تهدیدی که جدی گرفته نمیشود!
احمد زیدآبادی جانِ کلامِ تحلیلِ شرایطی را که جمهوری اسلامی در آن به سر میبرد، محمدرضا شهبازی مجری صدا و سیما در جریان اعلام قهرش با این دستگاه بر زبان راند. او خطاب به نظام گفت؛ حالا که قرار است مجریان دیگر را به ما ترجیح دهید، هنگام بروز “فتنه” هم از همانها کمک بخواهید! […]
احمد زیدآبادی
جانِ کلامِ تحلیلِ شرایطی را که جمهوری اسلامی در آن به سر میبرد، محمدرضا شهبازی مجری صدا و سیما در جریان اعلام قهرش با این دستگاه بر زبان راند. او خطاب به نظام گفت؛ حالا که قرار است مجریان دیگر را به ما ترجیح دهید، هنگام بروز “فتنه” هم از همانها کمک بخواهید!
این آشکارترین تهدید علنی از جانب نیروهای اصطلاحاً “پا به رکاب” حکومت علیه آن است، تهدیدی که محفل کیهان هم پیش از این به آن اشاره کرده بود و به نطر میرسد در پشتپرده به صورت صریحتری مطرح میشود. داستان به روشنی از این قرار است که بخشی از نیروهای فعال حامی نظام، در ازای برخوردی که با حضور معترضان در خیابانها و یا مقابلهٔ عقیدتی با آنان میکنند، کل دستگاه حاکم را در خدمت ایدئولوژی بسته و سختگیرانهٔ خود میخواهند و جان کلامشان هم این است که حکومت بین آنها و دیگر اقشار مردم باید یکی را انتخاب کند. اگر اینها را انتخاب کرد پس باید علایق و منویاتشان را مو به مو اجرا کند و شرایط را بر اقشار دیگر مشکل سازد، ولی اگر اقشار دیگر را انتخاب کرد، پس برود با همانها با اعتراضات خیابانی هم برخورد کند!
به پندار این دسته از حامیان حکومت، آنها تنها ابزار و وسیلهٔ نظام برای فرونشاندن ناآرامیهای خیابانی هستند و بدون آنها حکومت تاب مقاومت در برابر مخالفان معترض را ندارد. بنابراین، این دسته از نیروها اطمینان دارند که اگر تهدید کنند “اسکول نظام مقدس” نیستند، نظام چارهای جز تسلیم شدن در برابر آنان ندارد. بخشی از این نیروها البته میدانند که اگر نظام به سمت اقشار دیگر جامعه برود، اصولاً آنچه آنان “فتنه” مینامند، زمینه و دلیل و علتی برای بروز پیدا نخواهد کرد که نیازی به سرکوب آن از طرف این این قبیل افراد باشد! از همین رو، آنان برای به رخ کشیدن اهمیت خود، به طور سازماندهی شدهای، نه فقط مانع ایجاد سازوکاری برای برگزاری تجمعات قانونی و مسالمتآمیز مردم معترض میشوند، بلکه، ترساندن حکومت از ناآرامیهای قریبالوقوع و حتمی در جامعه را هدف مناسبی برای خود یافتهاند. در واقع از اظهارات تحریکآمیز آنها چنین برمیآید که از قضا تشنه و مشتاق ناآرامی هستند تا در مقابل آن، هم خودی نشان دهند و هم حکومت را منقاد و مطیع خود کنند. بدبختانه برخی از این نیروها در مراکز حساس امنیتی هم جا خوش کردهاند، یعنی جاهایی که انتقاد از آنها حکم تابو پیدا کرده است و معمولاً تحمل هم نمیشود.
این نیروها با ادعای اینکه بر همهٔ امور اشراف دارند، ضمن مسدود کردن راهِ اعتراضِ قانونی، با تصویرسازی اغراقآمیز از ناآرامیهای قریبالوقوع سران نطام را به حمایت از برخوردهای فراقضایی خود با منتقدان و فعالان سیاسی راضی میکنند!
به نطرم، تحرکات و برخوردهایی که این روزها به بهانهٔ نزدیک شدن سالگرد مهسا تشدید شده است، از این جنس باشد. واقعیت این است که در شرایط حاضر، در متن جامعه، نشانهٔ چندانی از آنچه اپوزیسیون برانداز وعده میدهد و نیروهای “پا به رکاب” به استقبالش رفتهاند، به چشم یک ناظر بیطرف نمیآید. قاعدتاً احتمال تجمعات محدود و پراکندهای وجود دارد، اما دو طرفِ مذکور چنان تبلیغ میکنند که پنداری نبردی سرنوشتساز در ۲۵ شهریور در انتظار است که تکلیف را یکسره خواهد کرد!
روشن است که اگر در آن روز حتی کوچکترین اتفاقی هم رخ ندهد، بخشی از همین پا به رکابان مدعی خواهند شد که با تلاشهای داهیانه و پیشگیرانهٔ خود، فتنه را در نطفه خفه کرده و باز هم در موضع طلبکاری خواهند نشست. از حکومتی که بقای خود را اوجب واجبات میداند، انتظار فهم این نوع تهدیدها و خطرات بنیانافکن از بطن و درون خود میرود، اما سران آن ظاهراً عادت کردهاند که عموم تهدیدها و خطرات را خارج از دایرهٔ خود ببینند و کمترین توجهی به مخاطرات خودیهایشان نکنند! در دو سال گذشته بارها تکرار کردهام که از نیروهای بیرون از حکومت خطری جدی متوجه بقای آن نیست. این بار دشمنشان در داخل خودشان لانه کرده و مانع کوچکترین ابتکاری برای تطبیق سیاستهای آن با ضروریات زمان و مکان میشود.
