رای به هیأت وزیران باعث به حاشیه رفتن اصولگرایی بنیادگرا شد

گروه سیاسی: عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه رأی به هیأت وزیران باعث شد اصولگرایی بنیادگرا یا بنیادگرایی اصولگرا به حاشیه برود، گفت: دولت وفاق ملی در بر دارنده اصلاح‌طلبان و اصولگرایی معتدل است و ترکیب این دو می‌تواند از ظهور دوگانه اصلاح‌طلبی-اصولگرایی جلوگیری کند. به گزارش جماران؛ مثلا از ظفرقندی تا مؤمنی […]

گروه سیاسی: عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه رأی به هیأت وزیران باعث شد اصولگرایی بنیادگرا یا بنیادگرایی اصولگرا به حاشیه برود، گفت: دولت وفاق ملی در بر دارنده اصلاح‌طلبان و اصولگرایی معتدل است و ترکیب این دو می‌تواند از ظهور دوگانه اصلاح‌طلبی-اصولگرایی جلوگیری کند.

به گزارش جماران؛ مثلا از ظفرقندی تا مؤمنی در این دولت دارید؛ این خیلی طیف مهمی است که همه آنها را مجلس تأیید می‌کند، رئیس جمهور را هم قبول دارند و می‌خواهند کار کنند. به نظرم این گام خوبی است و نشانه‌های خوبی می‌بینم برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند از بحران ناکارآمدی نجات پیدا کند.مشروح گفت‌وگوی با تقی آزاد ارمکی را در ادامه می‌خوانید:

 

پیش از جلسات رأی اعتماد به آقای دکتر پزشکیان انتقاد می‌شد که چرا یک سری گزینه‌ها را در هیأت وزیران قرار داده، اما پس از رأی اعتماد به نظر می‌رسد که تاکتیک ایشان برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس موفق بوده؛ تا جایی که تمام اعضای هیأت وزیران از مجلس رأی اعتماد گرفتند. ارزیابی شما از این رأی اعتماد مجلس به همه اعضای هیأت دولت چیست؟
اولین نکته این است که این رأی باعث شد اصولگرایی بنیادگرا یا بنیادگرایی اصولگرا به حاشیه برود. جریان رادیکالی که در جهت دوگانه‌سازی جامعه و نظام سیاسی بود. در انتخابات هیأت رئیسه مجلس، آقای قالیباف موجب شد که یک گام به عقب بروند؛ چون نمی‌خواستند قالیباف بیاید. اینجا هم می‌خواستند مجموعه‌ای از وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان رأی نیاورند و بقیه هم رأی پایین بیاورند که مشروعیت دولت پایین بیاید و بتوانند نقدش کنند.

به نظرم این خودش یک اتفاق میمون است و نشان می‌دهد در نظام سیاسی جمهوری اسلامی یک هوشمندی و جهت‌گیری وجود دارد که بخواهد از این اصولگرایی رادیکال فاصله بگیرد و خودش را دور کند. من در جای دیگری هم گفته‌ام که این انتخابات در واقع موجب شد که مرگ جریان اصولگرای رادیکال رقم بخورد و گام مهم و عمده آن در رأی اعتماد به هیأت وزیران بود.

جمهوری اسلامی در یک بحران بنیادین ناکارآمدی و فقدان مشروعیت به سر می‌برد
مسأله دوم اینکه یک توافقی بین رهبری و رئیس جمهور و رؤسای قوا وجود داشت در اینکه این دولت باید بر پا شود و تعبیر رهبری این بود که پیروزی دولت، پیروزی جمهوری است. واقعا جمهوری اسلامی در یک بحران بنیادین ناکارآمدی و فقدان مشروعیت به سر می‌برد. این بازگشت به دولت و حمایت کردنش در واقع برای اجتناب از این اختلالات و اختلافات درون نظام سیاسی بود. به نظرم این گام دوم یا نتیجه دوم است که اختلافات درون نظام سیاسی را کم کرده و یک نوع رابطه بین دولت، مجلس و قوه قضائیه با رهبری بسته که به نظرم اتفاق خوبی است.

