کابینه وفاق ملی
معرفی و رای آوردن کامل هر ۱۹ وزیر کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم از مجلس شورای اسلامی میتواند سنگ بنای وحدت، آرامش بخشیدن و کار کردن برای اکثریت شهروندان باشد. اول: از خردادماه یاد کنم. روزهای داغ انتخابات که گاهی وقتها به دلیل موضعگیری یکی از کاندیدای ریاستجمهوری و یا اعضای ستادها به یکباره شبکههای اجتماعی […]
معرفی و رای آوردن کامل هر ۱۹ وزیر کابینه پیشنهادی دولت چهاردهم از مجلس شورای اسلامی میتواند سنگ بنای وحدت، آرامش بخشیدن و کار کردن برای اکثریت شهروندان باشد.
اول:
از خردادماه یاد کنم. روزهای داغ انتخابات که گاهی وقتها به دلیل موضعگیری یکی از کاندیدای ریاستجمهوری و یا اعضای ستادها به یکباره شبکههای اجتماعی غرق هیاهو میشد. یا پس از برگزاری مناظرهها که اندکی تنور انتخابات داغتر شد. در میان تمام سئوالات و موضعگیریها سئوال کارشناس اقتصادی برنامه یحیی آلاسحاق بسیار جالب بود و نیم نگاهی به کابینه وفاق ملی داشت. او از پزشکیان پرسید؛ اگر شما رئیسجمهور شوید و با وجودی که ۷۰ درصد اقتصاد ایران در دست دولت است آیا پس از واگذاری این شرکتها با مدیران این مجموعهها چه خواهید کرد؛ آیا حواستان هست که این مدیران به «نیروهای ذینفع بازدارنده» تبدیل نشوند؟ پاسخ پزشکیان مانند امروز روشن و شفاف بود. او گفت: اگر کسی براساس صلاحیت و گام به گام پلههای مدیریت را طی کرده باشد حتما استفاده میکنیم و برای تغییر ریل سیاستگذاری در اقتصاد راهی نیست مگر استفاده از شواهد و تجربههایی که در دنیای امروز بهتر جواب داده است.
دوم:
چند سال قبل یکی از دوستان کاندیدای شهرداری یکی از کلانشهرها بود. جوان، خوش فکر و با تجربههای خوب، اما اصولگرا. پس از معرفی برنامههایش در شورای شهر به اعضاء گفته بود: برای من دو تا خط قرمز برای کار کردن با افراد وجود دارد. ۱٫ با نظام مشکل نداشته و قانون اساسی کشور را قبول داشته باشد. ۲٫ پرونده فساد مالی نداشته باشد. آن جوان به صندلی ریاست مدیریت شهری نرسید؛ اما دو شاخص انتخاب مدیران را براساس تجربههای گذشته خوب انتخاب کرده بود. فضایی که افراد بتوانند براساس نگاه کارشناسی و تجربیات موفق ادامه فعالیت بدهند و کسی به دلیل نگرش سیاسی و اجتماعی از حلقه مدیریت برکنار نشود و یا به عنوان نیروی سیاسی دارای رابطه و ارتباطات با بدنه اداری قهر نکند. واقعیت اینکه همان روزها به این فکر میکردم اگر طی یک الی دو دوره چنین نگرشی در بخشهای مختلف کشور حاکم شود چه بسا بخش زیادی از شخصینگریها و ایجاد موانع ریز و درشت ایجاد کردن در کارها رخ نخواهد داد و همه با هم برای ساختن کشور کار خواهند کرد. متاسفانه برنامههای آن مدیر جوان راه به جایی نبرد و برای مرتبهای دیگر مدیریت اتوبوسی از بالا تا پایینترین کارشناسان غیرهمسو را در برگرفت. نمونهای اخیرش باز کردن پیچ و مهرههای راهآهن شرق و حادثهای که در ایستگاه سنگان به خیر گذشت. گویا کل ماجرا براساس یک خیرهسری مدیران وقت بوده و بس!
