جدال سمیرا و مالک در «زخم کاری» به انتقام رسید
گروه فرهنگ وهنر: روزنامه جوان نوشت: «مجازات» عنوان چهارمین فصل «زخم کاری» است که پخش آن از جمعه، ۱۶ آذر آغاز شد. سریالی به کارگردانی محمدحسین مهدویان که بخشهایی از تصویربرداری آن در نروژ اتفاق افتاد و همین موضوع، گمانهزنیهای بسیاری را درباره روایت این فصل و آنچه قرار است ببینیم را شکل داده است. پول […]
گروه فرهنگ وهنر: روزنامه جوان نوشت: «مجازات» عنوان چهارمین فصل «زخم کاری» است که پخش آن از جمعه، ۱۶ آذر آغاز شد. سریالی به کارگردانی محمدحسین مهدویان که بخشهایی از تصویربرداری آن در نروژ اتفاق افتاد و همین موضوع، گمانهزنیهای بسیاری را درباره روایت این فصل و آنچه قرار است ببینیم را شکل داده است.
پول نروژیها در فصل سوم به عنوان یکی از محورهای اصلی داستان مطرح شد و به نظر میرسد که فیلمبرداری در این کشور، نشان از تعیین تکلیف سرنوشت این پول و شاید هم بازگشت مالک به ریشههای این ماجرا باشد. به خصوص زمانی که مالک در همین قسمت اول، از زنده کردن قرارداد پروژهای با نروژیها میگوید.
مهدویان فصل چهارم را با فلاشبکی به گذشته آغاز کرد. زمانی که سیما به خانه مالک و سمیرا رفت تا معلم خانگی فرزندشان میثم شود. آغازی که یادآور اولین سکانس از اولین فصل «زخم کاری» بود. سکانسی که سیما در همان فلشبک هنگام ورود به خانه مالک نگران کثیف شدن خانه با کفشهای گلیاش بود، مخاطب پیگیر فصل اول را یاد زمانی میاندازد که مالک سالها پیش با کفشهای گلیاش وارد عمارت ریزآبادیها شد و مستخدم خانه به او سرکوفت زد. همین باعث شد تا مالک با سیما این برخورد را نداشته باشد و از سوی دیگر سمیرا آن سکانس قدیمی را با تحقیرهایش به شکل دیگری زنده کند.
این بخشی از فضایی بود که یادآور خط و ربط داستانی منسجم بین فصلهای مختلف «زخم کاری» بود، جریانی که بیش از پیش نقطه آغاز و تولد این قصه را یادآوری میکرد.
رویارویی سمیرا با سیما و مالک هم سه ضلعی که از ابتدا شکل گرفته بود را مجدد زنده کرد با این تفاوت که اینبار سمیرا به ظاهر دست از دنبال کردن و تلاش برای بازگرداندن مالک برداشته و با انگشتری که یادگاری مادر او بوده، ازدواج مالک و سیما را تبریک میگوید!
حالا در کنار جاهطلبی پرعصیان سمیرا، سیما هم بیشتر از قبل در کنار شخصیت احساساتیاش، درگیر گرفتن حقش و دامن زدن به انتقامی شده است که در تلاش است تا با همراهی با مالک به آن برسد.
اما چند ثانیه بیشتر زمان نمیبرد تا باز هم با سمیرای جاهطلب و پرخشمی مواجه شویم که از ابتدا دیدهایم. به خصوصی همان لحظهای که سمیرا خطاب به پانتهآ میگوید: «چه بیایی چه نه، من این عروسی را تبدیل به عزا میکنم.»
التهاب همیشگی قصه «زخم کاری» اینبار از ابتدای اولین قسمت از آخرین فصل، به شکل محسوسی به چشم میآید. جریانی که همچنان با جنگ و نقشه برای سرنگون کردن اعضای هلدینگ ریزآبادی همراه است و پشت هر انتقام و خشمی هم به طور حتم مجازاتی نهفته است.
اما آیا مجازات تنها به این موضوع محدود میشود؟
عنوان “مجازات” میتواند تعابیر مختلفی داشته باشد. به نظر میرسد که این عنوان، فراتر از یک موضوع خاص، به سرنوشت کلی شخصیتها اشاره دارد.
