احمدینژاد: بقایی در تیمارستان است، مشایی در یک نقطه نامعلوم
گروه سیاسی: پیش از اعلام رسمی اسامی نامزدهای تایید شده در شورای نگهبان، سردار نجات فرمانده قرارگاه ثارالله و مسئول امنیت شهر تهران دوشنبه شب مصادف با سوم خرداد ماه، ضمن مراجعه به منزل محمود احمدی نژاد، با اعلام مراتب رد صلاحیت، از ایشان خواستار همکاری و سکوت و همراهی شده و گفته است که […]
گروه سیاسی: پیش از اعلام رسمی اسامی نامزدهای تایید شده در شورای نگهبان، سردار نجات فرمانده قرارگاه ثارالله و مسئول امنیت شهر تهران دوشنبه شب مصادف با سوم خرداد ماه، ضمن مراجعه به منزل محمود احمدی نژاد، با اعلام مراتب رد صلاحیت، از ایشان خواستار همکاری و سکوت و همراهی شده و گفته است که تمایلی به بازداشت حامیان احمدینژاد که افرادی حزب اللهی و انقلابی هستند، ندارد.
به گزارش سایت دولت بهار، متقابلا احمدینژاد مطالبی را به شرح زیر به صورت شفاهی و مکتوب به اطلاع سردار نجات رساند:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
امروز به معنای واقعی، اوضاع کشور خراب است.
وضعیت اقتصادی، فاجعه بار و وضعیت اجتماعی، در آستانه فروپاشی و شرایط فرهنگی، به لحاظ از هم گسیختگی، غیرقابل وصف است.
وضعیت امنیتی نیز به گونه ای است که جریان نفوذ در اعماق کشور ضربات سنگین وارد میکند. هم ضعف هست و هم خیانت.
امروز اگر مشارکت پایین باشد که با وضع فعلی قطعی است، آثار داخلی و بین المللی گسترده درپی دارد، به طوری که زمین خواهیم خورد و دیگر نمی شود دوباره بلند شد.
عده ای به جد، دنبال رد صلاحیت من هستند.
چرا باید مرا رد کنند؟ چنین حقی را هیچ کس ندارد ومن این عمل ناحق را هرگز نه تایید و نه در برابر آن سکوت میکنم.
مسئول وضعیت اخیر هم دولت و هم حکومت است، ولی اگر من رد صلاحیت بشوم و وضعیت بدتر بشود که صد در صد خواهد شد، مردم دیگر این را از چشم دولت نمی بینند، بلکه فقط آن را از چشم حکومت خواهند دید.
من در این ارتباط هیچ مسئولیتی ندارم.
هرکس در این تصمیم نقش دارد و شریک است، در این کار هم پیش خدا و هم پیش مردم ، مسئول خواهد بود.
جواب دادن، الان هم سخت است ولی در آینده خیلی سخت تر بلکه ناممکن خواهد بود.
وضع کشور همه جوره بد است و البته هیچ وقت اینقدر بد نبوده است. با ادامه این روند، وضع با سرعت زیاد، خیلی بدتر میشود.
دشمن به این نتیجه رسیده است که شرایط برای گرفتن امتیازات سنگین از نظام کاملا فراهم شده است.
از کلام و رفتار آنها کاملا پیداست که بسیار امیدوار شده اند و باور کرده اند که نظام به زودی تسلیم میشود.
فکر میکنم قبل از انتخابات، توطئه جدیدشان در مذاکره شکل بگیرد.
آنها منتظرند که نظام در این مرحله عقب نشینی بکند، بعد به طور سنگین روی حقوق بشر و مسائل نظامی فشار خواهند آورد.
با ادامه فشار اقتصادی شدیدتر و اساسی تر و با توجه به دور شدن مردم از نظام که هر روز در حال بیشتر شدن است، هم انحلال سپاه و هم حذف نظارت شورای نگهبان و همچنین انتخابات با نظارت خارجی را خواهند خواست و بعد هم که معلوم است کار را در مسیر تغییر نظام و رفراندوم میاندازند.
خیلی از آقایان در داخل هم نه تنها با انحلال سپاه و انتخابات آزاد موافقند، بلکه به بیرون خط میدهند که این مسیر را بروند.
این مسائل را دیر و دور نبینید. اگر وضعیت به همین ترتیب پیش برود، در زمان کوتاهی، این ها را به طور جدی مطرح میکنند.
اصل مردم هستند، چرا این واقعیت را نمی بینند.
با فاصله گرفتن از مردم نمی توان آنها را دور زد.
اگر هستیم با مردم هستیم وگرنه نمی توانیم بمانیم. در این هیچ تردیدی نیست.
