جدال برای سهمخواهی!
رضا صادقیان با روی کار آمدن دولت رییسی و خصوصا در هنگام معرفی کابینه برای کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نقدهای شفافتری از درون جریان اصولگرایی نسبت به انتخاب وزیران روبرو خواهیم شد. اول: طی چند روز گذشته برخی از نمایندگان و چهرههای سیاسیتر مجلس در مصاحبه با برخی از خبرگزاریها […]
رضا صادقیان
با روی کار آمدن دولت رییسی و خصوصا در هنگام معرفی کابینه برای کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نقدهای شفافتری از درون جریان اصولگرایی نسبت به انتخاب وزیران روبرو خواهیم شد.
اول: طی چند روز گذشته برخی از نمایندگان و چهرههای سیاسیتر مجلس در مصاحبه با برخی از خبرگزاریها پیشنهاد چهرههای نزدیک به خود را برای خدمت بهتر معنا کردهاند، اینکه مجلس نشینان و حتی کسانی که دلشان برای آبادانی کشور میتپد سهمخواه نیستند و قرار بر خدمت به مردم است و نه چیزی دیگر خلاصه کلام این افراد است. آقای علمالهدی با اشاره به همین سهمخواهیها در نمازجمعه مشهد گفته است: کسانی نیز سودای منصب دارند و در انتخابات و ستادها شرکت کردند تا نصیبی داشته باشند و سهمی بگیرند؛ همه آنها که نمیتوانند منصب بگیرند و آنهایی که منصب نمیگیرند شروع به تخریب میکنند. در میان خبرهای منتشر شده میتوان به چهرههای دیگر نیز رجوع کرد و خط سهمخواهی را دنبال نمود، آنچه تا الان مشخص است اینکه در داخل جریان اصولگرایی و در جهت کسب قدرت بیشتر عدهای در حال جدال هستند تا جایگاهی فربه و بزرگتر برای آینده خویش به دست آوردند، در غیر اینصورت دلیلی نداشت که افراد مختلف در این زمینه مصاحبه و یا برخی دیگر از همین الان پرچم نقد را برافراشته کنند.
دوم: اندکی بیتعارفتر باشیم. اگر روز و روزگاری چهرهای شناخته شده و یا غیر شناخته شده و یا حتی گمنام در میدان بیانتهای سیاست مابین کلماتش از ادبیاتی استفاده کرد مبنی بر اینکه: ما برای خدمت تلاش میکنیم، ما نیازی به پست و قدرت نداریم، سهمخواه نیستیم، فقط قرار است در کنار دولت باشیم و خواستههای مردم را برآورده کنیم، قرار ما فقط خدمت به مردم است و ادبیاتی از همین قبیل، بدانید که گوینده این سخنان یا سیاسی و اساسا طعم لذیذ میز مدیریت را نچشیده و یا اینکه با آگاهی کامل حقیقت را نمیگویند. حضور یافتن در قدرت بدون سهمخواهی وجود خارجی نداشته و ندارد، اینکه در ساختار قدرت میتوان برخی از کارها را انجام داد و یا گرهای از صدها مشکل مردم گشود و یا جاده و خیابان برای مردم کشید تنها از راه کسب قدرت امکانپذیر است و این همه اتفاق نمیافتد مگر کسی بخشی از میز قدرت را طلب کند!
سوم: سیاستمداران در سیاست حضور دارند چون اهل قدرت به حساب آیند. اینکه قدرت آنان در آینده نزدیک یا دور کم، متوسط و یا زیاد باشد در این میان چندان مهم نیست، مهم خود قدرت و کارکردهای است که از قبل این قدرت به کف میآورند. این امر برای کسانی که مدت زمانی در ساختار قدرت کلان حضور داشته و دارند بیش از سایر اهالی سیاست که در حاشیه بودهاند قابل لمس است. در اینجا قدرت میتواند حوزه نفوذ و میزان تاثیرگذاری یک فرد شمرده شود، قدرت میتواند میز مدیریتی به حساب آید، قدرت میتواند به جابجایی نزدیک در ساختار مدیریت باشد، قدرت میتواند آن چیزی باشد که به فهم انسانهای عادی قرار نگیرد چرا که بسیار کلان است، قدرت میتواند به یک تماس تلفنی و حل شدن یک کار بزرگ خلاصه شود و… آنچه کلیت این مثالها را روشنتر میکند آن است که قدرت دقیقا آن چیزی است که میتوان با تکیه بر آن کارهای بسیاری را به سرانجام رساند و یا جلوی برخی از کارها را مسدود کرد. از همینرو مطرح شدن بحث سهمخواهی و یا درخواستهای به جا و نابجا داشتن در تمام جریانهای سیاسی مطرح بوده و هست و گریزی از آن نیست.
