ریزش عمدی بورس؛بازار سرمایه متولی ندارد

گروه اقتصادی: بورس تهران این روزها محل بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران وفادار شده است. ریزش‌های پیاپی بازار سهام که از نیمه اردیبهشت‌ماه اغاز شده، ظن دستکاری شاخص، دسترسی کدهای خاص به رانت اطلاعاتی، دخالت دولت در مسیر بورس و مواردی از این دست را افزایش داده است. به گزارش تجارت نیوز، از سوی دیگر، این روزها بورس […]

گروه اقتصادی: بورس تهران این روزها محل بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران وفادار شده است. ریزش‌های پیاپی بازار سهام که از نیمه اردیبهشت‌ماه اغاز شده، ظن دستکاری شاخص، دسترسی کدهای خاص به رانت اطلاعاتی، دخالت دولت در مسیر بورس و مواردی از این دست را افزایش داده است.

به گزارش تجارت نیوز، از سوی دیگر، این روزها بورس به معنای واقعی قربانی کسری بودجه دولت شده و شوک دست‌اندازی دولت رئیسی به سود صنایع، ریسک سرمایه‌گذاری در این بازار را افزایش داده است. هومن عمیدی، تحلیلگر بازار سرمایه به بررسی وضعیت فعلی بازار سرمایه و مسیر پیش روی آن پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

عوامل ایجاد بحران در بازار سهام
به نظر می‌رسد این روزها بازار سهام دچار وضعیتی بحرانی شده است؛ عامل اصلی ایجاد چنین وضعیتی را چه می‌دانید؟
مهم‌ترین مشکل بازار در حال حاضر این است که متولی ندارد! آقایانی که در سازمان بورس نشسته‌اند وعده‌هایی در خصوص بازار به سهامداران دادند که هیچ کدام محقق نشد. قرار بود تصمیمات غیرکارشناسی و خلق‌الساعه برای بازار گرفته نشود که متاسفانه گرفته شد!

آیا در این مواقع، رگولاتور نباید با کمک ابزارهای خود، در نقش تعدیل‌کننده بازار ظاهر شود؟
صندوق تثبیت بازار در حال حاضر کجاست و چه کاری انجام می‌دهد؟ استفاده از منابع این صندوق به طور مثال هنگامی که شاخص کل تا محدوده یک میلیون و ۸۰۰ هزار واحد سقوط کرد، به عنوان حمایت نیست. در این محدوده به طور قطع سهامداران خود، دست به خرید خواهند زد.اگر قصدی مبنی بر رشد و افزایش نقدشوندگی بازار وجود دارد، باید اعتماد به بازار تزریق شود. پرتفوی سهامداران بانک‌های معروف بیش از ۳۰ درصد ریزش داشته است. این موضوع قابل تعمیم به کلیت بازار است. بازار‌گردان‌های گروه‌های دیگر نیز فقط در منفی‌ها خرید می‌کنند. خرید بازارگردان در سوی منفی دامنه نوسان به معنی آن است که بازار هنوز باید به روند اصلاحی ادامه دهد. این هینت غلطی است که دارند به بازار می‌دهند.

آیا می‌توان انتظار داشت هرجا که بازار پس از رشدی تند و تیز وارد فاز اصلاحی شد، صندوق با نقش پدرانه بازار را بخرد و آن را به ریل صعود بازگرداند؟
با مطالعه ارکان و ماهیت این صندوق درمی‌یابیم که برای همین هدف تعبیه شده است. ضمن اینکه بخش زیادی از منبع صندوق، پول‌های خود بازار است که در این صندوق ذخیره شده است. هدف صندوق تثبیت این است که هر زمان بازار در چالشی قرار گرفت، منابع شرکت‌های بزرگ که به این صندوق پرداخت می‌شود، صرف حمایت از بازار شود. قرار نیست این صندوق از بازار نوسان بگیرد و یا بازار را به چالش بکشد!در واقع سوپاپ اطمینانی است برای حمایت از بازار در زمانی که فاز پنیک به وجود آمده و بورس بدون دلیل بنیادی در حال ریزش است. گزارش‌های خوبی که از شرکت‌ها منتشر می‌شود، موید وضعیت خوب شرکت‌هاست. اما بی اعتمادی در نحوه بازارگردانی سهام باعث این وضعیت شده است.

 

 

ریزش بازار سرمایه تعمدی است؟
از هفدهم اردیبهشت‌ماه امسال، بورس تهران در مسیری نزولی قرار گرفته که گویا توان بازگشت از آن را ندارد. برخی این ریزش یا دست‌کم ایجاد عوامل آن را تعمدی می‌دانند؛ آیا به نظر شما این گزاره درست است؟
به نظر می‌آید ریزش اخیر تعمدی است. یعنی دست پنهان بازار که همیشه از آن صحبت به میان می‌آید، در بازارهای موازی و بازار سهام رکود و اصلاح را توام با یکدیگر ایجاد کرده است. جذب منابع به سمت صندوق‌های درآمد ثابت، به سمت بانک‌ها و سیاست‌های انقباضی و این دست از تصمیمات باعث اصلاح عمیق نماگر‌های بورسی شده است.با وجود اینکه سال ۱۴۰۲، رشد تولید و مهار تورم نامیده شده است، بازار سرمایه هیچ کدام از این اهداف دنبال نمی‌کند و ریشه این موضوع در اتخاذ سیاست‌های تعیین‌کننده است.

