پوست خربزه زیر پای دولت رئیسی؟
گروه سیاسی:روزنامه شرق نوشت:چند روز پیش بود که یادداشتی در روزنامه کیهان سروصدا به راه انداخت؛ یادداشتی که در بخشی از آن نوشته شده بود: «اگرچه جناب رئیسی سوابق درخشانی از خدمت به مردم و تلاش پیگیر برای رفع مشکلات آنان را در کارنامه خود دارد ولی شفای لالها را باید یکی از معجزهها و […]
گروه سیاسی:روزنامه شرق نوشت:چند روز پیش بود که یادداشتی در روزنامه کیهان سروصدا به راه انداخت؛ یادداشتی که در بخشی از آن نوشته شده بود: «اگرچه جناب رئیسی سوابق درخشانی از خدمت به مردم و تلاش پیگیر برای رفع مشکلات آنان را در کارنامه خود دارد ولی شفای لالها را باید یکی از معجزهها و دستاوردهای بزرگ ایشان دانست. آقای رئیسی در همین فاصله چهارروزه ریاست خود بر جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از اصلاحاتچیها را که تا کنون زبانشان از انتقاد و اعتراض به پلشتیهای دوساله کرونا و هشتساله دولت آقای روحانی بسته بود، شفا داده و قفل زبانشان را باز کرده است».
این موضع تند کیهان با واکنشهای مختلفی مواجه شد؛ از جمله محمدعلی ابطحی که در توییتی نوشت: «من نوشتم تحلیف تمام شد به فکر کروناییها باشید، کیهان بهش برخورده که نکند این تضعیف دولت رئیسی تلقی شود و در حس خودطنازپنداری نوشته رئیسی لال شفا داده. من که هرروز مینوشتم. لال نبودم اما این دقیقترین روش دوستی خاله خرسه است. حداقل ۵۸۸ نفر جان دادند».
عباس عبدی هم در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» نوشت: «به نظرم گروه رسانهای آقای رئیسی تا این مرحله متوجه این خط انحرافی از درون اصولگرایان افراطی شده است. کسانی که انتظاراتشان برآورده نشده است و مهمترینش بحث برجام و افراد کابینه است. ثبات رأی کیهان در ضدیت با برجام مشهود است و مخالفت با برجام و رفع تحریمها همان پوست خربزهای است که کیهان میخواهد زیر پای این دولت بگذارد. احتمال میدهم که اگر آقای رئیسی همین خطمشی را دنبال کند روزنامه کیهان بیش از هر رسانه دیگری علیه او خواهد نوشت و این یادداشت نوعی رد گمکردن از نوع کیهان، برای ندیدهشدن چوبهایی است که میخواهند لای چرخ دولت بگذارند».
احمد زیدآبادی هم در نقد موضع کیهان نوشت: «یک معجزه دیگری هم از آقای رئیسی لالشدن زباندارهاست؛ بدین صورت که بسیاری از اصولگرایانی که در هشتساله دولت حسن روحانی زبانشان بر سر دولت -بحق یا به ناحق- هشت متر دراز بود، از این پس به کلی لال میشوند؛ چنانکه گویی زبانشان از بیخ و بن بریده شده است».
مطلب اخیر کیهان در حالی نوشته شده است که به نظر میرسد موضع سیدابراهیم رئیسی در مواجهه با تمام جریانها و احزاب سیاسی سلبی و انکاری نیست؛ چنانکه بعد از انتخابات از سوی دفتر او با تعداد زیادی از چهرههای سیاسی و حتی شخصیتهای اصلاحطلب برای اخذ نقطهنظرات آنها تماس گرفته شد و اتفاقا اصلاحطلبان هم از این تعامل استقبال کردند و آن را مثبت دانستند.
