ابراهیم اقلیدی به خاک سپرده شد

گروه فرهنگی: مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر ابراهیم اقلیدی، مترجم و پژوهشگر در قطعه نام‌آوران برگزار شد.به گزارش ایسنا، پیکر این مترجم و پژوهشگر در کنار علیرضا طبایی شاعر و مجید مددی پژوهشگر و نویسنده در قطعه نام‌آوران بهشت زهرای تهران آرام گرفت. علیرضا بهنام، شاعر با تشکر حاضران و یا خوانش شعری از یدالله رویایی، گفت: […]

گروه فرهنگی: مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر ابراهیم اقلیدی، مترجم و پژوهشگر در قطعه نام‌آوران برگزار شد.به گزارش ایسنا، پیکر این مترجم و پژوهشگر در کنار علیرضا طبایی شاعر و مجید مددی پژوهشگر و نویسنده در قطعه نام‌آوران بهشت زهرای تهران آرام گرفت.

علیرضا بهنام، شاعر با تشکر حاضران و یا خوانش شعری از یدالله رویایی، گفت: ابراهیم اقلیدی در طول عمر پربرکتش و از روزی که پا در جاده فرهنگ و ادبیات گذاشت، لحظه‌ای جانب عدالت و آزادگی را رها نکرد و لحظه‌ای از فکر تعالی فرهنگ و مبارزه با سانسور کناره نگرفت. امروز عزیزی را به خاک می‌سپاریم که در تمام سال‌ها به ارتقای فرهنگ، اندیشید و لحظه‌ای از تلاش و کوشش باز نایستاد. باید بگوییم همه ما وامدار ابراهیم اقلیدی هستیم.

بهنام یادآور شد: اقلیدی در روزگار عسرت فرهنگ و هنر با توان به معرفی ادبیات جهان، از گذشته باستان تا امروز همت گماشت. کار سترگ او که هفت سال برای ترجمه، تصحیح و مقابله آن تلاش کرد، «هزار و یک شب» بود، کاری که ۲۰۰ سال کسی سراغش نرفته بود و همه سراغ نسخه «تسوجی» می‌رفتند و یا نهایتا تغییرات جزئی در آن ایجاد ‌می‌کردند.

این شاعر ادامه داد: اقلیدی می‌گفت که یک بار در حال خواندن «هزار و یک شب» آن را با متن عربی مقابله می‌کردم، دیدم این کتاب به بازتعریف نیاز دارد و لازم است بخش‌هایی به زبان امروزی دربیاید. از طرف دیگر متوجه شدم این کتاب سلیقه‌ای، ترجمه‌ شده است بنابراین تصمیم گرفتم، اثر را دوباره ترجمه کنم. اقلیدی برای این کتاب ۷ سال زمان گذاشت و میراثی از خود برای ادبیات برجا گذاشت که سده‌ها ماندگار است.

او در ادامه با اشاره به ترجمه‌های اقلیدی اظهار کرد: این آثار بازاری نیستند، آثاری نیستند که بخواهید سریع ترجمه و مصرف کنید. اثری ماندگار است، بر روی اثر ماندگار هم آدم ماندگار می‌کند. ابراهیم اقلیمی آدم ماندگاری است، ترجیح می‌دهم از فعل گذشته استفاده نکنم، او با مهربانی، شور، اراده و حمایت از آزادی بیان و اندیشه همیشه زنده خواهد بود. امیدوارم از امروز به بعد هر وقت به او فکر می‌کنم، به روی گشاده و مهربانی‌ که در حق تک‌تک ما داشت بیندیشیم و از او به زیبایی یاد کنیم. سپاسگزارم.

ثریا اختری، همسرابراهیم اقلیدی با تشکر از حاضران گفت: در مدتی که او بیمار بود، هیچ تحمیلی برای نگهداری‌اش بر من وجود نداشت بلکه با عشق، علاقه و شناختی که از ابراهیم داشتم، رابطه‌مان در طول زمان در زندگی مشترک و همکاری در کارهایی که انجام می‌داد، ایجاد شده بود و این کار را کردم.

