نماینده سابق مجلس: آمار «نرخ مشارکت» و «آرای باطله» یک فاجعه است

گروه سیاسی: یک نماینده ادوار مجلس گفت: در تهران پایتخت سیاسی کشور ۱۸ درصد در انتخابات شرکت کردند که اگر بخواهیم از این تعداد آراء باطله را خارج کنیم این مشارکت کمتر از ۱۰ الی ۱۲ می‌شود که این فاجعه است.  غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی، در گفتگو خبرآنلاین افزود: در این انتخابات افرادی هستند که زیر ۱۰ […]

گروه سیاسی: یک نماینده ادوار مجلس گفت: در تهران پایتخت سیاسی کشور ۱۸ درصد در انتخابات شرکت کردند که اگر بخواهیم از این تعداد آراء باطله را خارج کنیم این مشارکت کمتر از ۱۰ الی ۱۲ می‌شود که این فاجعه است. 
غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی، در گفتگو خبرآنلاین افزود: در این انتخابات افرادی هستند که زیر ۱۰ هزار تا رأی آوردند، که این بسیار فاجعه است. با حضور کوچکی‌زاده، نبویان، رسایی و این قبیل افراد مجلس رادیکال تشکیل شده است. در تعجب هستم که این یکدستی دو سال کشور را به فقر و فلاکت کشاند، دیگر چرا به دنبال یکدستی هستند؟ با رفتن افراد تندرو به مجلس، کار برای این اقلیت قوی سخت خواهد شد، در هر صورت این چند نفر امید ما در مجلس هستند.
گفتنی اینکه، طبق آمار نهایی حوزه انتخابیه تهران، ری،‌ شمیرانات و اسلامشهر حدود ۲۴ درصد از ۷.۷ میلیون واجد شرایط در انتخابات شرکت کردند که معادل حدود ۱.۸۶ میلیون رای است. طبق این آمار، حدود ۲۹۶ هزار رای از این میزان باطله بوده که بیش از آرای سه هزار و ۵۳۱ نفر از نامزدها در تهران بوده است!
روزنامه اعتماد امروز نوشت: وزارت کشور همچنان از اعلام آمار مشارکت در استان تهران و حوزه انتخابیه تهران، امتناع می‌کند؛ چرا که طبق روال مرسوم، از ساعاتی بعد از آغاز روند رای‌گیری، وزارت کشور هر چند ساعت، میزان مشارکت را منتشر می‌کرد که در این انتخابات، وزارت کشور در بدعتی جدید از این کار خودداری کرد. عدم شفافیت وزارت کشور باعث شده تا بازار گمانه‌زنی‌ها درباره آرای باطله در تهران داغ شود. در حالی‌که برخی، از مشارکت حدود ۴۰ درصدی رای باطله‌ها در حوزه انتخابیه تهران خبر می‌دادند، …»
هر راه‌یافته به مجلس بطور متوسط نماینده ۵درصد مردم است

با احتساب ۶١ میلیون واحد شرایط و حضور ٢۴ میلیون در انتخابات، اکثریت مطلق مردم یعنی ۶٠ درصد مردم رای ندادند و هر راه‌یافته به مجلس بطور متوسط نماینده ۵درصد مردم است. کمترین مشارکت مربوط به مردم تهران با ٢٣ درصد و بیشترین به کهگیلویه و بویراحمد با۶۴درصد مشارکت است.

خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

سال ۱۳۷۹ «۲۲ سال قبل» کل واجدین شرایط رای در تهران ۴ میلیون نفر بود و واجدان رای امسال ۷ میلیون نفر
۱- نفر اول سال ۷۹ «رضا خاتمی» با حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار رای!
۲- نفر ۳۶ سال ۷۹ «محسن رضایی»
۵۰۰ هزار رای یعنی معادل نفر اول انتخابات امسال «با ۷ میلیون واجد شرایط رای»!

نمونه‌ای از میلیونها آرای باطله!

