چرا سیاسیون مشتاقند و مردم بی‌میل؟

گروه سیاسی: روزنامه همشهری نوشت: فرایند برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری در روزهای اخیر وارد مراحل اجرایی خود شد و طی ۵روز مهلت ثبت‌نام کاندیداهای این انتخابات در وزارت کشور، شاهد صف بلند‌بالای سیاسیونی بودیم که از جریان‌های مختلف برای ثبت‌نام اقدام کردند و این موضوع فضای رسانه‌ای کشور را نیز تحت‌تأثیر قرار داد. صف طویل […]

گروه سیاسی: روزنامه همشهری نوشت: فرایند برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری در روزهای اخیر وارد مراحل اجرایی خود شد و طی ۵روز مهلت ثبت‌نام کاندیداهای این انتخابات در وزارت کشور، شاهد صف بلند‌بالای سیاسیونی بودیم که از جریان‌های مختلف برای ثبت‌نام اقدام کردند و این موضوع فضای رسانه‌ای کشور را نیز تحت‌تأثیر قرار داد.
صف طویل مشتاقان ریاست‌جمهوری درحالی شکل گرفته است که جامعه هنوز از فضای تردید خارج نشده‌است و همچنان افق روشنی برای حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی در روز ۲۸خردادماه دیده نمی‌شود؛ موضوعی که نباید در حواشی صف‌بندی روزهای اخیر سیاسیون برای ثبت‌نام به فراموشی سپرده شود و جا دارد از سوی صاحب‌نظران و تحلیلگران سیاسی کشور مورد‌مداقه قرار گیرد.اما در این میان از چند منظر می‌توان به واکاوی وضعیت کنونی پرداخت؛ اینکه چه دلایلی سبب شده در شرایطی که بررسی‌ها نشان می‌دهد یخ‌های جامعه برای مشارکت حداکثری در انتخابات پیش‌رو باز نشده‌است، شاهد حضور پرتعداد سیاسیون داوطلب در انتخابات ریاست‌جمهوری باشیم.
 نخستین گزاره‌ای که برای یافتن پاسخ این چرایی باید مورد‌توجه قرار‌گیرد، نبود و ضعف احزاب فراگیر در کشور است؛ آنچه در روزهای ثبت‌نام‌ گذشت، نقیض رویه‌ای است که در جوامع دمکراتیک وجود دارد. اصولا در کشورهای پیشرفته و برخوردار از دمکراسی، افرادی که صلاحیت اداره کشور را دارند، از طریق احزاب رشد می‌کنند و مردم آنها را بر اساس برنامه‌هایی که از طریق احزاب اعلام می‌شود، می‌شناسند.
به‌واقع مردم بر اساس برنامه‌ها و رویه‌های حزبی رأی می‌دهند؛ موضوعی که در کشور ما یک ضعف اساسی محسوب می‌شود. نکته اینجاست که آنچنان که باید و شاید، مشق دمکراسی نکرده‌ایم و نتوانسته‌ایم احزاب واقعی را شکل دهیم. نتیجه چنین ضعفی همین می‌شود که در روزهای ثبت‌نام برای انتخاباتی به درجه اهمیت ریاست‌جمهوری، علاوه بر حضور متکثر چهره‌های سیاسی از همه طیف‌ها، شاهد ثبت‌نام پرشمار افرادی هستیم که هیچ سابقه سیاسی ندارند و بعضا این موضوع به سوژه طنز رسانه‌ها تبدیل می‌شود.
در اینجا نباید از نقش محوری شورای‌نگهبان هم غفلت کرد؛ چرا که اعمال نظارت استصوابی شرایطی را به‌وجود می‌آورد که به حذف افراد توانا می‌انجامد و انتخاب مردم را محدود می‌کند. معتقدم اگر در نحوه برگزاری انتخابات تجدید‌نظر شود و همه ارکان دست‌اندرکار، از شورای نگهبان گرفته تا دولت و… شرایط مناسب‌تری را برای حضور چهره‌های توانا و صاحب‌صلاحیت برای تصدی جایگاه استراتژیکی مانند ریاست‌جمهوری فراهم کنند، می‌توان امیدوار بود مردم حضور گرم‌تری پای صندوق‌های رأی داشته باشند.
نکته بعدی که باید در شرایط کنونی کشور و تحلیل فضای سرد انتخاباتی حاکم بر جامعه و هیجان جریان‌های سیاسی مورد‌توجه قرار داد، به نتیجه نرسیدن کارهای مهمی است که هنوز بر زمین مانده است. متأسفانه در سال‌هایی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، هنوز نتوانسته‌ایم اقتصاد کشور را سروسامان دهیم و از وضعیت کنونی خارج کنیم؛ همچنان تورم و گرانی کمر بخش زیادی از جامعه را خم کرده‌است و مردم از مشکلات معیشتی رنج می‌برند و با چالش مهمی به‌نام مسکن مواجهند.
از سوی دیگر در حوزه عدالت اجتماعی و آزادی نیز با ضعف‌های جدی مواجهیم که باید برای رفع آنها چاره‌اندیشی کرد. مشکل اینجاست که هنوز به جامعه‌ای «تخصص‌محور» و «برنامه‌محور» تبدیل نشده‌ایم و فردگرایی هنوز هم سکه رایج است. باید عزمی جدی برای «برنامه‌محوری»، «تجربه‌محوری» و «قانون‌محوری» داشته باشیم تا بتوانیم از گردنه‌های سختی که پیش رویمان قرار دارد، به‌سلامت عبور کنیم.
نکته مهم دیگری که در چرایی پیشامد شرایط کنونی باید مورد‌توجه قرار گیرد، شکل‌گیری ائتلاف‌ها و جبهه‌های انتخاباتی از سوی جریان‌های سیاسی در دقیقه نود است؛ ائتلاف‌هایی که خروجی آن ایجاد صف بلند‌بالایی از علاقه‌مندان به تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری شده است.
این موضوع هم جریانات اصیل سیاسی را برای تدوین استراتژی دچار شبهه کرده و هم جامعه را سرگردان کرده که کاندیداهای اصلح کدامند؟ چنین شرایطی آسیب نبود احزاب فراگیر را بیش ‌از پیش نمایان و ضرورت وجود آنها را گوشزد می‌کند. در کشورهای پیشرفته از جمله آمریکا، احزاب از مدت‌ها قبل از برگزاری انتخابات رقابت‌های درونی را برای معرفی کاندیدای نهایی خود آغاز می‌کنند و این موضوع با پشتوانه برنامه‌ها و چشم‌اندازهای ترسیمی محقق می‌شود. چنین فرایندی به ایجاد جامعه‌ای چندصدایی منجر می‌شود که می‌تواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد.
نهایتا اینکه باید درنظر داشت روزگار حساسی را پیش‌رو داریم؛ مجموعه تحولات در حوزه سیاست‌خارجی و سیاست داخلی به ما گوشزد می‌کند باید به‌دنبال چاره‌اندیشی باشیم. مدیران کلان کشور باید به نارضایتی‌های موجود در زیرپوست جامعه بیش‌ از پیش توجه کنند و بدانند که «حال مردم خوب نیست» و هرچه زودتر باید افق روشنی پیش چشم جامعه ترسیم کرد. چهره‌های مختلف سیاسی که این روزها در صف ثبت‌نام وزارت کشور حضور دارند نیز باید بدانند که جامعه در انتظار امیدی برای رفع هرچه سریع‌تر مشکلات است.