کمک و نصرت الهی هم وقتی خواهد بود که با مردم باشیم.
مردم از من انتظار ندارند که ظلم را بپذیرم و سکوت کنم.
چطور میتوانم تماشاگر نابودی انقلاب و نظام باشم و سکوت کنم؟
چرا باید خودم را در این سیاست ها و در مسیر فروپاشی شریک کنم؟
من طاقت عذاب چنین گناه عظیمی را ندارم.
چطور میتوانم این ها را ببینم و سکوت کنم و تازه از من میخواهند با آنها همراهی هم بکنم!
من نمی توانم بدبختی مردم را ببینم و سکوت کنم. مردم مسائلی را به بنده میگویند که آدم شرم میکند! جامعه در حد انفجار است.
برای اولین بار در تاریخ انقلاب و حتی قبل از انقلاب است که مردم به انحاء مختلف از یک نفر (این خادم ملت) به طور گسترده خواسته اند تا در انتخابات ورود کنم.
مردم هر روز مقابل خانه بنده حضور پیدا میکنند، طومار مینویسند، تلفن میزنند، نامه میدهند، پیام میفرستند، نذر و دعا میکنند و مرا به مقدسات قسم میدهند و اصرار میکنند که در انتخابات شرکت کنم.
مرا به خاطر اینکه شاید کنار بروم تهدید به لعن میکنند و مرتبا میگویند اگر ما را دوست داری باید به میدان بیایی و تا آخر بمانی!
می گویند اگر نظام را دوست داری بازهم باید در میدان بمانی، چون اگر کناره بگیری ، ما در انتخابات شرکت نمی کنیم.
انتخابات فقط حق مردم است و هیچکس در این مساله ، جز به عنوان عضوی از مردم، حقی اضافه ندارد و نمی تواند برای مردم تعیین تکلیف نماید!
نادیده گرفتن حق مردم گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی است.
عقوبتش هم سخت است. خیلی زود هم در همین دنیا و هم در روز قیامت.
من چرا باید رد شوم؟ به چه گناهی؟ آیا به سزای ایستادگی پای ارزش ها و آرمانهای انقلاب؟!
آیا به سزای تلاش برای نشان دادن کارامدی شعارهای انقلاب، خدمت به مردم و به سزای سر دست گرفتن شعائر؟!
کسانی که میخواهند مرا رد کنند، خودشان جواب ملت را بدهند.
آیا از من انتظار دارند به خاطر رد صلاحیت خودم، برای آنها هورا بکشم؟
همانطور که در صحبت های روز ثبت نام گفتم، برای اجابت خواست میلیونی مردم آمدم.
هیچ انگیزه شخصی نداشته و ندارم اما نمی توانستم به این همه محبت مردم ناسپاسی کنم، نمی توانستم در وقت کمک طلبیدن مردم، دست رد به سینه آنها بزنم، نمی توانستم به هشدارها، تذکرات و اخطارهای آنها از وضع مملکت بی اعتنا باشم.
من آمدم تا به عهدی که با خدا، پیامبر(ص)، امام زمان(ع)، انقلاب و مردم دارم وفا کنم.
بنده رفیق نیمه راه مردم نیستم که در میانه راه عهد خودم را بشکنم.
اگر نمی آمدم خلاف مردانگی بود ولی حالا برگشتن از میانه راه، یک ناجوانمردی آشکار و بزرگ است.
این از احمدی نژاد به دور است که مردم را در میانه راه تنها بگذارد.
همانطور که در صحبت های روز ثبت نام گفتم، تا آخر پای کار مردم و انقلاب هستم و ذره ای از آن کوتاه نخواهم آمد و همانطور که به آنها قول دادم، در صورت رد صلاحیت از هیچ نامزدی حمایت نخواهم کرد و تا پای جان خواهم ایستاد و دلیل رد صلاحیت و مسئولیت عواقب آن را از عوامل رد صلاحیت، آشکارا و علنی مطالبه خواهم کرد.
من همانطور که روز ثبت نام گفتم تجمعات و حرکت های اعتراضی را به خاطر رد صلاحیت تایید نمی کنم.
بارها پس از آن سخنرانی نیز این مطلب را صراحتا گفته ام و بازهم خواهم گفت.
اما عاملان رد صلاحیت بدانند که این نحوه برخورد با مردم، عاقبتی جز مقابله مردم با آنان نخواهد داشت.
چنانکه با نگرانی روز افزون، خطر خیزش گرسنگان را هر روز بیش از دیروز حس میکنم و دلم میسوزد که نظام و انقلاب که خون صدها هزار نفر به پایش ریخته شده، به آسانی و به این ارزانی به خاطر جهالت و یا بی مسئولیتی برخی، از دست برود.