بیگانگی با حاکمیت!
✍️ابوالفضل فاتح
رفتار انتخاباتی حاکمیت و مردم در یازدهم اسفند، با آمیزه ای از مهندسی، مشارکت ایجابی و اعتراضی، و عدم مشارکت، و نسبت آراء باطله و ترکیب برندگان و بازندگان، می تواند نقطه ی عطفی در تحولات سیاسی اخیر ایران محسوب شود.
*پنج آفت انتخابات ایران؛*
در سه دهه ی اخیر صندوق رای که از مدنی ترین دستاوردهای انقلاب بود، با پنج آفت مهم مواجه شده است. یکی آن که با مداخلات حاکمیت، انتخابات از پدیده ای «پایین به بالا»، به پدیده ای «بالا به پایین» مبدل شد و دوم؛ زِهدان سیاست به حذف و طرد و سقط هدفمند بیش از حمل و نگهداری عادت کرد و با حذف سیستماتیک بسیاری از احزاب و نخبگان حتی روسای جمهور و وزرا و نمایندگان از چرخه، کیفیت خود را از دست داد و محل عرضه ی کالای کم کیفیت سیاسی شد، و سوم؛ با کاستن از کیفیت سیاسی، رغبت مردم کاهش و میدان، جولان اقلیت شد، و چهارم؛ حاکمیت کوشید، به جای آن که صندوق رای محل وزن کشی و تعیین نصاب اقلیت و اکثریت باشد، آن را به ابزاری برای پوشاندن لباس اکثریت بر تن اقلیت مطلوب تبدیل کند و امضای آن را از ملت بگیرد. حال آن که انتخابات، اساسا فصل تمکین حاکمیت از مردم است، نه فصل تمکین مردم به حاکمیت. در برخی انتخابات حتی به حفظ ظاهر و شاکله ی انتخابات هم وفا داری نشد، و تلقی مردم هیچ انگاشته شد، پنجم؛ و نهایتا تاثیر گذاری انتخابات و نهادهای انتخابی در تغییر سیاست های کلان، به حداقل تنزل داده شد.
  امیر کلام فرمود:« ای مردم! شما را از دنیا و فریفتگی به آن هشدار می دهم؛ که دنیا به زودی از دستتان برود آنسان که از دست پیشینیان شما برفت». بالاخره، ناپایداری قدرت و دست به دست شدن کرسی ها، سنتی قطعی است و آنها که می روند در معرض نقدی بی رحمانه قرار خواهند گرفت.
*پدیده ی بیگانگی تهران با حاکمیت؛*
 اکثریت بسیار بالای مردم تهران نه تنها از انتخابات کناره گرفته اند که با نمایندگان منتخب این شهر احساس بیگانگی می کنند و این منحصر به مجلس نیست و تقریبا به اغلب نهادها عمومیت یافته است. غیبت ۷۵ درصدی ام القرای تهران!، میزان بسیار پایین آراء صحیح و رای پایین و چند درصدی نفر اول منتخبان تهران (نسبت به واجدان شرایط) و درصد بالای آراء باطله، پیام های عمیقی برای اندیشیدن نهفته است. به یاد بیاوریم که چهل و چهار سال قبل، آن هم با جمعیت آن روز در نخستین دور مجلس شورای اسلامی، ۶۱ درصد واجدین شرایط تهران در انتخابات شرکت داشتند که این رقم ۱۰ درصد بیش از مشارکت در سطح کشور بود و آقای فخرالدین حجازی با بیش از ۷۳ درصد آراء یعنی ۱۵۶۸۷۵۹رای، آقای حسن حبیبی با ۷۲ درصد یعنی ۱۵۵۲۴۷۸ و آقای مهدی بازرگان با ۶۷ درصد یعنی ۱۴۴۷۳۱۶ بر کرسی مجلس نشستند. آن روزها، نصاب منتخبان از پنجاه به بیست تنزل نکرده بود و مجلس محل شخصیت های رشیدی بود که مورد اجماع اکثریتی از ملت بودند. این سال ها نصاب ضعیف بیست درصد، مظاهر و مصائب بیگانگی را تشدید نموده است.
چهل درصد مشارکت کننده اعلام شده، بخش محترمی از ملت ایران، و نادیده گرفتن و کوچک شمردن ایشان خطاست، همچنان که نادیده گرفتن و کم شمردن بخش بزرگتر غائب، خطاست. ایشان باید بدانند اکثریت جای دیگریست و پوشاندن لباس اکثریت بر قامت اقلیت، نه تنها نوعی تلبیس و تدلیس سیاسی که مغایر مروت و انصاف سیاسی و موجب شکاف ملی ( اکثریت – اقلیت) و بیگانه تر شدن اکثریت با حاکمیت و حامیان حاکمیت خواهد شد. مسئله ی بسیاری از نخبگان کشور و کناره گیری ایشان از انتخابات، حاکمیت این و آن نیست. فلسفه ی هیچ انتخاباتی در جهان، حاکمیت اقلیت بر اکثریت نیست. کسانی چون نگارنده، هنوز کورسوی امیدی را در دل زنده نگاه داشته اند. نمی شود آن همه خون های مظلومی که برای استقلال و آزادی و جمهوری و دیانت این کشور نثار شد، و آن همه دغدغه ی مردم و امام عظیم الشان (ره) و رهبران آزاد اندیش نسل نخست در برافراشتن پرچم جمهوریت، چنین نحیف و کم فرجام، و در اسارت تنگ نظری ها، خودخواهی ها و تندروی ها بماند.آیا حاکمیت، تضعیف قدرت ملی و انصراف هشدار دهنده ی مردم به ویژه نسل جدید از انتخابات را نقطه ی عطف اصلاح نهادهای انتصابی، بازگشت نهادهای انتخابی به اراده ی مردم و فرصت انتخابات ریاست جمهوری آتی را جبران مافات قرار خواهد داد؟ یا به عادت مالوف، آخرین رگه های امید به نهاد انتخابات برای توافق ملی را قطع خواهد کرد و ایران را از یک فرصت تاریخی دیگر محروم ساخته و خود را در برابر رفراندومی دیگر و فراتر از آن، بیگانگی فزاینده ی ملی با حاکمیت قرار خواهد داد؟