آیا می‌توان عوامل دیگری را هم در ایجاد وضعیت فعلی برای بورس شناسایی کرد؟
در واقع مسئله دیگر بازار، بی ثباتی در کل فرآیند‌های اقتصادی است که در حال حاضر اتفاق افتاده است. تکلیف ما با کسری بودجه و سیاست دولت برای جبران این کسری هنوز مشخص نیست. یک روز دست دولت در جیب پتروشیمی‌ها قرار دارد، روز‌های بعدی مملو از تایید و تکذیب مصوبه‌هاست. روز دیگر هم بحث عرضه خودروهای پرتیراژ تکذیب می‌شود! این پروسه شامل همه صنایع است. تازه‌ترین مثال آن نیز عوارض صادرات کانه‌های فلزی و غیر فلزی است که تعرفه‌ها با دیدی نسنجیده تنظیم شده است.

با توجه به اینکه شما به وجود اشکال در کل فرآیندهای اقتصادی اشاره کردید، آیا می‌توان نتیجه گرفت که در بازارهای دیگر هم شاهد همین وضعیت خواهیم بود؟
به طور کلی عواملی که باید به بازار کمک کند را از بازار گرفتیم و از سوی مقابل مقدار کم پول و اعتباری که در بازار موجود بود نیز از آن گرفته شده است. قیمت سهام در حال بازگشت به قیمت‌های سه سال گذشته است. این در حالی است که در بازارهای موازی نظیر ملک چنین روندی را شاهد نیستیم. ممکن است در بازارهای دیگر رکود وجود داشته باشد اما اینکه قیمت‌ها دچار ریزش شوند، وجود ندارد.

 

گروگان‌گیری در بازار سهام؟
به نظر می‌رسد این بار ریزش شاخص کل نوع دیگری است و از همین روست که فرضیه‌های زیادی درباره عوامل و دلایل آن مطرح می‌شود. آیا فرضیه فروش آبشاری برخی کدها واقعیت دارد؟
در دو ماه و نیم گذشته، شاخص کل ریزش بیش از ۵۰۰ هزار واحدی را تجربه کرده است. این در حالی است که از طی ریزش تاریخی بورس در سال ۹۹ که تا میانه سال ۱۴۰۱ نیز به طول انجامید، نماگر بازار سهام، ریزش ۹۰۰ هزار واحدی را تجربه کرد. یعنی این اصلاح تند و سریع به دلیل درگیری‌ها و سوءمدیریت‌هایی است که اتفاق افتاده است.

 

تحلیل برخی از فعالان از اصلاح اخیر نیز که می‌تواند محتمل باشد، اشاره می‌کند که پس از عدم افشای اطلاعات در تاریخ ۱۷ اردیبهشت، عده‌ای بازار را بابت این موضوع گروگان گرفته‌اند و هرچه سهم از حقوقی و حقیقی در دست دارند، به فروش می‌گذارند. این تحلیل، غلط تلقی نمی‌شود اما وزن زیادی نباید به آن داد.بازار در این قیمت‌ها جذابیت بالایی دارد و شرایط بنیادی سهم‌ها خیلی خوب است اما متاسفانه عناصر اعتماد و ثبات، فقدان این روزهای بازار است. همچنین کسی که به عنوان رگولاتور و متولی بازار وجود دارد، به جای آنکه اوضاع صنایع را بهتر کند و رایزنی‌هایش با بدنه دولت در جهت تقویت تولید باشد، به یک نظاره‌گر تبدیل شده است.

دست‌اندازی دولت به درآمد شرکت‌ها پس از شناسایی سود!
برخی از اهالی بازار سرمایه معتقدند گزارش‌های خوب شرکت‌ها در فاز صعودی بازار پیش‌خور شد؛ بازار در آن مقطع انتظار رشد بنیادین صنایع را داشت و به همین خاطر صعود خوبی را پشت سر گذاشت. آیا رشد سودآوری شرکت‌ها در فاز صعودی بازار که از پایان اصلاح بهمن تا نیمه اردیبهشت‌ماه به طول انجامید، لحاظ نشده است؟
حتی با قبول این سناریو، باز هم گزارش‌های سه ماهه شرکت‌ها که مربوط به عملکرد آن‌ها در بهار سال جاری است، در حال انتشار است که نشان از رشد سودآوری شرکت‌ها دارد. همچنین افزایش سرمایه شرکت‌ها که اکثرا از محل سود انباشته و تجدید ارزیابی است نیز روی کدال آمده است که جزو اخبار مثبت بازار به شمار می‌رود. از سوی دیگر، شرکت‌ها از طرح ترجیحی خوبی برخوردار هستند.

