گرفت، هر چند خانه خریدن در تهران و کلان‌شهرها سخت بود اما هنوز آرزویی دست‌نیافتنی نشده بود اما این روزهایی که جشن رفتن روحانی برپا شده است، اجاره یک خانه هم برای بسیاری از مردم رویا شده است و چه بسیارند کسانی که به دلیل گرانی اجاره‌بها به حاشیه شهرها پناه برده‌اند تا بلکه اندک حقوقشان کفاف خورد و خوراک خانواده را بدهد. این روزها خرید خودرویی مثل پراید هم برای بسیاری از ما سخت شده است چرا که قیمتی حدود ۱۴میلیون تومان دارد و حقوق ما با این همه حرف و حدیث هنوز به ۴ میلیون تومان در ماه هم نمی‌رسد! اگر آن زمان خاویار و میگو غذای اعیانی بود و بسیاری از پس خرید آن برنمی‌آمدند،‌حالا دیگر،‌گوشت، مرغ و ماهی هم جز غذاهای لاکچری محسوب می‌شوند و در روهای گذشته قیمت تخم‌مرغ به عنوان نخستین گزینه بی‌بضاعتان برای سیر کردن شکم به دانه‌ای ۳ هزار تومان رسیده است!

برای ما به عنوان شهروندان درجه چندم این مملکت که تجربه پاندمی کرونا نشان داد،‌مرگ و زندگی مان برای کسی خیلی هم فرقی ندارد، همین اندک مواردی که شمارش کردم، کارنامه روحانی است؛ نه برجامی که سودش را آقازاده‌ها بردند و در نهایت هم به جایی نرسید، امتیازی برای روحانی به حساب می‌آید و نه توافقی که هنوز روی هواست و آخرش مشخص نیست! تنها امید بسیاری از مردم این روزها این است که ورود ابراهیم رئیسی به پاستور، حداقل بخشی از مشکلات عدیده زندگی آنها را کم‌رنگ کند،ما هم به جز امیدواری کاری از دستمان برنمی‌آید اما این امید به شدت تقلیل یافته و در انتظار معجزه است!