جنگ با اقتصاد‌های خاورمیانه‌ای چه خواهد کرد؟

گروه اقتصادی: پایگاه خبری-تحلیلی “میدل ایست آی” در گزارشی با اشاره به افزایش تنش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه و اوج گیری شانس وقوع یک جنگ فراگیر در منطقه مذکور، به طور خاص سعی کرده تصویری را از تاثیر یک چنین جنگی بر اقتصاد‌های منطقه خاورمیانه ارائه کند. این پایگاه خبری تاکید دارد که جنگ در خاورمیانه سبب […]

گروه اقتصادی: پایگاه خبری-تحلیلی “میدل ایست آی” در گزارشی با اشاره به افزایش تنش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه و اوج گیری شانس وقوع یک جنگ فراگیر در منطقه مذکور، به طور خاص سعی کرده تصویری را از تاثیر یک چنین جنگی بر اقتصاد‌های منطقه خاورمیانه ارائه کند. این پایگاه خبری تاکید دارد که جنگ در خاورمیانه سبب خواهد شد تا اقتصادی‌های خاورمیانه‌ای به ویژه کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس، به سمت نابودی و ویرانی حرکت کنند. 
به گزارش فرارو و به نقل از میدل ایست آی؛ اقتصاد‌هایی نظیر کشور کویت تا ۹۰ درصد به درآمد‌های نفتی و همچنین آبراه‌های امن منطقه جهت نقل و انتقال نفت خود وابسته هستند.  اختلال در اقتصاد‌های این دسته از کشور‌ها سبب خواهد شد تا به احتمال زیاد، با انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی نیز رو به رو شوند. 
حمله تلافی جویانه ایران در ماه جاری علیه اسرائیل و متعاقبا طرح تهدیدات مختلف از سوی نتانیاهو و اقدامات وی در اتخاذ یک رویکرد تهاجمی علیه محور مقاومت، منطقه خاورمیانه را تا حد زیادی در آستانه یک جنگ بزرگ قرار داده است.
نتانیاهو مصمم است تا آمریکا را نیز به جنگ با ایران بکشاند و در این رابطه هیچ ابایی از آغاز یک جنگ منطقه‌ای که  ثبات جهانی را تهدید می‌کند، ندارد. وی سال هاست که برای تحقق این هدف تلاش می‌کند. یک دهه قبل، نتانیاهو به نحوی بی وقفه سعی داشت تا از انعقاد توافق هسته‌ای برجام در سال ۲۰۱۵ جلوگیری کند. وی حتی خواستار حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران نیز شده است.
در شرایط کنونی که یک سال از آغاز حمله اسرائیل به غزه می‌گذرد، نتانیاهو همچنان در حال تحریک آغاز یک جنگ منطقه‌ای از طریق اقداماتی نظیر حمله به مقام‌های نظامی ایرانی و متحدان این کشور نظیر حزب الله لبنان و حماس است. ماه گذشته، اسرائیل اقدامات تحریک آمیز خود جهت آغاز یک جنگ گسترده منطقه‌ای را با انفجار‌های پیجری در لبنان و همچنین ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در جریان یک حمله بزرگ به بیروت، به اوج رساند.
در حالی که نتانیاهو احتمالا فکر می‌کند که کشاندن آمریکا به جنگ با ایران می‌تواند به حیات سیاسی وی جان تازه‌ای ببخشد و منطقه خاورمیانه را از منظر امنیتی به محیط مطلوب تری برای اسرائیل تبدیل کند، با این حال، یکچنین حرکتی در نوع خود برای منطقه و جهان به شدت خطرناک خواهد بود. 
پیامد‌های سیاسی، اقتصادی و انسانی یک چنین اقدامی بسیار گسترده و عمیق است و می‌تواند به بی‌ثبات‌سازی و یا حتی فروپاشی بسیاری از سازوکار‌ها و نظم‌ها و دولت‌های مستقر ختم شود. ایجاد اختلال در روند تجارت منطقه‌ای در کنار آوارگی قابل توجه انسان‌ها می‌تواند تا حد زیادی سیستم کمک رسانی منطقه‌ای در غرب آسیا را که در ماه‌های گذشته به شدت فرسوده شده، به نقطه‌ای بی بازگشت برساند.
تاثیرات فراگیر
خاورمیانه منطقه‌ای است که از نظر ژئوپلیتیکی از اهمیت منحصر به فردی برخوردار است. این منطقه میزبان ۳ نقطه راهبردی در حوزه حمل و نقل انرژی جهان است: تنگه هرمز، کانال سوئز، و تنگه باب المندب که این‌ها همگی در کنار هم امکانات لازم برای نیمی از دریانوردی و تجارت نفتی جهان را فراهم می‌سازند. تردیدی نیست که اختلال در آن ها، حامل تهدیدات جدی علیه ثبات بازار‌های انرژی جهانی است.
