فیلم‌هایی که از فلش‌بک بهترین‌استفاده را کردند

گروه فرهنگی:فلش بک که در فارسی به آن گذشته نمایی هم گفته می‌شود، یکی از تکنیک‌های روایت داستان است.گذشته نمایی یا فلش بک که به نام آنالپسی هم شناخته می‌شود، وسیله‌ای برای روایت کلاسیک است و چیزی را در زمان گذشته که با زمان حال ارتباط دارد نشان می‌دهد. تکنیک فلش بک معمولا در ادبیات، […]

گروه فرهنگی:فلش بک که در فارسی به آن گذشته نمایی هم گفته می‌شود، یکی از تکنیک‌های روایت داستان است.گذشته نمایی یا فلش بک که به نام آنالپسی هم شناخته می‌شود، وسیله‌ای برای روایت کلاسیک است و چیزی را در زمان گذشته که با زمان حال ارتباط دارد نشان می‌دهد. تکنیک فلش بک معمولا در ادبیات، آثار تلویزیونی، سینما و در هر نوع روایتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
 

در این تکنیک توالی اصلی رویداد‌ها قطع می‌شود و برای مخاطب پنجره‌ای را باز می‌کند و او را به زمان دیگری از روایت می‌برد. البتی گاهی اوقات این تغییر زمانی در روایت، داستان را به آینده می‌برد که به آن فلش فوروارد یا پرولپسی نیز گفته می‌شود. فلش بک‌ها با نشان دادن چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، اغلب سعی دارند مورد خاصی را در مورد روایت اصلی نشان دهند، یا حداقل آن را کامل کند.در قسمت گذشته نمایی کارگردان و نویسنده به راحتی می‌تواند یک مکاشفه جذاب و یا پیچش بیشتر داستانی را جای دهد. در عین حال، بسیاری از فیلمسازان بزرگ از ابهام فلش بک‌ها استفاده کرده اند، به ویژه هنگامی که راوی آن یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم باشد.گذشته نمایی در یک اثر سینمایی گاهی می‌تواند کل فیلم را در بر بگیرد مثل فیلم «ممنتو» و یا مثل انیمیشن «موش سر آشپز» به چند ثانیه کوتاه ختم شود. در اینجا بهترین گذشته نمایی‌ها در تاریخ سینما را می‌بینید.

تولد یک ملت «The Birth of a Nation»
مدتی پیش بود که یک قرن از تولید این فیلم سینمایی گذشت و همین موضوع بهانه‌ای شد که بحث بین منتقدان در رابه با این فیلم و تاثیری که بر تماشاگران گذاشت، زنده شود. پیدا کردن اثر مشابهی مثل این اثر هنرمندان دیوید وارک گریفیث کار سختی است. این فیلم بر خلاف محتوای جنجالی اش (نژاپرستی) پر از تکنیک‌های خلاقانه است که بیشتر آن‌ها به وسیله خود گریفیث اختراع شدند.او توانایی زیادی در جمع آوری ایده‌های فیلمسازان زمان خودش و پرورش و توسعه آن‌ها داشت. فلش بک یکی از اختراعات این فیلم و می‌توان گریفث را خالق گذشته نمایی در سینما دانست. او همیشه تمایل داشت با زمان و روایت داستان در فیلم هایش بازی کند. یکی دیگر از تکنیک‌هایی که او در این فیلم استفاده کرد روایت موازی بود.

ترس صحنه «Stage Fright»
فیلم سینمایی ترس صحنه یکی از اولین فیلم‌های دوران طلایی فیلمسازی آلفرد هیچکاک است. این فیلم در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و جین وایمن، مارلن دیتریش و ریچارد تاد در آن بازی کردند. این فیلم در محیط تئاتر ساخته شده و سبک آن با آثار بعدی هیچکاک تفاوت دارد. گذشته نمایی‌ها دراین فیلم سینمایی، هم در زمان اکران و هم در سال‌های اخیر بحث‌های زیادی را برانگیخت.