بنده چگونه میتوانم شاهد این صحنه دلخراش باشم و بی تفاوت بمانم!
چگونه میتوانم شاهد بدبختی ملتی باشم که به امام(ره)، اعتماد کرد، فرمانش را شنید و پای انقلاب و نظام ایستاد و حالا ناامید و خسته، متحیر رفتار مسئولان شده است.
آیا میتوان تمسخر کوتوله های سیاسی شرق و غرب و ریشخند حکمرانان حقیر دست نشانده قدرت های بزرگ را نسبت به مردم، نظام و انقلاب مشاهده و آن را تحمل کرد؟!
من همواره به سوگندهای خود، وفادار و به حفظ کیان اسلام، انقلاب، نظام، مردم و کشور عزیزم همواره پایبند و متعهد بوده و خواهم ماند.
بنده برای نجات کشور و تغییر وضع زندگی مردم آمده ام.
اینجانب با علم به وضعیت دشواری که در ابعاد مختلف شکل گرفته، معتقدم که ظرفیت های زیادی در کشور برای برون رفت از این وضعیت وجود دارد و عمیقا باور دارم که میتوان با انجام برخی برنامه های اصلاحی و اجرای چند طرح مهم اقتصادی، امید را در جان مردم زنده کرد و فضای کشور را از احساس سیر قهقرایی به سوی پیشرفت و تعالی تغییر داد.
با مجموعه ای از سیاست های منسجم و همه جانبه، هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی، میتوان حرکت سریع به سوی پیشرفت و جلب رضایت مردم از نظام و انقلاب را عملی کرد.
قدرت الهی را که پشتوانه اصلی انقلاب و نظام است، باید در متن مردم جست و جو کرد. مردم عیال خدا هستند. اقیانوس زلال مردم هر ناپاکی را پاک میکند.
قدرت ملی ایران کم نظیر است. به پشتوانه آراء، اراده و حمایت مردم ، میتوان کشور و انقلاب را از دهان قدرت های طمعکار جهانی رهانید.
فقط با مشت ملت میتوان بر دهان زیاده خواهان کوبید و فقط با فریاد رسای ملت میتوان دهان یاوه گویان را بست.
باید یک بار دیگر در بازگشت به ملت، شعارهای انقلاب را زنده کرد و یک بار دیگر مردم را به آینده کشور و نظام امیدوار ساخت.
یک بار دیگر مثل روزهای سخت انقلاب نشان دهیم که عدالت، آزادی و حقوق ملت، همان حقیقت دین و بویژه اسلام است.
بدین ترتیب است که استقلال برقرار و جمهوری اسلامی پایدار میماند.
باید نشان دهیم که “احترام به مردم، توجه به حقوق آنان، حساسیت در برابر زیاده خواهی، تبعیض، رانت و فساد و اشرافیت”، عین “انقلابی گری” است.
من برای تشکیل یک دولت انقلابی و اسلامی آمده ام، دولتی که بار دیگر شعارهای انقلاب را سردست بگیرد و انقلاب را به ریل بازگرداند.
البته روشن است و نیاز به گفتن ندارد که فکر انقلابی و ارزشی حتما مخالف و حتی دشمنانی در داخل و خارج دارد که برای از میدان به در کردن بنده و امثال بنده از هر روش و امکانی استفاده میکنند.
درسال ۱۳۸۴ مخالفین من تلاش بسیاری کردند تا با یک بازی سیاسی، مانع از ورود من و افکار انقلابی و ارزشی، به عرصه مدیریت بالای کشور بشوند که به لطف خدا و بیداری مردم، توطئه آنها بی نتیجه ماند.
آنها انتظار داشتند که با افکار و طرحهای انقلابی – اسلامی نتوان کشور را اداره کرد و آشکارا میگفتند که دولت جدید و انقلابی، شش ماه بیشتر دوام نمی آورد.
اما وقتی دیدند دولت، سرحال و قدرتمند به پیش میرود و با همبستگی بین مردم و نظام، راه پیشرفت و خدمت، هرچه گسترده میشود، شروع به کارشکنی کردند تا جایی که در سال ۸۸ وقتی دیدند امکان رقابت ندارند، به قصد دعوا و جدال آمدند که بازهم به لطف خدا و بیداری مردم شکست خوردند.
به مدد مهندسی انتخابات در سالهای ۹۲ و ۹۶ قدرت را برای دو دوره در دست گرفتند ولیکن برخلاف ادعاهایشان، بدترین و ناسالم ترین وضعیت و بلکه فاسدترین نوع مدیریت را به نمایش گذاشتند و به شدت از مردم فاصله گرفتند و اکنون درسال ۱۴۰۰ از نظر محبوبیت در پایین ترین سطح ممکن نیز قرار گرفته اند.