در حالی که کشور‌های غربی منابع مختلفی را برای واردات نفت خود دارند با این حال، آن‌ها از تاثیرات شوک‌های قیمتی و اختلال در زنجیره‌های تدارکاتی انرژی جهان در منطقه خاورمیانه مصون نیستند. در شرایطی که اقتصاد جهانی از فشار‌های قابل توجه و تورم بالا رنج می‌برد، تبعات و پیامد‌های فراگیر یک جنگ منطقه‌ای می‌تواند موجی از ناآرامی‌های اجتماعی را نیز ایجاد کند.
در اقصی نقاط خاورمیانه، تاثیرات یک منازعه گسترده منطقه‌ای که مسیر‌های نقل و انتقال و تجارت نفت را مسدود سازد، وخیم است. کشور‌هایی که به صادرات نفت وابسته هستند تا اقتصاد‌های خود را تامین کنند نظیر عراق، کویت، عربستان سعودی و قطر، با بحران‌های جدی رو به رو خواهند شد.
بحرین که به حمل و نقل دریایی از طریق تنگه هرمز وابسته است، بیش از ۶۰ درصد از بودجه ملی خود را از طریق فروش نفت تامین می‌کند و درست به همین دلیل، بسته شدن تنگه هرمز یا ناامن شدن آن می‌تواند تبعات به شدت وخیمی را برای اقتصاد این کشور عربیِ حاشیه خلیج فارس به همراه داشته باشد.
عربستان سعودی به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت جهان بیش از شش میلیون بشکه نفت را به صورت روزانه از طریق آبراه‌های راهبردی خلیج فارس جابجا می‌کند که این موضوع درآمد سالانه چندصدمیلیارد دلاری را برای آن به همراه دارد. امارات متحده عربی روزانه سه میلیون بشکه نفت تولید می‌کند و برنامه ریزی کرده که این میزان را تا دو برابر در طی سال‌های آتی افزایش دهد. قطر سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار گاز طبیعی صادر می‌کند و کویت سالانه ۶۲ میلیارد دلار صادرات انرژی دارد. عددی که چیزی در حدود ۹۰ درصد از درآمد‌های دولتی را تشکیل می‌دهد. در حالی که کانال سوئز و حمل و نقل دریایی از طریق آن سالانه درآمدی بالغ بر ۹ میلیارد دلار را برای کشور مصر به همراه دارد، در عین حال، ۳۰ درصد از صادرات گاز از طریق کانال سوئز نیز در ادامه نیاز به امنیت آبراه تنگه باب المندب دارد.
تمامی این کشور‌ها به شدت نسبت به ناامن شدن آبراه‌های دریایی مذکور آسیب پذیر هستند و یک جنگ فراگیر در منطقه می‌تواند ضربات جدی را به اقتصاد‌های آن‌ها وارد کند. از دست رفتنِ ناگهانی بخش زیادی از درآمد‌ها در کنار کاهش میزان واردات برای مصرف داخلی، می‌تواند ناآرامی‌های اجتماعی قابل توجهی را در کشور‌های منطقه ایجاد کند. این موضوع صرفا برای خاورمیانه نیست و حتی کشور‌های غربی نیز با این تهدید رو به رو هستند.
با این همه، وضعیت برای کشور‌های خاورمیانه‌ای به مراتب وخیم‌تر خواهد بود، زیرا آن‌ها تا حد زیادی به ارائه یارانه به مردم خود وابسته هستند. یک جنگ فرسایشی و طولانی می‌تواند توازن ظریفی را که در منطقه برقرار است برهم زند و در زنجیره‌های تدارکاتی ایجاد اختلال کند و موجب یک تورم قابل توجه در اقتصاد‌های منطقه شود.
نیرو‌های آمریکایی نیز حضور گسترده‌ای در شماری از کشور‌های منطقه دارند. موضوعی که خود از یک چالش مهم امنیتی حکایت دارد. در صورت وقوع یک جنگ فراگیر منطقه ای، پایگاه‌های آمریکایی تبدیل به اهدافی برای طیف‌های مخالف با این کشور خواهند شد. این مساله آمریکا را به یک درگیری مستقیم نظامی خواهد کشاند و بی‌ثباتی گسترده منطقه‌ای را به دنبال خواهد داشت. 
سرمایه‌گذاری خارجی در کشور‌های خاورمیانه‌ای که یکی از بنیان‌های اصلی “چشم انداز ۲۰۳۰ ” عربستان سعودی است و سعی داد منابع درآمدی اقتصاد سعودی‌ها را متنوع کند و آن را از اقتصاد نفتی دور سازد، بایستی رقمی در حدود ۲۷۰ میلیارد دلار باشد. اگر جنگ منطقه‌ای در خاورمیانه شکل بگیرد، شرکت‌های بین المللی این منطقه را از بیم به خطر افتادن سرمایه‌هایشان ترک خواهند کرد. تمامی این مسائل موجی از عدم قطعیت را در منطقه پرآشوب خاورمیانه ایجاد خواهند کرد.