سوم:
کابینه وفاق ملی میتواند بخشی از نگرشهای منفی نیروهای سیاسی را نسبت به یکدیگر تعدیل کند. امکان گفتوگو با نیروهای سیاسی بهتر انجام خواهد شد. در دولت وفاق ملی مدیران سابق به منتقدان امروز تبدیل نخواهند شد و نه کسانی که تازه تنپوش مدیریت بر تن خواهند کرد امکان برخوردهای قهرآمیز و نادرست را دامن نخواهند زد، چون به نیروی انسانی به عنوان سرمایه نگاه خواهد شد و نه انسانهای خطرناک و توطئهگر و جریان سیاسی رقیب.
اول:
از خردادماه یاد کنم. روزهای داغ انتخابات که گاهی وقتها به دلیل موضعگیری یکی از کاندیدای ریاستجمهوری و یا اعضای ستادها به یکباره شبکههای اجتماعی غرق هیاهو میشد. یا پس از برگزاری مناظرهها که اندکی تنور انتخابات داغتر شد. در میان تمام سئوالات و موضعگیریها سئوال کارشناس اقتصادی برنامه یحیی آلاسحاق بسیار جالب بود و نیم نگاهی به کابینه وفاق ملی داشت. او از پزشکیان پرسید؛ اگر شما رئیسجمهور شوید و با وجودی که ۷۰ درصد اقتصاد ایران در دست دولت است آیا پس از واگذاری این شرکتها با مدیران این مجموعهها چه خواهید کرد؛ آیا حواستان هست که این مدیران به «نیروهای ذینفع بازدارنده» تبدیل نشوند؟ پاسخ پزشکیان مانند امروز روشن و شفاف بود. او گفت: اگر کسی براساس صلاحیت و گام به گام پلههای مدیریت را طی کرده باشد حتما استفاده میکنیم و برای تغییر ریل سیاستگذاری در اقتصاد راهی نیست مگر استفاده از شواهد و تجربههایی که در دنیای امروز بهتر جواب داده است.
دوم:
چند سال قبل یکی از دوستان کاندیدای شهرداری یکی از کلانشهرها بود. جوان، خوش فکر و با تجربههای خوب، اما اصولگرا. پس از معرفی برنامههایش در شورای شهر به اعضاء گفته بود: برای من دو تا خط قرمز برای کار کردن با افراد وجود دارد. ۱٫ با نظام مشکل نداشته و قانون اساسی کشور را قبول داشته باشد. ۲٫ پرونده فساد مالی نداشته باشد. آن جوان به صندلی ریاست مدیریت شهری نرسید؛ اما دو شاخص انتخاب مدیران را براساس تجربههای گذشته خوب انتخاب کرده بود. فضایی که افراد بتوانند براساس نگاه کارشناسی و تجربیات موفق ادامه فعالیت بدهند و کسی به دلیل نگرش سیاسی و اجتماعی از حلقه مدیریت برکنار نشود و یا به عنوان نیروی سیاسی دارای رابطه و ارتباطات با بدنه اداری قهر نکند. واقعیت اینکه همان روزها به این فکر میکردم اگر طی یک الی دو دوره چنین نگرشی در بخشهای مختلف کشور حاکم شود چه بسا بخش زیادی از شخصینگریها و ایجاد موانع ریز و درشت ایجاد کردن در کارها رخ نخواهد داد و همه با هم برای ساختن کشور کار خواهند کرد. متاسفانه برنامههای آن مدیر جوان راه به جایی نبرد و برای مرتبهای دیگر مدیریت اتوبوسی از بالا تا پایینترین کارشناسان غیرهمسو را در برگرفت. نمونهای اخیرش باز کردن پیچ و مهرههای راهآهن شرق و حادثهای که در ایستگاه سنگان به خیر گذشت. گویا کل ماجرا براساس یک خیرهسری مدیران وقت بوده و بس!
سوم:
کابینه وفاق ملی میتواند بخشی از نگرشهای منفی نیروهای سیاسی را نسبت به یکدیگر تعدیل کند. امکان گفتوگو با نیروهای سیاسی بهتر انجام خواهد شد. در دولت وفاق ملی مدیران سابق به منتقدان امروز تبدیل نخواهند شد و نه کسانی که تازه تنپوش مدیریت بر تن خواهند کرد امکان برخوردهای قهرآمیز و نادرست را دامن نخواهند زد، چون به نیروی انسانی به عنوان سرمایه نگاه خواهد شد و نه انسانهای خطرناک و توطئهگر و جریان سیاسی رقیب.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