آنان اطمینان دارند که امکان رقابت با کاندیدای مورد نظر ملت را به هیچ وجه ندارند و با هیچ کاندیدا و هیچ شعاری نمی توانند بین مردم و کاندیدای مورد نظر مردم فاصله بیندازند.
آنها لاجرم در نشست های درون گروهی خویش و مشاوره با حامیان خارجی خود، به این نتیجه رسیده اند که چاره ای جز حذف فیزیکی نامزد ملت و یا رد صلاحیت او نمانده است.
از این رو بنا را بر این گذاشته اند که به هر ترتیب ممکن مانع از حضور بنده در انتخابات شوند و در این راه البته به جهالت و حسادت عده ای نیز طمع دارند.
آنان به طور معنا داری تلاش میکنند تا بنده را به عنوان اپوزیسون نظام، برانداز و … معرفی نمایند و انتقادات مطرح شده از سوی بنده را ساختار شکنانه و به قصد سرنگونی نظام معرفی نمایند.
اینگونه توطئه ها در تاریخ، همواره به دست بازی خوردگان محقق شده است، که امید میرود در پرتو هدایت اهالی انقلاب بی نتیجه بماند.
بدیهی است چنانچه آنها در طمع خود به جهالت و حسادت ، بی نصیب بمانند، آنگاه در مرحله بعدی ، به ضرب رای ملت شاید که هوشیار گردند.
اختلاف نظر و مخالفت با اینجانب چه از بابت افکار و تکیه بر ارزش ها و آرمانها و اهداف وچه از جهت روش مدیریت، امری طبیعی و قابل قبول است ولی تلاش برای حذف و رد صلاحیت قابل قبول نیست.
اگر کسانی بر این اعتقادند که من نباید درعرصه مدیریت کشور حضور داشته باشم، بسیار خوب میتوانند معتقد باشند ولی راه حذف من از طریق اعمال دموکراسی، شدنی است. این راه، درست، قانونی و کم هزینه است که مورد قبول همه ملت ایران است.
و اما سخنی با شما:
من در دوران دولت های نهم و دهم کمک های بسیاری به سپاه از جهات مختلف انجام دادم و بارها به خاطر این کار از سوی گروههای سیاسی و مخالفین داخل و خارج شماتت شدم.
اما دولت روحانی کمک ها را قطع کرد و محدودیت هم بوجود آورد.
دولت روحانی در چهار سال اول به طور مکرر هرچه میخواست علیه ما گفت. چرا سپاه و رسانه هایش هیچ حمایتی از ما نکردند و برعکس، همسو با آنان علیه ما تبلیغات سوء انجام دادند؟!
من همیشه به فکر بچه های سپاه بودم. حتی وقتی شب عید، اطلاعات سپاه پول برای پرداخت حقوق پرسنل نداشت، به آنها پول رساندم.
اما به جایش آقای بقایی که زحمت این کار را کشیده بود به اتهام واهی حیف و میل بیت المال دستگیر و محکوم میکنند و بلایی سرش میآورند که روزانه دهها قرص اعصاب میخورد و نمی تواند تعادلش را در راه رفتن حفظ کند و از انجام امور شخصی و خانوادگی خود ناتوان است.
و برادر دیگرم آقای مشایی را آنقدر تحت فشار قرار دادند که امروز در نقطه نامعلومی در شمال کشور خود را از جامعه کنار کشیده و به تنهایی زندگی میکند.
دولت فعلی در حال چپاول اموال ملت است اما برخوردی صورت نمی گیرد، ببینید با دو تن از اطرافیان من چه کردند! یکی را روانه بیمارستان اعصاب یعنی تیمارستان کرده اند و دیگری را هم مجبور ساخته اند از ما جدا شده و گوشه عزلت برگزیند!
ما در موضوع هسته ای برای کشور افتخار آفریدیم، اما دولت روحانی برنامه های هسته ای را تعطیل و به بهانه یک توافق نافرجام، صنعت هسته ای را به رایگان حراج کرد.
در دوره دولت من، مردم ایران، راضی، خوشحال و امیدوار به آینده بودند ، اما اکنون در وضعیت بسیاری بدی به سر میبرند.
اطمینان دارم که کشور را میتوان نجات داد و من کاملا برای کار توانا هستم و برنامه دارم و میدانم که چگونه کشور را باید اداره کنم.
نیروهای انقلابی مطمئن باشند که روند را در کشور به سمت صلاح و پیشرفت تغییر خواهم داد و بار دیگر ارزشهای انقلابی و دین در اوج خواهد بود.
به سرعت رضایتمندی مردم را جلب خواهم کرد.