نشانه‌های خوبی می‌بینم برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند از بحران ناکارآمدی نجات پیدا کند
نکته سوم هم این است که دولت وفاق ملی در بر دارنده اصلاح‌طلبان و اصولگرایی معتدل است و ترکیب این دو می‌تواند از ظهور دوگانه اصلاح‌طلبی – اصولگرایی جلوگیری کند. مثلا از ظفرقندی تا مؤمنی در این دولت دارید؛ این خیلی طیف مهمی است که همه آنها را مجلس تأیید می‌کند، رئیس جمهور را هم قبول دارند و می‌خواهند کار کنند. به نظرم این گام خوبی است و نشانه‌های خوبی می‌بینم برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند از بحران ناکارآمدی نجات پیدا کند.
 
اصلی‌ترین اولویت دولت «آشتی با جامعه» یا «بازگشت به جامعه» است
با توجه به شعارها یا وعده‌هایی که توسط آقای پزشکیان و وزیران در زمینه گشایش‌های اجتماعی و فرهنگی داده شده، و یک سری مسائل سیاسی که مدنظر کارشناسان مسائل سیاسی هست، به نظر شما اولویت دولت چهاردهم چیست؟
اصلی‌ترین اولویت که آقای پزشکیان هم مطرح کرده بود، «آشتی با جامعه» یا «بازگشت به جامعه» است. وزیران کشور، بهداشت و درمان، اطلاعات و فرهنگ گام‌های بازگشت به جامعه را فراهم کنند. مثلا ماجرای «طرح نور» زیر نظر وزیر کشور در دولت سیزدهم کلید خورد. وزیر کشور می‌تواند از این اجتناب کند و روش‌های جدیدی برای نظارت و کنترل حوزه فرهنگ عمومی جامعه دنبال کند. وزیر فرهنگ و ارشاد هم نزاع با هنرمندان و اصحاب هنر را مرتفع کند. وزیر علوم تعارض با نخبگان کشور و اخراج نخبگان و محدود کردن دانشگاه‌ها را نکند. وزیر اطلاعات دنبال امنیتی کردن کشور و متهم قلمداد کردن هرکسی نباشد.

«آشتی ملی» شعار نیست و از عمل در می‌آید
یعنی اگر کارهای پیشین را نکنند و اقدامات مثبت را هم انجام بدهند و جامعه احساس کند که دولت با آنها همراه است و نظام سیاسی دارد با آنها همراهی می‌کند، یک نوع آشتی ملی اتفاق می‌افتد؛ «آشتی ملی» از اینجا در می‌آید. «آشتی ملی» شعار نیست و از عمل در می‌آید. بعد جامعه که احساس راحتی کند، خودش را پنهان نمی‌کند. دوم بحث آشتی با جهان است. بالأخره ما همچنان در مرحله ورود به جنگ هستیم. اگر با آمدن آقای عراقچی و بحث اینکه ما می‌خواهیم تنش‌زدایی کنیم و تن به ظالم و زورگو هم نمی‌دهیم، به نظرم بخشی از جهان به سمت ما می‌آید. مثلا ژاپن اولین کشوری است که تبریک می‌گوید.

بعد تکثر دنیا به درد ما می‌خورد؛ تا یکسان‌سازی با هژمونی آمریکا. در دولت سیزدهم هژمونی اتفاق افتاد و همه دنیا علیه ایران شدند. دولت‌ها و قدرت‌های متفاوت می‌توانند رفتارهای متفاوت با ایران داشته باشند و ما فقط مجبور نیستیم تنها به دامن چین و روسیه پناه ببریم. اینجا قدرت ژاپن هم به میدان می‌آید و اروپا و آمریکای جدید هم می‌آید. به نظر من اینها می‌تواند کمک کند که ما اجتناب کنیم از جنگی که نمی‌توانیم از آن بیرون بیاییم.