چهارم: طرح برخی مباحث در فضای عمومی از سوی چهرههای نزدیک به جریانهای سیاسی بیش از آنکه بیان کننده واقعیت باشد، تکرار تعارفهای پرشمار در داخل جریان سیاسی است. بیان حرفهایی که تنها برای مخاطب عام بیان میشود، وگرنه اهالی قدرت به خوبی میدانند که این همه سخن نادرست و ارسال آدرس اشتباه به مردم است. یک مثال در این زمینه راه گشاه خواهد بود. پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ یکی از چهرههای سیاسی اصلاحطلب گفته بود: برخی برای گرفتن پست از کانال کولر هم وارد میشوند. شاید برای برخیها ورود از کانال کولر شوخی و خود طنز باشد، اما بسیاری از مدیران از طریق همین کانالهای کولر فرضی و یا واقعی موفق میشوند در عرصههای خاص به میز قدرت تکیه بزنند و شاهین بخت و اقبال را روی شانههای خود بنشانند! البته پس از مدتی هم امر به خودشان نمایان میشود که از روز نخست تنها برای خدمت به مردم آمده بودند؛ شاید این تصویر در ذهن مدیران نقش ببندد، اما واقعیت قدرت آن است که از کشش خاصی برخوردار و خدمت کردن در سطوح بعدی قرار میگیرد.
پنجم: باز گردیم به بحث اول همین یادداشت و اشارهای که به سهمخواهی اصولگرایان که از رییسی کرده و خواهند کرد. این سهمخواهی اتفاق افتاده است، آنگونه که از اظهار نظر نزدیکان رییس جمهور مشخص است، در آینده نیز کم و بیش و مشخصتر از امروز بودن در قدرت تصمیمگیری از سوی شماری از اصولگرایان نمایان میشود. احتمالا و در صورت مشارکت ندادن در ساختار قدرت بخشی از نیروهای اصولگرا زبان به انتقاد بگشایند و این سهمخواهی را در عنوانهای مانند کم کاری، ناتوانی، تخصص نداشتن و انتقاد از برنامههای دولت خلاصه نمایند، ولی کلیت نقد در راستای کسب قدرت وجود خواهد داشت. خلاصه آنکه سهمخواهی از قدرت تا انتها و حتی روزهای پایانی دولتها وجود خواهد داشت، حتی اگر صدها تکذیبیه و مصاحبه از سوی رسانهها در نفی این عمل منتشر شود.
با روی کار آمدن دولت رییسی و خصوصا در هنگام معرفی کابینه برای کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نقدهای شفافتری از درون جریان اصولگرایی نسبت به انتخاب وزیران روبرو خواهیم شد.
اول: طی چند روز گذشته برخی از نمایندگان و چهرههای سیاسیتر مجلس در مصاحبه با برخی از خبرگزاریها پیشنهاد چهرههای نزدیک به خود را برای خدمت بهتر معنا کردهاند، اینکه مجلس نشینان و حتی کسانی که دلشان برای آبادانی کشور میتپد سهمخواه نیستند و قرار بر خدمت به مردم است و نه چیزی دیگر خلاصه کلام این افراد است. آقای علمالهدی با اشاره به همین سهمخواهیها در نمازجمعه مشهد گفته است: کسانی نیز سودای منصب دارند و در انتخابات و ستادها شرکت کردند تا نصیبی داشته باشند و سهمی بگیرند؛ همه آنها که نمیتوانند منصب بگیرند و آنهایی که منصب نمیگیرند شروع به تخریب میکنند. در میان خبرهای منتشر شده میتوان به چهرههای دیگر نیز رجوع کرد و خط سهمخواهی را دنبال نمود، آنچه تا الان مشخص است اینکه در داخل جریان اصولگرایی و در جهت کسب قدرت بیشتر عدهای در حال جدال هستند تا جایگاهی فربه و بزرگتر برای آینده خویش به دست آوردند، در غیر اینصورت دلیلی نداشت که افراد مختلف در این زمینه مصاحبه و یا برخی دیگر از همین الان پرچم نقد را برافراشته کنند.