دوستان انقلابی هیچ نگرانی از بابت نیروهای اصلاح طلب و یا افرادی از خارج کشور و یا قدرت خارجی نباید داشته باشند. دولت اسلامی و انقلابی خواهد آمد و با تکیه بر لطف خدا و مردم مومن و متعهد از همه موانع عبور کرده و با تکیه بر آرمان ها و ارزش های انقلابی و دینی مشکلات را از پیش رو برخواهد داشت و جریان سلطه قدرت ها در منطقه را به سود ملت های منطقه و مقاومت تغییر خواهد داد.
به گزارش سایت دولت بهار، متقابلا احمدینژاد مطالبی را به شرح زیر به صورت شفاهی و مکتوب به اطلاع سردار نجات رساند:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
امروز به معنای واقعی، اوضاع کشور خراب است.
وضعیت اقتصادی، فاجعه بار و وضعیت اجتماعی، در آستانه فروپاشی و شرایط فرهنگی، به لحاظ از هم گسیختگی، غیرقابل وصف است.
وضعیت امنیتی نیز به گونه ای است که جریان نفوذ در اعماق کشور ضربات سنگین وارد میکند. هم ضعف هست و هم خیانت.
امروز اگر مشارکت پایین باشد که با وضع فعلی قطعی است، آثار داخلی و بین المللی گسترده درپی دارد، به طوری که زمین خواهیم خورد و دیگر نمی شود دوباره بلند شد.
عده ای به جد، دنبال رد صلاحیت من هستند.
چرا باید مرا رد کنند؟ چنین حقی را هیچ کس ندارد ومن این عمل ناحق را هرگز نه تایید و نه در برابر آن سکوت میکنم.
مسئول وضعیت اخیر هم دولت و هم حکومت است، ولی اگر من رد صلاحیت بشوم و وضعیت بدتر بشود که صد در صد خواهد شد، مردم دیگر این را از چشم دولت نمی بینند، بلکه فقط آن را از چشم حکومت خواهند دید.
من در این ارتباط هیچ مسئولیتی ندارم.
هرکس در این تصمیم نقش دارد و شریک است، در این کار هم پیش خدا و هم پیش مردم ، مسئول خواهد بود.
جواب دادن، الان هم سخت است ولی در آینده خیلی سخت تر بلکه ناممکن خواهد بود.
وضع کشور همه جوره بد است و البته هیچ وقت اینقدر بد نبوده است. با ادامه این روند، وضع با سرعت زیاد، خیلی بدتر میشود.
دشمن به این نتیجه رسیده است که شرایط برای گرفتن امتیازات سنگین از نظام کاملا فراهم شده است.
از کلام و رفتار آنها کاملا پیداست که بسیار امیدوار شده اند و باور کرده اند که نظام به زودی تسلیم میشود.
فکر میکنم قبل از انتخابات، توطئه جدیدشان در مذاکره شکل بگیرد.
آنها منتظرند که نظام در این مرحله عقب نشینی بکند، بعد به طور سنگین روی حقوق بشر و مسائل نظامی فشار خواهند آورد.
با ادامه فشار اقتصادی شدیدتر و اساسی تر و با توجه به دور شدن مردم از نظام که هر روز در حال بیشتر شدن است، هم انحلال سپاه و هم حذف نظارت شورای نگهبان و همچنین انتخابات با نظارت خارجی را خواهند خواست و بعد هم که معلوم است کار را در مسیر تغییر نظام و رفراندوم میاندازند.
خیلی از آقایان در داخل هم نه تنها با انحلال سپاه و انتخابات آزاد موافقند، بلکه به بیرون خط میدهند که این مسیر را بروند.
این مسائل را دیر و دور نبینید. اگر وضعیت به همین ترتیب پیش برود، در زمان کوتاهی، این ها را به طور جدی مطرح میکنند.
اصل مردم هستند، چرا این واقعیت را نمی بینند.
با فاصله گرفتن از مردم نمی توان آنها را دور زد.
اگر هستیم با مردم هستیم وگرنه نمی توانیم بمانیم. در این هیچ تردیدی نیست.
کمک و نصرت الهی هم وقتی خواهد بود که با مردم باشیم.
مردم از من انتظار ندارند که ظلم را بپذیرم و سکوت کنم.
چطور میتوانم تماشاگر نابودی انقلاب و نظام باشم و سکوت کنم؟
چرا باید خودم را در این سیاست ها و در مسیر فروپاشی شریک کنم؟
من طاقت عذاب چنین گناه عظیمی را ندارم.
چطور میتوانم این ها را ببینم و سکوت کنم و تازه از من میخواهند با آنها همراهی هم بکنم!