مسأله سوم بحث مشارکت در بازار بین‌الملل است. اقتصاد ایران خوب نمی‌شود، الّا اینکه ما به یک شکلی بتوانیم به بازار بین‌الملل وارد شویم؛ نه تنها از طریق فروش، بلکه از طریق خرید درست کالا. این کار حوزه اقتصاد و روابط سیاسی است و امیدوارم آقای همتی بتواند در این زمینه مدیریت کند و با آقای عراقچی بتوانند یک اقتصاد منطقه‌ای و بین‌المللی برای ما ایجاد کنند. اینها کارهای بسیار سختی است.

البته یک چیزی که من برای آقای پزشکیان خیلی مفید می‌دانم، وجود آقای دکتر عارف به عنوان یک دولتمرد قدرتمند در مدیریت کابینه است و برای آقای پزشکیان فرصت کافی ایجاد خواهد شد که بتواند مسائل کلان ایران را مورد توجه قرار بدهد.
 
اصولگرا و اصلاح‌طلب دولت خوش‌خیم است و بدخیم نیست
آیا اینکه سلیقه‌های مختلف اصولگرا و اصلاح‌طلب در کابینه حضور دارند، مدیریت کابینه توسط آقای پزشکیان یا آقای عارف را به چالش نمی‌کشد؟
نه؛ اصولگرا و اصلاح‌طلب آن خوش‌خیم است و بدخیم نیست. اینها اساسا با همدیگر منازعه بنیادین ندارند. هیچ وقت شما نمی‌بینید بین این اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در حیات زیسته اجتماعی دوره‌های قبل نزاع وجود داشته باشد. اگر یک گروه دیگری از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی می‌آمد، آنجا محل نزاع می‌شد. ولی به نظر من اینها نزاع بنیادین ندارند. نکته دوم هم این است که کاملا حرفه‌ای انتخاب شده‌اند؛ یعنی کسانی که معطوف به کار حرفه‌ای باشند، تا اینکه بخواهند جریان سیاسی خودشان را دنبال کنند. یعنی بخشی از اصلاح‌طلبی که دغدغه کنشگری سیاسی ندارد و اصولگرایی که بخواهد جریان سیاسی را دنبال کند هم به نظر من تا الآن دیده نمی‌شود. به همین دلیل اینها اصولگرایان و اصلاح‌طلبان کاردان و در خدمت هستند. به نظر می‌آید رئیس جمهور هم وقتی اینها را انتخاب کرده این شرط را گذاشته است.

نکته دومی که می‌تواند تنوع را کمک کند، وزیران باید در سطح معاونان و مدیرانشان از گروه‌های اجتماعی متفاوت، جوانان، زنان و قومیت‌ها استفاده کنند. امیدوارم این اتفاق بیفتد و تکثر اجتماعی در این قالب به دولت وصل شود. مثلا مهم است که در سطوح پایین‌تر وزارتخانه‌های کشور، ارشاد، علوم و گردشگری بتوانند از این نیروها استفاده کنند؛ تا جامعه جان بگیرد و از این طریق نیروی جوان‌تری به پیش بیاید.

مثلا در دولت آمریکا آقای ترامپ با آن سن آقای دیوید ونس را به عنوان معاون انتخاب می‌کند. این معاون در دوره بعد کاندیدای ریاست جمهوری خواهد شد و رئیس جمهور جوان می‌شود. در مورد دموکرات‌ها و روی کار آمدن کامالا هریس هم تا حدودی همین است. ما باید امکان ورود جوانان را فراهم کنیم تا برای فردای کشور ساخته شود و کشور دچار پیری نشود؛ مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان و حتی دولت‌های پیش که همه پیر بودند. به نظرم این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.