او خاطرنشان کرد: سعی کردم ابراهیم را با بیماری و با وجود اینکه حافظه‌اش را از دست داده و از درک جهان، درک زمان بازمانده بود، واقعا دوست داشته باشم و هیچگاه او را بدون حافظه یاد نکردم.
همسر اقلیدی خاطرنشان کرد: ابراهیم ساده، شفاف، مهربان و مسئولیت‌پذیر و انسان دوست بود. مسئله‌اش انسان و انسانیت بود و بدون داشتن منفعت به انسان‌ها ارج می‌نهاد آنهم در زمانه‌ای که ارتباط براساس منافع تعریف می‌شود.

حسین اقلیدی، شاعر، کارگردان تئاتر و برادر ابراهیم اقلیدی نیز در سخنانی گفت: ابراهیم لیدر بالفطره بود و این کار را از خانواده شروع کرد و رفتارش به‌گونه‌ای بود که ناخواسته آدمی می‌خواست در مواردی دنباله‌ رو او باشد. ابراهیم کار خود را انجام می‌داد و در حد اعتقاد به مذهب، کار خود را می‌کرد، بدون اینکه توضیح دهد یا دفاع کند. او هیچگاه در مقام دفاع برنیامد.

او افزود: با شناختی که از شخصیت او دارم به بسیاری از کارهایی که می‌کنیم اعتقاد نداشت، نمی‌خواست چهره شود. او بت‌شکن بود و بت‌شکنی را از درون خود شروع کرده بود. مطمئنم ابراهیم هیچ وقت در اذهان ما نمی‌میرد.

ابراهیم اقلیدی، متولد ۱۳۲۷ در اقلید فارس بود که روز گذشته(یکشنبه، ۲۵ شهریور) در ۷۶ سالگی از دنیا رفت. او دارای مدرک لیسانس در رشته حقوق از دانشگاه تهران بود. بیشترین شهرت او در زمینه ترجمه و تحقیق در زمینه «هزار و یک‌شب بود.

«افسانه‌های مردم مصر» اثر راجر لنسلین گرین، «قصه‌ها و افسانه‌ها» نوشته لئو تولستوی، «موزه نیمه شب» اثر انی دالتون، «قصه‌ها و افسانه‌های مردم اسکاتلند» به روایت باربارا کر ویلسون، «شاهزاده خوشبخت و داستان‌های دیگر»، اثر اسکار وایلد، «گمشده شهرزاد»، «چرا زمین گرد است » نوشته ایزاک آسیموف، «کله کدو و مترسک» در شهر زمرد نوشته ل. فرانک باوم، «قصه‌ها و افسانه‌های هند» (باز گفته جی . ای. بی .

گری)، کتاب «مگره و دیوار سنگی» و «کتاب مگره و مرد نیمکت نشین» نوشته ژرژ سیمنون، «آب کردن» ای ال ولف «قصه‌ها و افسانه‌های مردم ژاپن» به روایت هلن و ویلیام مک آلپاین، «فر پر ماجرا» نوشته لایولی پنلوپ، «مریخی‌ای که برای ماندن آمده بود و داستان های‌دیگر» نوشته لایولی پنلوپ، «موزه نیمه شب» اثر انی دالتون «دنیای قصه‌گویی»، «سفرهای سندباد» و «هسیود و هومر» از جمله آثاری هستند که وی به عنوان ویراستار و مترجم در خلق دوباره آن‌ها نقش داشته است.
این مترجم دستی هم در ترجمه آثار سیاسی دارد و «ایتالیای فاشیست» از آلن کسلز و «آمریکا در ستیز با حقوق بشر در جهان سوم» اثر نوآم چامسکی از این جمله‌اند.