من نمی توانم بدبختی مردم را ببینم و سکوت کنم. مردم مسائلی را به بنده میگویند که آدم شرم میکند! جامعه در حد انفجار است.
برای اولین بار در تاریخ انقلاب و حتی قبل از انقلاب است که مردم به انحاء مختلف از یک نفر (این خادم ملت) به طور گسترده خواسته اند تا در انتخابات ورود کنم.
مردم هر روز مقابل خانه بنده حضور پیدا میکنند، طومار مینویسند، تلفن میزنند، نامه میدهند، پیام میفرستند، نذر و دعا میکنند و مرا به مقدسات قسم میدهند و اصرار میکنند که در انتخابات شرکت کنم.
مرا به خاطر اینکه شاید کنار بروم تهدید به لعن میکنند و مرتبا میگویند اگر ما را دوست داری باید به میدان بیایی و تا آخر بمانی!
می گویند اگر نظام را دوست داری بازهم باید در میدان بمانی، چون اگر کناره بگیری ، ما در انتخابات شرکت نمی کنیم.
انتخابات فقط حق مردم است و هیچکس در این مساله ، جز به عنوان عضوی از مردم، حقی اضافه ندارد و نمی تواند برای مردم تعیین تکلیف نماید!
نادیده گرفتن حق مردم گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی است.
عقوبتش هم سخت است. خیلی زود هم در همین دنیا و هم در روز قیامت.
من چرا باید رد شوم؟ به چه گناهی؟ آیا به سزای ایستادگی پای ارزش ها و آرمانهای انقلاب؟!
آیا به سزای تلاش برای نشان دادن کارامدی شعارهای انقلاب، خدمت به مردم و به سزای سر دست گرفتن شعائر؟!
کسانی که میخواهند مرا رد کنند، خودشان جواب ملت را بدهند.
آیا از من انتظار دارند به خاطر رد صلاحیت خودم، برای آنها هورا بکشم؟
همانطور که در صحبت های روز ثبت نام گفتم، برای اجابت خواست میلیونی مردم آمدم.
هیچ انگیزه شخصی نداشته و ندارم اما نمی توانستم به این همه محبت مردم ناسپاسی کنم، نمی توانستم در وقت کمک طلبیدن مردم، دست رد به سینه آنها بزنم، نمی توانستم به هشدارها، تذکرات و اخطارهای آنها از وضع مملکت بی اعتنا باشم.
من آمدم تا به عهدی که با خدا، پیامبر(ص)، امام زمان(ع)، انقلاب و مردم دارم وفا کنم.
بنده رفیق نیمه راه مردم نیستم که در میانه راه عهد خودم را بشکنم.
اگر نمی آمدم خلاف مردانگی بود ولی حالا برگشتن از میانه راه، یک ناجوانمردی آشکار و بزرگ است.
این از احمدی نژاد به دور است که مردم را در میانه راه تنها بگذارد.
همانطور که در صحبت های روز ثبت نام گفتم، تا آخر پای کار مردم و انقلاب هستم و ذره ای از آن کوتاه نخواهم آمد و همانطور که به آنها قول دادم، در صورت رد صلاحیت از هیچ نامزدی حمایت نخواهم کرد و تا پای جان خواهم ایستاد و دلیل رد صلاحیت و مسئولیت عواقب آن را از عوامل رد صلاحیت، آشکارا و علنی مطالبه خواهم کرد.
من همانطور که روز ثبت نام گفتم تجمعات و حرکت های اعتراضی را به خاطر رد صلاحیت تایید نمی کنم.
بارها پس از آن سخنرانی نیز این مطلب را صراحتا گفته ام و بازهم خواهم گفت.
اما عاملان رد صلاحیت بدانند که این نحوه برخورد با مردم، عاقبتی جز مقابله مردم با آنان نخواهد داشت.
چنانکه با نگرانی روز افزون، خطر خیزش گرسنگان را هر روز بیش از دیروز حس میکنم و دلم میسوزد که نظام و انقلاب که خون صدها هزار نفر به پایش ریخته شده، به آسانی و به این ارزانی به خاطر جهالت و یا بی مسئولیتی برخی، از دست برود.
بنده چگونه میتوانم شاهد این صحنه دلخراش باشم و بی تفاوت بمانم!
چگونه میتوانم شاهد بدبختی ملتی باشم که به امام(ره)، اعتماد کرد، فرمانش را شنید و پای انقلاب و نظام ایستاد و حالا ناامید و خسته، متحیر رفتار مسئولان شده است.
آیا میتوان تمسخر کوتوله های سیاسی شرق و غرب و ریشخند حکمرانان حقیر دست نشانده قدرت های بزرگ را نسبت به مردم، نظام و انقلاب مشاهده و آن را تحمل کرد؟!
