اندر احوالات ۴شنبه سوری
.فردوسی در شاهنامه یافتن آتش را به هوشنگ منسوب کرده است بااین شرح که هوشنگ در کوه ماری سیاه با چشمان سرخ دید که از دهانش دود برون میشد.
سنگی به سوی او پرتاب کرد. سنگ، به سنگی دیگر خورد و آتشی افروخت. آن شب، جشنی در بزرگداشت آتش به نام سده[۱] گرفتند.
یکی روز شاه جهان سوی کوه / گذر کرد با چند کس هم گروه/پدید آمد از دور چیزی دراز / سیه رنگ و تیرهتن و تیز تاز/دوچشم از بر سر چو دو چشمه خون / ز دود دهانش جهان تیرهگون/نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ / گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ/به زور کیانی رهانید دست / جهانسوز مار از جهانجوی جست/برآمد به سنگ گران سنگ خرد / همان و همین سنگ بشکست گرد/فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ/نشد مار کشته ولیکن ز راز / ازین طبع سنگ آتش آمد فراز/جهاندار پیش جهان آفرین / نیایش همی کرد و خواند آفرین/که او را فروغی چنین هدیه داد / همین آتش آنگاه قبله نهاد/بگفتا فروغیست این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی/شب آمد برافروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه/یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد/ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار.
قهرمانان بسیاری برای اثبات بی گناهی خود از آتش عبور کردند و به سلامت بیرون آمدند بنابراین می توان «آزمون» را یکی از کاربردهای آتش دانست که برای اثبات بی گناهی به کار می رفت. نمونه بارز آن به آتش رفتن سیاوش، به آتش انداختن حضرت ابراهیم، سلامان و ابسال عبدالرحمان جامی[۲]، سیتا همسر رام در حماسه راماین از قصه های هندی و…از عمده ترین موارد گذر قهرمانان از آتش می باشد.
به طور کلی آتش نزد همه مردم جهان ستوده و در همه ادیان بزرگ و گرامی داشته شده چنانکه در دین بنی اسرائیل، یهوه yahva با پیغمبر خود موسی(ع) با زبانه آتش گفتگو میکند[۳]
از مراسمی که با آتش و جشن های نوروزی بستگی مستقیم دارد ، آتش افروزی در چهارشنبه سوری است که در واقع آغازی بر مجموعه آیین ها و جشن های نوروزی است . زیرا آیین نوروز با چهارشنبه سوری آغاز و با سیزده بدر به پایان می رسد. آداب اصلی چهارشنبه سوری در سرتاسر کشور یکی است اما در برخی شهرها سنتهای کوچک دیگری نیز به آن افزوده شده که بر حلاوت آن می افزاید.
در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست. واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست.
آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد.
چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و درمیان بیشتر ایرانیان رواج دارد. برخی از کارهایی که در این روز انجام می شود نظیر: آجیل مشکل گشای، پختن حلوا، قاشق زنی، شال انداختن و… است.
جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بودهاست و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. بدین ترتیب ایرانیان آخرین جشن آتش خود را به آخرین چهارشنبه سال انداختند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست دیگران ندهند و بدین ترتیب چشن سوری از حادثه روزگار مصون ماند و برای ایرانیان تا به امروز باقی ماند. اما شکل کلی چهارشنبه سوری در سالهای اخیر به جای زیبایی تبدیل به یک معضل فرهنگی شده و در این روز که از آن به عنوان جشن و شادمانی ایرانیان یاد می شود خسارات جبران ناپذیر جانی و مالی بسیاری را شاهد هستیم که برای رفع این معضل باید تلاش شود.
***
[۱] یکی از جشنهای ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمنماه یعنی آبان روز از بهمن ماه برگزار می شد.
[۲] ….چون حیات مردنی در خور بود/مردگی از زندگی خوشتر بود/روی با ابسال در صحرا نهاد/در فضای جانفشانی پا نهاد/پشته پشته هیمه از هر جا برید/جمله را یکجا فراهم آورید/جمع شد زان پشته ها کوهی بلند/آتشی در پشته و کوه او فکند/هر دو از دیدار آتش خوش شدند/دست هم بگرفته در آتش شدند/شه نهانی واقف آن حال بود/همتش بر کشتن ابسال بود/بر مراد خویشتن همت گماشت/سوخت او را و سلامان را گذاشت….(هفت اورنگ جامی)
[۳] تورات
یادداشت: اسماعیل مجللی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