جانِ کلامِ تحلیلِ شرایطی را که جمهوری اسلامی در آن به سر میبرد، محمدرضا شهبازی مجری صدا و سیما در جریان اعلام قهرش با این دستگاه بر زبان راند. او خطاب به نظام گفت؛ حالا که قرار است مجریان دیگر را به ما ترجیح دهید، هنگام بروز “فتنه” هم از همانها کمک بخواهید!
این آشکارترین تهدید علنی از جانب نیروهای اصطلاحاً “پا به رکاب” حکومت علیه آن است، تهدیدی که محفل کیهان هم پیش از این به آن اشاره کرده بود و به نطر میرسد در پشتپرده به صورت صریحتری مطرح میشود. داستان به روشنی از این قرار است که بخشی از نیروهای فعال حامی نظام، در ازای برخوردی که با حضور معترضان در خیابانها و یا مقابلهٔ عقیدتی با آنان میکنند، کل دستگاه حاکم را در خدمت ایدئولوژی بسته و سختگیرانهٔ خود میخواهند و جان کلامشان هم این است که حکومت بین آنها و دیگر اقشار مردم باید یکی را انتخاب کند. اگر اینها را انتخاب کرد پس باید علایق و منویاتشان را مو به مو اجرا کند و شرایط را بر اقشار دیگر مشکل سازد، ولی اگر اقشار دیگر را انتخاب کرد، پس برود با همانها با اعتراضات خیابانی هم برخورد کند!
به پندار این دسته از حامیان حکومت، آنها تنها ابزار و وسیلهٔ نظام برای فرونشاندن ناآرامیهای خیابانی هستند و بدون آنها حکومت تاب مقاومت در برابر مخالفان معترض را ندارد. بنابراین، این دسته از نیروها اطمینان دارند که اگر تهدید کنند “اسکول نظام مقدس” نیستند، نظام چارهای جز تسلیم شدن در برابر آنان ندارد. بخشی از این نیروها البته میدانند که اگر نظام به سمت اقشار دیگر جامعه برود، اصولاً آنچه آنان “فتنه” مینامند، زمینه و دلیل و علتی برای بروز پیدا نخواهد کرد که نیازی به سرکوب آن از طرف این این قبیل افراد باشد! از همین رو، آنان برای به رخ کشیدن اهمیت خود، به طور سازماندهی شدهای، نه فقط مانع ایجاد سازوکاری برای برگزاری تجمعات قانونی و مسالمتآمیز مردم معترض میشوند، بلکه، ترساندن حکومت از ناآرامیهای قریبالوقوع و حتمی در جامعه را هدف مناسبی برای خود یافتهاند. در واقع از اظهارات تحریکآمیز آنها چنین برمیآید که از قضا تشنه و مشتاق ناآرامی هستند تا در مقابل آن، هم خودی نشان دهند و هم حکومت را منقاد و مطیع خود کنند. بدبختانه برخی از این نیروها در مراکز حساس امنیتی هم جا خوش کردهاند، یعنی جاهایی که انتقاد از آنها حکم تابو پیدا کرده است و معمولاً تحمل هم نمیشود.
این نیروها با ادعای اینکه بر همهٔ امور اشراف دارند، ضمن مسدود کردن راهِ اعتراضِ قانونی، با تصویرسازی اغراقآمیز از ناآرامیهای قریبالوقوع سران نطام را به حمایت از برخوردهای فراقضایی خود با منتقدان و فعالان سیاسی راضی میکنند!
به نطرم، تحرکات و برخوردهایی که این روزها به بهانهٔ نزدیک شدن سالگرد مهسا تشدید شده است، از این جنس باشد. واقعیت این است که در شرایط حاضر، در متن جامعه، نشانهٔ چندانی از آنچه اپوزیسیون برانداز وعده میدهد و نیروهای “پا به رکاب” به استقبالش رفتهاند، به چشم یک ناظر بیطرف نمیآید. قاعدتاً احتمال تجمعات محدود و پراکندهای وجود دارد، اما دو طرفِ مذکور چنان تبلیغ میکنند که پنداری نبردی سرنوشتساز در ۲۵ شهریور در انتظار است که تکلیف را یکسره خواهد کرد!
روشن است که اگر در آن روز حتی کوچکترین اتفاقی هم رخ ندهد، بخشی از همین پا به رکابان مدعی خواهند شد که با تلاشهای داهیانه و پیشگیرانهٔ خود، فتنه را در نطفه خفه کرده و باز هم در موضع طلبکاری خواهند نشست. از حکومتی که بقای خود را اوجب واجبات میداند، انتظار فهم این نوع تهدیدها و خطرات بنیانافکن از بطن و درون خود میرود، اما سران آن ظاهراً عادت کردهاند که عموم تهدیدها و خطرات را خارج از دایرهٔ خود ببینند و کمترین توجهی به مخاطرات خودیهایشان نکنند! در دو سال گذشته بارها تکرار کردهام که از نیروهای بیرون از حکومت خطری جدی متوجه بقای آن نیست. این بار دشمنشان در داخل خودشان لانه کرده و مانع کوچکترین ابتکاری برای تطبیق سیاستهای آن با ضروریات زمان و مکان میشود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