من همواره به سوگندهای خود، وفادار و به حفظ کیان اسلام، انقلاب، نظام، مردم و کشور عزیزم همواره پایبند و متعهد بوده و خواهم ماند.
بنده برای نجات کشور و تغییر وضع زندگی مردم آمده ام.
اینجانب با علم به وضعیت دشواری که در ابعاد مختلف شکل گرفته، معتقدم که ظرفیت های زیادی در کشور برای برون رفت از این وضعیت وجود دارد و عمیقا باور دارم که میتوان با انجام برخی برنامه های اصلاحی و اجرای چند طرح مهم اقتصادی، امید را در جان مردم زنده کرد و فضای کشور را از احساس سیر قهقرایی به سوی پیشرفت و تعالی تغییر داد.
با مجموعه ای از سیاست های منسجم و همه جانبه، هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی، میتوان حرکت سریع به سوی پیشرفت و جلب رضایت مردم از نظام و انقلاب را عملی کرد.
قدرت الهی را که پشتوانه اصلی انقلاب و نظام است، باید در متن مردم جست و جو کرد. مردم عیال خدا هستند. اقیانوس زلال مردم هر ناپاکی را پاک میکند.
قدرت ملی ایران کم نظیر است. به پشتوانه آراء، اراده و حمایت مردم ، میتوان کشور و انقلاب را از دهان قدرت های طمعکار جهانی رهانید.
فقط با مشت ملت میتوان بر دهان زیاده خواهان کوبید و فقط با فریاد رسای ملت میتوان دهان یاوه گویان را بست.
باید یک بار دیگر در بازگشت به ملت، شعارهای انقلاب را زنده کرد و یک بار دیگر مردم را به آینده کشور و نظام امیدوار ساخت.
یک بار دیگر مثل روزهای سخت انقلاب نشان دهیم که عدالت، آزادی و حقوق ملت، همان حقیقت دین و بویژه اسلام است.
بدین ترتیب است که استقلال برقرار و جمهوری اسلامی پایدار میماند.
باید نشان دهیم که “احترام به مردم، توجه به حقوق آنان، حساسیت در برابر زیاده خواهی، تبعیض، رانت و فساد و اشرافیت”، عین “انقلابی گری” است.
من برای تشکیل یک دولت انقلابی و اسلامی آمده ام، دولتی که بار دیگر شعارهای انقلاب را سردست بگیرد و انقلاب را به ریل بازگرداند.
البته روشن است و نیاز به گفتن ندارد که فکر انقلابی و ارزشی حتما مخالف و حتی دشمنانی در داخل و خارج دارد که برای از میدان به در کردن بنده و امثال بنده از هر روش و امکانی استفاده میکنند.
درسال ۱۳۸۴ مخالفین من تلاش بسیاری کردند تا با یک بازی سیاسی، مانع از ورود من و افکار انقلابی و ارزشی، به عرصه مدیریت بالای کشور بشوند که به لطف خدا و بیداری مردم، توطئه آنها بی نتیجه ماند.
آنها انتظار داشتند که با افکار و طرحهای انقلابی – اسلامی نتوان کشور را اداره کرد و آشکارا میگفتند که دولت جدید و انقلابی، شش ماه بیشتر دوام نمی آورد.
اما وقتی دیدند دولت، سرحال و قدرتمند به پیش میرود و با همبستگی بین مردم و نظام، راه پیشرفت و خدمت، هرچه گسترده میشود، شروع به کارشکنی کردند تا جایی که در سال ۸۸ وقتی دیدند امکان رقابت ندارند، به قصد دعوا و جدال آمدند که بازهم به لطف خدا و بیداری مردم شکست خوردند.
به مدد مهندسی انتخابات در سالهای ۹۲ و ۹۶ قدرت را برای دو دوره در دست گرفتند ولیکن برخلاف ادعاهایشان، بدترین و ناسالم ترین وضعیت و بلکه فاسدترین نوع مدیریت را به نمایش گذاشتند و به شدت از مردم فاصله گرفتند و اکنون درسال ۱۴۰۰ از نظر محبوبیت در پایین ترین سطح ممکن نیز قرار گرفته اند.
آنان اطمینان دارند که امکان رقابت با کاندیدای مورد نظر ملت را به هیچ وجه ندارند و با هیچ کاندیدا و هیچ شعاری نمی توانند بین مردم و کاندیدای مورد نظر مردم فاصله بیندازند.
آنها لاجرم در نشست های درون گروهی خویش و مشاوره با حامیان خارجی خود، به این نتیجه رسیده اند که چاره ای جز حذف فیزیکی نامزد ملت و یا رد صلاحیت او نمانده است.