با این حال اما مفروضات صنایع تغییر می‌کند چرا که سیاست‌گذار متوجه سودسازی شرکت‌ها شده است. اما قرار نیست به این خاطر که اوضاع شرکت‌ها کمی بهتر شده است دست در جیب آن‌ها برد. سیاست‌گذار هم توقع پرداخت مالیات دارد و هم گاز و برق آن‌ها را قطع می‌کند. همچنین در سالیان اخیر شرکت‌ها هزینه‌های سنگین تورمی کشور را پرداخته‌اند و از سوی دیگر تتمه سود مازادی که برای آن‌ها می‌ماند با تغییر قیمت‌ها از آن‌ها گرفته می‌شود.

در حالی که همواره نسبت به دخالت و دست‌اندازی دولت بر سود صنایع هشدار داده می‌شود اما این رویکرد به روندی مستمر تبدیل شده است. چرا فکری اساسی برای توقف این رویکرد نمی‌شود؟
در واقع این عملکرد با سیاست‌های کلان و اهداف و حتی وعده‌های مسئولان تناقض دارد. بخشی از آن به عملکرد بد بازارگران‌ها و صندوق تثبیت بازار بازمی‌گردد و بخش دیگر سکوت رگولاتوری که وظیفه دارد هر روز برای احقاق حق سهامداران بجنگد برای بهبود شرایط تولید صنایع رایزنی کند اما منفعل گوشه عزلت اختیار کرده است. بخشی نیز به رفتار هیجانی سهامدارانی باز می‌گردد که در زیان هستند. باید توجه داشت که این زیان ناشی اشتباه در سرمایه‌گذاری نیست.

 

راه نجات بازار سرمایه
شرط بازگشت بازار سرمایه چیست؟ با روند فعلی، بازار چه مقصدی پیش روی خود خواهد داشت؟
اقدامی حیاتی و فوری در خصوص شرایط بازار نیاز است. از جمله سیاست‌های صندوق تثبیت بازار که نیاز به تغییر اساسی دارد. از سوی دیگر نحوه و چارچوب بازارگردانی سهام باید عوض شود. رفتار و رویه‌ای که در بازارگردانی سهام در حال حاضر دنبال می‌شود، بازارگردانی نیست بلکه تنها به ایجاد ترس در سنتیمنت بازار منجر خواهد شد.
شرایط فعلی به این گونه است که بازارگردان در سوی منفی دامنه سفارش خرید می‌گذارد و سهامدار به این امید که ۳۰ الی ۴۰ درصد بخرند، دست به فروش می‌زنند. در نهایت به وضعیتی خواهیم رسید که منابع بازارگردان به پایان خود نزدیک می‌شود و بهای تمام‌شده آن‌ها نیز بالاست. از سویی سهام نیز ریزش ۴۰ تا ۵۰ درصدی را تجربه کرده‌اند و در نهایت همه متضرر شده‌اند. این اتفاقیست که اگر رویه فعلی ادامه پیدا کند به زودی شاهدش خواهیم بود

نقش بانک مرکزی در تعیین مسیر بازار سهام
جایگاه نرخ بهره در این میان چیست؟ آیا بانک مرکزی با سیاست‌های خود در نمایش ریزش بورس تهران نقش ایفا می‌کند؟
در حال حاضر نرخ بهره از سوی بانک مرکزی کنترل نمی‌شود و هفته به هفته شاهد افزایش آن هستیم. این افزایش نرخ بهره، بر P/E متوسط بازار اثر گذاشته است. مجموعه کلانی از عوامل و اتفاقات دست به دست هم داده‌اند تا این ریزش تنها در بازار سرمایه به وقوع بپیوندد.به‌عنوان مثال در بازار ملک اتفاق خاصی را شاهد نیستیم. همچنین در معاملات میدان فردوسی، اسکناس آمریکایی در اعداد پایین‌تر از ۵۰ هزار تومان نوسان می‌کند. از سویی وضعیت کامودیتی‌ها در بازار جهانی نیز مطلوب است. بنابراین می‌توان دریافت که فاکتورهای بنیادین بازار مناسب است اما عنصر اعتماد در بازار به دلایل متعددی که بررسی کردیم از بین رفته است.

گفتنی است نماگر بورس امروز بیش از ۶۴ هزار واحد بالغ بر ۳٫۲ درصد ریزش را ثبت کرد. به این ترتیب شاخص کل در روز جاری سطح دو میلیون واحدی را از دست داد و در ارتفاع ۱٫۹ میلیونی قرار گرفت.این ریزش البته مختص شاخص‌سازها نبود و شاخص هم‌وزن نیز که نماینده شرکت‌های کوچک و متوسط بازار است با سقوط بیش از ۲۰ هزار واحدی مواجه شد و سطح ۷۰۰ هزار واحدی را از دست داد.

تحلیلگران بازار سهام معتقدند این ریزش‌ها، نتیجه سیاست‌های غلط و غیرکارشناسی دولت طی ماه‌های اخیر و اصرار بر عملیاتی کردن آنها بوده است. برداشت بازار از رفتار دولت این بوده است که سیاست‌گذار قصد دارد از هر راهی شده خطای بودجه‌ریزی خود را جبران کند؛ بر همین اساس برای او فرقی ندارد که سیاست دستبرد به سود صنایع تا چه میزان می‌تواند کشنده باشد!