پشت و روی شاخص فلاک

گروه اقتصادی: اخیرا نموداری از نرخ فلاکت در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. بر اساس این نمودار شاخص فلاکت کل کشور، ۴۹.۱ درصد بوده و استان‌های یزد با ۵۷.۴، کرمانشاه با نرخ ۵۷.۲ و کردستان با نرخ ۵۷ بالاترین نرخ فلاکت کشور را دارند. به گزارش فرارو، نرخ فلاکت که ترکیبی از بیکاری و تورم […]

گروه اقتصادی: اخیرا نموداری از نرخ فلاکت در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. بر اساس این نمودار شاخص فلاکت کل کشور، ۴۹.۱ درصد بوده و استان‌های یزد با ۵۷.۴، کرمانشاه با نرخ ۵۷.۲ و کردستان با نرخ ۵۷ بالاترین نرخ فلاکت کشور را دارند.

به گزارش فرارو، نرخ فلاکت که ترکیبی از بیکاری و تورم است در استان‌های تهران و سمنان پایین‌تر از سایر شهر‌ها ارزیابی شده و استان‌هایی از جمله سیستان و بلوچستان و خوزستان هم جزو استان‌هایی با فلاکت پایین‌تر از شاخص کل کشور در نظر گرفته شده اند. 

 

با توجه به این اعداد و ارقام پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که آیا شاخص فلاکت شاخصی مهم در رشد و توسعه کشور است و چرا برخی استان‌ها وضعیت بهتر یا بدتری دارند؟ در گفتگو با دکتر حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، به بررسی این موضوعات پرداخت‌ایم.

 

شاخص فلاکت در ایران عدد دقیقی نیست
حسین راغفر گفت: «متاسفانه آمار‌های شاخص فلاکت بیش از هر چیز سمت و سوی سیاسی دارد. در دوران ریاست جمهوری کارتر در آمریکا برای این که رقبا را تضعیف کنند، نشان دادند که در دوره قبل، چه اتفاقاتی افتاده و این شاخص فلاکت را مطرح کردند که جمع شاخص بیکاری و شاخص تورم است. اما درباره آمار‌های شاخص فلاکت در زمان حال و در کشور ما، متاسفانه حقیقت این است که نمی‌توانیم بگوییم آمار‌های رسمی این شاخص، از کیفیت لازم برخوردار نیستند و اگر قرار باشد این شاخص منبع سیاستگذاری قرار گیرد، چندان قابل اتکا نخواهد بود یا راهنمای خوبی برای سیاستگذاری نیست. بهتر است به هر یک از این موارد یعنی نرخ بیکاری و نرخ تورم به تفکیک پرداخته شود. ضمن این که، آمار‌های نرخ تورم و نرخ بیکاری در کشور ما چندان دقیق و منطقی نیستند؛ بنابراین معتقدم نمی‌توانیم خیلی روی این آمار‌ها متمرکز شویم. درباره تفکیک استانی آمار‌های شاخص فلاکت نیز شائبه‌های زیادی وجود دارد. درواقع کیفیت داده‌هایی که از استان به دست آمده را نیز نمی‌توانیم دقیق بدانیم.»

وی افزود: «متاسفانه در آمار‌های استانی بسیاری از نمونه گیری ها، از دقت، کیفیت و اعتبار لازم برخوردار نیستند یا قابلیت تعمیم به کل استان را ندارند؛ بنابراین در مجموع نمی‌توانم بگویم این شاخص، شاخص معناداری برای اندازه گیری رفاه خانواده‌ها محسوب می‌شود. یا این که می‌تواند میانگین کیفیت رفاهی خانوار‌ها را تعیین کند. با اعتقاد من برای ارزیابی‌های اینچنینی باید از روش‌های دیگری استفاده شود که دقیق‌تر باشد. البته نمی‌توان گفت که این شاخص هیچ معنایی ندارد یا هیچ اطلاعاتی به ما نمی‌دهد. اما به لحاظ دقت و وجه سیاسی باید توجه کرد که دچار خطا نشد. به اعتقاد من برای ارزیابی رفاه خانوار‌ها باید از شاخص‌های بهتری استفاده کرد. نکته قابل توجه این است که، چون ما می‌توانیم از شاخص‌های بهتری برای این کار استفاده کنیم، ضرورتا شاخص فلاکت چندان معنادار نیست. با همه این ها، شاخص مذکور نشان می‌دهد در جامعه ما فقر زیاد و بیکاری گسترده است.»

در کشور ما نرخ اشتغال و بیکاری اهمیت بیشتری دارد
این اقتصاددان در ادامه گفت: «جالب است که چه این آمار‌ها دقیق باشد و چه نباشد هیچ کدام از مسئولین نمی‌توانند ادعا کنند که هم اکنون وضعیت رفاهی خانوار‌ها مطلوب است. مقیاس‌های سنجش رفاه، تورم و بیکاری در استان‌ها با محدودیت‌های زیادی رو به رو است. شاخص‌های بهتری که می‌توان بر اساس آن وضعیت فاکتور را سنجید دقیقا نرخ اشتغال و بیکاری است. در یکی دو دهه گذشته دولت‌ها گفتند بیکاری یعنی این که کسی حتی یک ساعت در هفته کار نداشته و این را شاخص بیکاری قرار دادند در حالی که به اعتقاد من، این، یک سخن غیرمنطقی است چرا که تاثیر و اهمیت بیکاری روی زندگی مردم یا کیفیت زندگی آن‌ها معنا پیدا می‌کند. یک شخص اگر بهترین شغل دنیا را هم داشته باشد، اما هفته‌ای یک ساعت کار کند نمی‌تواند شاخص مناسبی برای کیفیت زندگی باشد؛ بنابراین مسئله اشتغال و حتی چگونگی تعیین شاخص اشتغال بسیار مهم است و وقتی ما در تعریف همین مولفه ساده مشکل داشته باشیم چگونه قرار است نرخ فلاکت را محاسبه کنیم؟»

وی افزود: «اشتغال یک پدیده چند وجهی است که شامل ویژگی‌های متفاوتی از جمله هویت افراد می‌شود. مثلا این مهم است که بدانیم افراد، هویت خود را از شغلشان می‌گیرند و بخشی از احساس زندگی با کیفیت همراه با عزت نفس، از همین جا می‌آید؛ بنابراین اصلا اشتغال را از همان ابتدا باید به نحو دیگری محاسبه و بررسی کرد. نه به معنای یک ساعت در هفته یا با نازل‌ترین تعریف. متغیر‌های اشتغال و بیکاری برای اقتصاددان‌ها حائز اهمیت بسیاری است و به همین دلیل هم می‌گویم نمی‌شود این طور ارزیابی شود.»