از این رو بنا را بر این گذاشته اند که به هر ترتیب ممکن مانع از حضور بنده در انتخابات شوند و در این راه البته به جهالت و حسادت عده ای نیز طمع دارند.
آنان به طور معنا داری تلاش میکنند تا بنده را به عنوان اپوزیسون نظام، برانداز و … معرفی نمایند و انتقادات مطرح شده از سوی بنده را ساختار شکنانه و به قصد سرنگونی نظام معرفی نمایند.
اینگونه توطئه ها در تاریخ، همواره به دست بازی خوردگان محقق شده است، که امید میرود در پرتو هدایت اهالی انقلاب بی نتیجه بماند.
بدیهی است چنانچه آنها در طمع خود به جهالت و حسادت ، بی نصیب بمانند، آنگاه در مرحله بعدی ، به ضرب رای ملت شاید که هوشیار گردند.
اختلاف نظر و مخالفت با اینجانب چه از بابت افکار و تکیه بر ارزش ها و آرمانها و اهداف وچه از جهت روش مدیریت، امری طبیعی و قابل قبول است ولی تلاش برای حذف و رد صلاحیت قابل قبول نیست.
اگر کسانی بر این اعتقادند که من نباید درعرصه مدیریت کشور حضور داشته باشم، بسیار خوب میتوانند معتقد باشند ولی راه حذف من از طریق اعمال دموکراسی، شدنی است. این راه، درست، قانونی و کم هزینه است که مورد قبول همه ملت ایران است.
و اما سخنی با شما:
من در دوران دولت های نهم و دهم کمک های بسیاری به سپاه از جهات مختلف انجام دادم و بارها به خاطر این کار از سوی گروههای سیاسی و مخالفین داخل و خارج شماتت شدم.
اما دولت روحانی کمک ها را قطع کرد و محدودیت هم بوجود آورد.
دولت روحانی در چهار سال اول به طور مکرر هرچه میخواست علیه ما گفت. چرا سپاه و رسانه هایش هیچ حمایتی از ما نکردند و برعکس، همسو با آنان علیه ما تبلیغات سوء انجام دادند؟!
من همیشه به فکر بچه های سپاه بودم. حتی وقتی شب عید، اطلاعات سپاه پول برای پرداخت حقوق پرسنل نداشت، به آنها پول رساندم.
اما به جایش آقای بقایی که زحمت این کار را کشیده بود به اتهام واهی حیف و میل بیت المال دستگیر و محکوم میکنند و بلایی سرش میآورند که روزانه دهها قرص اعصاب میخورد و نمی تواند تعادلش را در راه رفتن حفظ کند و از انجام امور شخصی و خانوادگی خود ناتوان است.
و برادر دیگرم آقای مشایی را آنقدر تحت فشار قرار دادند که امروز در نقطه نامعلومی در شمال کشور خود را از جامعه کنار کشیده و به تنهایی زندگی میکند.
دولت فعلی در حال چپاول اموال ملت است اما برخوردی صورت نمی گیرد، ببینید با دو تن از اطرافیان من چه کردند! یکی را روانه بیمارستان اعصاب یعنی تیمارستان کرده اند و دیگری را هم مجبور ساخته اند از ما جدا شده و گوشه عزلت برگزیند!
ما در موضوع هسته ای برای کشور افتخار آفریدیم، اما دولت روحانی برنامه های هسته ای را تعطیل و به بهانه یک توافق نافرجام، صنعت هسته ای را به رایگان حراج کرد.
در دوره دولت من، مردم ایران، راضی، خوشحال و امیدوار به آینده بودند ، اما اکنون در وضعیت بسیاری بدی به سر میبرند.
اطمینان دارم که کشور را میتوان نجات داد و من کاملا برای کار توانا هستم و برنامه دارم و میدانم که چگونه کشور را باید اداره کنم.
نیروهای انقلابی مطمئن باشند که روند را در کشور به سمت صلاح و پیشرفت تغییر خواهم داد و بار دیگر ارزشهای انقلابی و دین در اوج خواهد بود.
به سرعت رضایتمندی مردم را جلب خواهم کرد.
دوستان انقلابی هیچ نگرانی از بابت نیروهای اصلاح طلب و یا افرادی از خارج کشور و یا قدرت خارجی نباید داشته باشند. دولت اسلامی و انقلابی خواهد آمد و با تکیه بر لطف خدا و مردم مومن و متعهد از همه موانع عبور کرده و با تکیه بر آرمان ها و ارزش های انقلابی و دینی مشکلات را از پیش رو برخواهد داشت و جریان سلطه قدرت ها در منطقه را به سود ملت های منطقه و مقاومت تغییر خواهد داد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