پس از انتقامهای خونینی که در فصل سوم شاهد آن بودیم، حالا نوبت به مجازات رسیده است. مجازاتی که شاید برای هر یک از شخصیتها معنای متفاوتی داشته باشد و همین عنوان در کنار شیوه روایت داستان سریال باعث شده تا اولین قسمت از فصل چهار با استقبال جالب توجهی از مخاطبان همراه شود. اتفاقی که رد آن را میتوان با کامنتها و بخشهای وایرال شده در فضای مجازی مشاهده کرد.
با تمام اینها باید دید که این قصه پر فراز و نشیب اینبار چند قربانی میگیرد و در آخر عنوان مجازات چطور سرنوشت شخصیتهای این زخم کاری را تعیین میکند؟
پول نروژیها در فصل سوم به عنوان یکی از محورهای اصلی داستان مطرح شد و به نظر میرسد که فیلمبرداری در این کشور، نشان از تعیین تکلیف سرنوشت این پول و شاید هم بازگشت مالک به ریشههای این ماجرا باشد. به خصوص زمانی که مالک در همین قسمت اول، از زنده کردن قرارداد پروژهای با نروژیها میگوید.
مهدویان فصل چهارم را با فلاشبکی به گذشته آغاز کرد. زمانی که سیما به خانه مالک و سمیرا رفت تا معلم خانگی فرزندشان میثم شود. آغازی که یادآور اولین سکانس از اولین فصل «زخم کاری» بود. سکانسی که سیما در همان فلشبک هنگام ورود به خانه مالک نگران کثیف شدن خانه با کفشهای گلیاش بود، مخاطب پیگیر فصل اول را یاد زمانی میاندازد که مالک سالها پیش با کفشهای گلیاش وارد عمارت ریزآبادیها شد و مستخدم خانه به او سرکوفت زد. همین باعث شد تا مالک با سیما این برخورد را نداشته باشد و از سوی دیگر سمیرا آن سکانس قدیمی را با تحقیرهایش به شکل دیگری زنده کند.
این بخشی از فضایی بود که یادآور خط و ربط داستانی منسجم بین فصلهای مختلف «زخم کاری» بود، جریانی که بیش از پیش نقطه آغاز و تولد این قصه را یادآوری میکرد.
رویارویی سمیرا با سیما و مالک هم سه ضلعی که از ابتدا شکل گرفته بود را مجدد زنده کرد با این تفاوت که اینبار سمیرا به ظاهر دست از دنبال کردن و تلاش برای بازگرداندن مالک برداشته و با انگشتری که یادگاری مادر او بوده، ازدواج مالک و سیما را تبریک میگوید!
حالا در کنار جاهطلبی پرعصیان سمیرا، سیما هم بیشتر از قبل در کنار شخصیت احساساتیاش، درگیر گرفتن حقش و دامن زدن به انتقامی شده است که در تلاش است تا با همراهی با مالک به آن برسد.
اما چند ثانیه بیشتر زمان نمیبرد تا باز هم با سمیرای جاهطلب و پرخشمی مواجه شویم که از ابتدا دیدهایم. به خصوصی همان لحظهای که سمیرا خطاب به پانتهآ میگوید: «چه بیایی چه نه، من این عروسی را تبدیل به عزا میکنم.»
التهاب همیشگی قصه «زخم کاری» اینبار از ابتدای اولین قسمت از آخرین فصل، به شکل محسوسی به چشم میآید. جریانی که همچنان با جنگ و نقشه برای سرنگون کردن اعضای هلدینگ ریزآبادی همراه است و پشت هر انتقام و خشمی هم به طور حتم مجازاتی نهفته است.
اما آیا مجازات تنها به این موضوع محدود میشود؟
عنوان “مجازات” میتواند تعابیر مختلفی داشته باشد. به نظر میرسد که این عنوان، فراتر از یک موضوع خاص، به سرنوشت کلی شخصیتها اشاره دارد.
پس از انتقامهای خونینی که در فصل سوم شاهد آن بودیم، حالا نوبت به مجازات رسیده است. مجازاتی که شاید برای هر یک از شخصیتها معنای متفاوتی داشته باشد و همین عنوان در کنار شیوه روایت داستان سریال باعث شده تا اولین قسمت از فصل چهار با استقبال جالب توجهی از مخاطبان همراه شود. اتفاقی که رد آن را میتوان با کامنتها و بخشهای وایرال شده در فضای مجازی مشاهده کرد.
با تمام اینها باید دید که این قصه پر فراز و نشیب اینبار چند قربانی میگیرد و در آخر عنوان مجازات چطور سرنوشت شخصیتهای این زخم کاری را تعیین میکند؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