فردگراییِ کریستیانو رونالدو

این فردگرایی منحصر به رونالدو سبب شده که او هیچ وقت از شکست و ناکامی تیمش لطمه نخورد. یوهان کرایف از شکست در فینال ۱۹۷۴، پلاتینی از شکست در نیمه‌نهایی ۱۹۸۶ و مارادونا از شکست در فینال ۱۹۹۰ دچار یاس و لطمه‌ای شدند که برای رونالدو بی‌معناست.

به گزارش ایسنا، در یادداشتی در عصر ایران به قلم اهورا جهانیان می‌خوانیم: «منچستریونایتد ‌در لیگ قهرمانان اروپا مغلوب یانگ‌بویز شد ولی کریس رونالدو زننده تک گل منچستر در این بازی بود. رونالدو چند روز قبل در نخستین بازی‌اش برای منچستر مقابل نیوکاسل دبل کرد. او کمی پیشتر نیز در بازی پرتغال و ایرلند دو گل زد. اگر منچستریونایتد در آغاز این هفته به نیوکاسل باخته بود یا پرتغال مغلوب ایرلند می‌شد، باز رونالدو موفق بود؛ چرا که در بازی با مجارستان رکورد دایی را شکست و در مسابقه با نیوکاسل، شروعی درخشان در یونایتد داشت.

پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ با شکست مقابل اروگوئه در مرحله یک‌هشتم نهایی حذف شد ولی رونالدو از آن جام نسبتا راضی بود؛ چرا که اولا برای چهارمین دوره پی‌درپی موفق به گلزنی در جام جهانی شده بود و از این حیث در کنار پله قرار گرفت، ثانیا چهار گل در چهار بازی به ثمر رساند، ثالثا با زدن سه گل به اسپانیا، جزو معدود بازیکنانی شد که موفق شده‌اند در جام جهانی هت‌تریک کنند.

در عوض رونالدو در لیگ قهرمانان ۲۰۱۸ اگرچه جام قهرمانی را بالای سر برد ولی چون نتوانست در بازی فینال گل بزند و حضورش در آن فینال تحت‌الشعاع درخشش گرت بیل قرار گرفت، چندان از آن قهرمانی خوشحال نشد و بلافاصله بعد از فینال، اعلام کرد که سال آینده در رئال بازی نخواهد کرد و با این بمب خبری، درخشش بیل در بازی فینال را به حاشیه برد.

در واقع اگر چه فوتبال یک بازی جمعی است ولی این بازی برای کریس رونالدو نهایتا امری انفرادی است. او اگر در مسابقه‌ای گل بزند ولی تیمش ببازد، رضایت بیشتری نصیبش می‌شود تا این که گل نزند و تیمش ببرد. دست کم رونالدو از سال ۲۰۰۹ که به رئال مادرید پیوست، با چنین روحیه‌ای بازی می‌کند.

مهم‌ترین علت این فردگرایی منحصربه‌فرد در عملکرد رونالدو، ظهور مسی بر بام فوتبال جهان بود. رونالدو در سال ۲۰۰۸ اولین توپ طلایش را برد و از منچستریونایتد به رئال مادرید رفت ولی از سال ۲۰۰۸ به بعد مسی چهار بار برنده توپ طلا شد.

در حالی که رونالدو در رئال حضور درخشانی داشت، کسب پی‌درپی توپ طلای اروپا از سوی مسی موجب شد که کل تیم رئال مادرید در خدمت رونالدو قرار گیرد تا او بتواند با مسی رقابت پایاپایی داشته باشد. این موقعیت ویژه سبب شد رونالدو در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ توپ طلا را ببرد و در یک‌قدمی مسی قرار گیرد.

در رئال مادرید همه چیز به گونه‌ای در خدمت رونالدو بود که وقتی گرت بیل در یک مسابقه به جای پاس‌دادن به رونالدو ترجیح داد خودش شانس کمترش را برای گلزنی امتحان کند، آنچلوتی لازم دید به بیل تذکر دهد. یا وقتی رافا بنیتس با قاطعیت اعلام نکرد که رونالدو بهترین بازیکن رئال است، فضای تیم با واکنش اعتراضی غیر مستقیم ملتهب شد. یا زیدان می‌دانست وقتی خبرنگاران از او سوال می‌کنند بهترین بازیکن تاریخ فوتبال کیست، باید بگوید رونالدو؛ تا جوّ تیمش به هم نریزد. یا باید در جواب خبرنگاران بگوید رونالدو از خودش بهتر بوده تا ستاره تیمش راضی باشد.