دوم: اندکی بیتعارفتر باشیم. اگر روز و روزگاری چهرهای شناخته شده و یا غیر شناخته شده و یا حتی گمنام در میدان بیانتهای سیاست مابین کلماتش از ادبیاتی استفاده کرد مبنی بر اینکه: ما برای خدمت تلاش میکنیم، ما نیازی به پست و قدرت نداریم، سهمخواه نیستیم، فقط قرار است در کنار دولت باشیم و خواستههای مردم را برآورده کنیم، قرار ما فقط خدمت به مردم است و ادبیاتی از همین قبیل، بدانید که گوینده این سخنان یا سیاسی و اساسا طعم لذیذ میز مدیریت را نچشیده و یا اینکه با آگاهی کامل حقیقت را نمیگویند. حضور یافتن در قدرت بدون سهمخواهی وجود خارجی نداشته و ندارد، اینکه در ساختار قدرت میتوان برخی از کارها را انجام داد و یا گرهای از صدها مشکل مردم گشود و یا جاده و خیابان برای مردم کشید تنها از راه کسب قدرت امکانپذیر است و این همه اتفاق نمیافتد مگر کسی بخشی از میز قدرت را طلب کند!
سوم: سیاستمداران در سیاست حضور دارند چون اهل قدرت به حساب آیند. اینکه قدرت آنان در آینده نزدیک یا دور کم، متوسط و یا زیاد باشد در این میان چندان مهم نیست، مهم خود قدرت و کارکردهای است که از قبل این قدرت به کف میآورند. این امر برای کسانی که مدت زمانی در ساختار قدرت کلان حضور داشته و دارند بیش از سایر اهالی سیاست که در حاشیه بودهاند قابل لمس است. در اینجا قدرت میتواند حوزه نفوذ و میزان تاثیرگذاری یک فرد شمرده شود، قدرت میتواند میز مدیریتی به حساب آید، قدرت میتواند به جابجایی نزدیک در ساختار مدیریت باشد، قدرت میتواند آن چیزی باشد که به فهم انسانهای عادی قرار نگیرد چرا که بسیار کلان است، قدرت میتواند به یک تماس تلفنی و حل شدن یک کار بزرگ خلاصه شود و… آنچه کلیت این مثالها را روشنتر میکند آن است که قدرت دقیقا آن چیزی است که میتوان با تکیه بر آن کارهای بسیاری را به سرانجام رساند و یا جلوی برخی از کارها را مسدود کرد. از همینرو مطرح شدن بحث سهمخواهی و یا درخواستهای به جا و نابجا داشتن در تمام جریانهای سیاسی مطرح بوده و هست و گریزی از آن نیست.
چهارم: طرح برخی مباحث در فضای عمومی از سوی چهرههای نزدیک به جریانهای سیاسی بیش از آنکه بیان کننده واقعیت باشد، تکرار تعارفهای پرشمار در داخل جریان سیاسی است. بیان حرفهایی که تنها برای مخاطب عام بیان میشود، وگرنه اهالی قدرت به خوبی میدانند که این همه سخن نادرست و ارسال آدرس اشتباه به مردم است. یک مثال در این زمینه راه گشاه خواهد بود. پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ یکی از چهرههای سیاسی اصلاحطلب گفته بود: برخی برای گرفتن پست از کانال کولر هم وارد میشوند. شاید برای برخیها ورود از کانال کولر شوخی و خود طنز باشد، اما بسیاری از مدیران از طریق همین کانالهای کولر فرضی و یا واقعی موفق میشوند در عرصههای خاص به میز قدرت تکیه بزنند و شاهین بخت و اقبال را روی شانههای خود بنشانند! البته پس از مدتی هم امر به خودشان نمایان میشود که از روز نخست تنها برای خدمت به مردم آمده بودند؛ شاید این تصویر در ذهن مدیران نقش ببندد، اما واقعیت قدرت آن است که از کشش خاصی برخوردار و خدمت کردن در سطوح بعدی قرار میگیرد.
پنجم: باز گردیم به بحث اول همین یادداشت و اشارهای که به سهمخواهی اصولگرایان که از رییسی کرده و خواهند کرد. این سهمخواهی اتفاق افتاده است، آنگونه که از اظهار نظر نزدیکان رییس جمهور مشخص است، در آینده نیز کم و بیش و مشخصتر از امروز بودن در قدرت تصمیمگیری از سوی شماری از اصولگرایان نمایان میشود. احتمالا و در صورت مشارکت ندادن در ساختار قدرت بخشی از نیروهای اصولگرا زبان به انتقاد بگشایند و این سهمخواهی را در عنوانهای مانند کم کاری، ناتوانی، تخصص نداشتن و انتقاد از برنامههای دولت خلاصه نمایند، ولی کلیت نقد در راستای کسب قدرت وجود خواهد داشت. خلاصه آنکه سهمخواهی از قدرت تا انتها و حتی روزهای پایانی دولتها وجود خواهد داشت، حتی اگر صدها تکذیبیه و مصاحبه از سوی رسانهها در نفی این عمل منتشر شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