البته بعد از آن تماسها هم کیهان ناراضی به نظر رسید و به رئیسی هشدار داد که از اصلاحطلبان دوری کند. فرای موضع اخیر کیهان میتوان در فضای کنونی سیاسی به یک نتیجه رسید؛ آنچنان که پیشبینی غالب وجود داشت، نسبت اصولگرایان با رئیسی یکدستی کامل نیست زیرا اصولگرایان را نمیتوان یک کل واحد در نظر گرفت و حتما نیروهای تندرو خواستههایی از رئیسی و دولتش دارند که تا اینجای کار گویا رئیسی چندان همسو با آنها نیست و احتمالا در آینده هم شاهد بیشترشدن شکافها بین آنها باشیم.
از سوی دیگر نسبت اصلاحطلبان با دولت رئیسی معلوم است و مشخص نیست هجمههای تمامعیار طیف رادیکال اصولگرا به اصلاحطلبانی که اکنون دیگر در قدرت رسمی حضور ندارند، چیست؟ بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب بارها گفتهاند که هیچ انتظاری برای دادن مسئولیت از سوی رئیسی به اصلاحطلبان ندارند اما براساس گفتههای خود رئیسی این انتظار وجود دارد که مسئولیتها براساس شایستهسالاری واگذار شود.افزون بر این رئیسی حتی در ایام تبلیغات انتخاباتی هم بارها گفته بود که مستقل وارد انتخابات شده است؛ نه اصلاحطلب است، نه اصولگرا و نه وابسته به هیچ جریان دیگری. شاید همین موضع رئیسی باشد که طیفهایی از اصولگرایان را به هولوولا انداخته است که مبادا رئیسی به سمت اصولگرایان معتدل یا حتی به سمت بخشهایی از اصلاحطلبان میانهرو گرایش پیدا کند.
از طرفی همانطورکه عبدی هم در یادداشت خود آورده است، یکی از چالشهای نیروهای رادیکال اصولگرایان با رئیسی مسئله برجام است؛ رئیسی میگوید از هر طرح دیپلماتیک برای رفع تحریمها استقبال میکند و گفته است که اگر غربیها به تعهدات خود بازگردند، ایران هم در برجام میماند که چنین سخنانی تعارض کامل با رویکرد نیروهایی دارد که سالهاست با اصل برجام و با اصل مذاکره مخالفاند.حالا به نظر میرسد که برای آنها رئیسی هم راضیکننده نباشد و شاید ایشان درپی رئیسجمهوری «انقلابیتر» بودند اما به دلیل آنکه رئیسی مورد اجماع قرار گرفت، دستِکم در مقطع کنونی چندان دستشان برای انتقاد به رئیسی باز نیست و چه دیواری کوتاهتر از دیوار اصلاحطلبان که با انتقاد و اتهامزنی به آنها و حتی تخریب ایشان رئیسی را در مسیر دلخواه خود قرار دهند اما باید دید که رئیسی وارد این بازی میشود یا خیر؟
این موضع تند کیهان با واکنشهای مختلفی مواجه شد؛ از جمله محمدعلی ابطحی که در توییتی نوشت: «من نوشتم تحلیف تمام شد به فکر کروناییها باشید، کیهان بهش برخورده که نکند این تضعیف دولت رئیسی تلقی شود و در حس خودطنازپنداری نوشته رئیسی لال شفا داده. من که هرروز مینوشتم. لال نبودم اما این دقیقترین روش دوستی خاله خرسه است. حداقل ۵۸۸ نفر جان دادند».
عباس عبدی هم در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» نوشت: «به نظرم گروه رسانهای آقای رئیسی تا این مرحله متوجه این خط انحرافی از درون اصولگرایان افراطی شده است. کسانی که انتظاراتشان برآورده نشده است و مهمترینش بحث برجام و افراد کابینه است. ثبات رأی کیهان در ضدیت با برجام مشهود است و مخالفت با برجام و رفع تحریمها همان پوست خربزهای است که کیهان میخواهد زیر پای این دولت بگذارد. احتمال میدهم که اگر آقای رئیسی همین خطمشی را دنبال کند روزنامه کیهان بیش از هر رسانه دیگری علیه او خواهد نوشت و این یادداشت نوعی رد گمکردن از نوع کیهان، برای ندیدهشدن چوبهایی است که میخواهند لای چرخ دولت بگذارند».