در واقع رئال مادرید بهشت کریس رونالدو بود. آنجا بهترین تیم باشگاهی جهان به کلی در خدمت او بود. سیستم و تاکتیک بازی با هدف گلزنی هر چه بیشتر رونالدو طراحی می‌شد، مربی تیم (هر که بود) چیزی نمی‌گفت که رونالدو دلخور شود، بنزما در خط حمله کاملا در خدمت رونالدو بود و فلورنتینو پرز، مدیر باشگاه، از نفوذش برای افزودن بر تعداد توپ‌های طلای رونالدو استفاده می‌کرد.

بنابراین رونالدو به شرایطی خو گرفت که کمتر بازیکنی در تاریخ فوتبال آن را تجربه کرده. این شرایط کاملا برعکس چیزی بود که مارادونا تجربه کرده بود. آنجا مارادونا در خدمت آرژانتین و ناپولی بود اما اینجا رئال و پرتغال در خدمت رونالدو بودند. چنین شرایطی در یوونتوس برای رونالدو شکل نگرفت اما در منچستریونایتد می‌تواند شکل بگیرد. در دوره نخست حضور رونالدو در منچستر، طبیعتا او در چنین موقعیت ویژه‌ای نبود.

این فردگرایی منحصر به رونالدو سبب شده که او هیچ وقت از شکست و ناکامی تیمش لطمه نخورد. یوهان کرایف از شکست در فینال ۱۹۷۴، پلاتینی از شکست در نیمه‌نهایی ۱۹۸۶ و مارادونا از شکست در فینال ۱۹۹۰ دچار یاس و لطمه‌ای شدند که برای رونالدو بی‌معناست.

پلاتینی بعد از جام جهانی ۱۹۸۶ همچنان می‌توانست بازی کند ولی پس از دو بار ناکامی در نیمه‌نهایی (۱۹۸۲ و ۱۹۸۶) ترجیح داد از فوتبال خداحافظی کند. مارادونا هم در ۱۹۹۰ به پایان دوران اوجش رسید. در حالی که پلاتینی و مارادونا در مقاطع مذکور ۳۱ ساله و ۳۰ ساله بودند ولی درخشش در تک‌تک بازی‌های سری آ و افزودن بر شمار گل‌هایشان، هدف اصلی آنها نبود. پلاتینی دنبال فتح جام جهانی بود و مارادونا در پی فتح دوباره جام جهانی.

اما رونالدو تا به حال چهار بار در جام جهانی ناکام مانده و این ناکامی‌ها تاثیری بر روحیه و اراده پولادینش نداشته است. او سال آینده هم احتمالا موفق به فتح جام جهانی نمی‌شود ولی شاید حتی بخواهد در یورو ۲۰۲۴ هم بازی کند تا در سن ۳۹ سالگی بر شمار گل‌های ملی‌اش و نیز شمار گل‌هایش در جام ملت‌های اروپا بیفزاید؛ فارغ از این که تیمش چه نتیجه‌ای در یورو کسب می‌کند.

به نظر می‌رسد در نسبتی که بین رونالدو و تیمش (هر تیمی) برقرار است، اشکالی در کار باشد یا دست کم چنین نسبتی بین بازیکن و تیم، چندان متعارف نیست اما به هر حال او با همین فردگرایی عجیب در یک بازی گروهی، توانسته است ده‌ها میلیون نفر را مجذوب بازی و درخشش خودش کند و یکی از موفق‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال شود.

این فردگراییِ معطوف به موفقیت‌، ولو که آن موفقیت فقط شخصی باشد نه تیمی، سبک زندگی سالم و روحیه بالا و اراده خلل‌ناپذیر را هم برای رونالدو به ارمغان آورده و او را از این حیث الگوی ده‌ها و بلکه صدها هزار فوتبالیست نوجوان کرده است.

انتهای پیام