در ابتدای فیلم بازیگر جاناتان کوپر (تاد) از دوستش ایو گیل (وایمن) کمک می‌خواهد. کوپر به پیل می‌گوید که چگونه پلیس برای قتلی که هرگز مرتکب نشده او را تحت تعقیب قرار داده است. همانطور که او در حال صحبت است، وقایع از طریق فلش بک به مخاطب نمایش داده می‌شود. این سکانس به دلیل ماهیت خود مورد بحث قرار گرفت. چرا که در ابتدا یک گذشته نمایی معمولی به نظر می‌رسد، اما سپس مشخص شد که همه آن‌ها روایتی دروغین از ماجرای اصلی بوده اند. هیچکاک زمانی درباره فلش بک این فیلمش گفت که می‌توان در یک گذشته نمایی به مخاطب دروغ هم گفت.

مضنون همیشگی «The Usual Suspects»
حتی اگر از حس ششم خود هم به طور کامل بهره بگیرید، باز هم فیلم سینمایی «مظنون همیشگی» برای شما اثری پیچیده خواهد که که در انتهای داستا شما را شگفت زده می‌کند. این فیلم که در سال ۱۹۹۵ اکران شد، پس از فیلم «دسترسی عمومی» دومین تجربه کارگردانی برایان سینگر محسوب می‌شود. هر دو فیلم مذکور توسط کریستوفر مک کواری نوشته شدند.داستان این فیلم سینمایی از طریق فلش بک و توسط شخصیت اصلی که کوین اسپیسی آن را بازی می‌کند روایت می‌شود. این گذشته نمایی‌ها تا پایان فیلم هم ادامه دارد و مخاطب و با در ذهن مخاطب تا پایان فیلم سوالاتی باقی می‌ماند.

ممنتو «Memento»
کرسیتوفر نولان بعد از آنکه فیلم اولش را با بودجه‌ای پایین ساخت، به سراغ ساخت فیلم سینمایی «ممنتو» رفت که در آن گای پیرس و کری آن ماس نقش آفرینی کردند. در این سبک و امضای فیلم‌های نولان را به وفور می‌توان دید که روایت غیر خطی، درون نگری شخصیت‌ها و موضوع حافظه و مفهوم حقیقت از جمله آن‌ها هستند. داستان فیلم در مورد مردی است که مشکلات حافظه‌ای دارد، اما باید تلاش کند تا معمای قتل همسرش را حل کند.اما در حرکتی عجیب، تمام روایت‌های فیلم به ترتیب معکوس نمایش داده می‌شوند. برای آنکه مخاطب فرق گذشته نمایی‌ها و رویداد‌های حال را تشخیص دهد، نولان صحنه‌های مربوط به گذشته را سیاه و سفید نشان داده است. در تاریخ سینما به ندرت فیلم‌هایی وجود داشته است که مفاهیم گذشته نمایی و روایت غیر خطی را تا این حد گسترش دهند.

پدرخوانده ۲ «The Godfather Part II»
فیلم دوم از سه گانه پدرخوانده کاملا نشان داد یک دنباله سینمایی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که بتواند موفق عمل کند و حتی از فیلم اول هم بهتر عمل کند. اولین فیلم از سه گانه پدرخوانده داستان ۱۱ سال از جرائم خانواده کورلئونه را به تصویر کشید و بیشتر بر روی ویتو کورلئونه (مارلون براندو) و پسرش مایکل (آل پاچینو) تمرکز داشت.در پایان فیلم اول ویتو کورلئونه جان خود را از دست می‌دهد، اما کاپولا این شخصیت را رها نمی‌کند و در قسمت دوم تصمیم می‌گیرد داستان کورلئونه جوان را و رسیدن او به جایگاه فعلی را به صورت فلش بک و موازی با داستان اصلی روایت کند.