احمد زیدآبادی هم در نقد موضع کیهان نوشت: «یک معجزه دیگری هم از آقای رئیسی لالشدن زباندارهاست؛ بدین صورت که بسیاری از اصولگرایانی که در هشتساله دولت حسن روحانی زبانشان بر سر دولت -بحق یا به ناحق- هشت متر دراز بود، از این پس به کلی لال میشوند؛ چنانکه گویی زبانشان از بیخ و بن بریده شده است».
مطلب اخیر کیهان در حالی نوشته شده است که به نظر میرسد موضع سیدابراهیم رئیسی در مواجهه با تمام جریانها و احزاب سیاسی سلبی و انکاری نیست؛ چنانکه بعد از انتخابات از سوی دفتر او با تعداد زیادی از چهرههای سیاسی و حتی شخصیتهای اصلاحطلب برای اخذ نقطهنظرات آنها تماس گرفته شد و اتفاقا اصلاحطلبان هم از این تعامل استقبال کردند و آن را مثبت دانستند.
البته بعد از آن تماسها هم کیهان ناراضی به نظر رسید و به رئیسی هشدار داد که از اصلاحطلبان دوری کند. فرای موضع اخیر کیهان میتوان در فضای کنونی سیاسی به یک نتیجه رسید؛ آنچنان که پیشبینی غالب وجود داشت، نسبت اصولگرایان با رئیسی یکدستی کامل نیست زیرا اصولگرایان را نمیتوان یک کل واحد در نظر گرفت و حتما نیروهای تندرو خواستههایی از رئیسی و دولتش دارند که تا اینجای کار گویا رئیسی چندان همسو با آنها نیست و احتمالا در آینده هم شاهد بیشترشدن شکافها بین آنها باشیم.
از سوی دیگر نسبت اصلاحطلبان با دولت رئیسی معلوم است و مشخص نیست هجمههای تمامعیار طیف رادیکال اصولگرا به اصلاحطلبانی که اکنون دیگر در قدرت رسمی حضور ندارند، چیست؟ بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب بارها گفتهاند که هیچ انتظاری برای دادن مسئولیت از سوی رئیسی به اصلاحطلبان ندارند اما براساس گفتههای خود رئیسی این انتظار وجود دارد که مسئولیتها براساس شایستهسالاری واگذار شود.افزون بر این رئیسی حتی در ایام تبلیغات انتخاباتی هم بارها گفته بود که مستقل وارد انتخابات شده است؛ نه اصلاحطلب است، نه اصولگرا و نه وابسته به هیچ جریان دیگری. شاید همین موضع رئیسی باشد که طیفهایی از اصولگرایان را به هولوولا انداخته است که مبادا رئیسی به سمت اصولگرایان معتدل یا حتی به سمت بخشهایی از اصلاحطلبان میانهرو گرایش پیدا کند.
از طرفی همانطورکه عبدی هم در یادداشت خود آورده است، یکی از چالشهای نیروهای رادیکال اصولگرایان با رئیسی مسئله برجام است؛ رئیسی میگوید از هر طرح دیپلماتیک برای رفع تحریمها استقبال میکند و گفته است که اگر غربیها به تعهدات خود بازگردند، ایران هم در برجام میماند که چنین سخنانی تعارض کامل با رویکرد نیروهایی دارد که سالهاست با اصل برجام و با اصل مذاکره مخالفاند.حالا به نظر میرسد که برای آنها رئیسی هم راضیکننده نباشد و شاید ایشان درپی رئیسجمهوری «انقلابیتر» بودند اما به دلیل آنکه رئیسی مورد اجماع قرار گرفت، دستِکم در مقطع کنونی چندان دستشان برای انتقاد به رئیسی باز نیست و چه دیواری کوتاهتر از دیوار اصلاحطلبان که با انتقاد و اتهامزنی به آنها و حتی تخریب ایشان رئیسی را در مسیر دلخواه خود قرار دهند اما باید دید که رئیسی وارد این بازی میشود یا خیر؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