روایتی از مسعود بهبهانی‌نیا و درگذشت ناگهانی‌اش

گروه فرهنگی: منوچهر محمدی در پی درگذشت ناگهانی مسعود بهبهانی‌نیا از آشنایی قدیمی خود با این نویسنده و فقدان او به عنوان یکی از شریف‌ترین و باسوادترین فیلمنامه‌نویس‌های کشور سخن گفت.این تهیه‌کننده سینما بیان کرد: صبح جمعه (۱۴ خرداد) با توجه به درگذشت ناگهانی مرحوم مسعود بهبهانی‌نیا شاید تلخ‌ترین و عجیب‌ترین روز زندگی من شد. […]

گروه فرهنگی: منوچهر محمدی در پی درگذشت ناگهانی مسعود بهبهانی‌نیا از آشنایی قدیمی خود با این نویسنده و فقدان او به عنوان یکی از شریف‌ترین و باسوادترین فیلمنامه‌نویس‌های کشور سخن گفت.این تهیه‌کننده سینما بیان کرد: صبح جمعه (۱۴ خرداد) با توجه به درگذشت ناگهانی مرحوم مسعود بهبهانی‌نیا شاید تلخ‌ترین و عجیب‌ترین روز زندگی من شد. شنیدن خبر این اتفاق برای من از چند جهت بسیار سخت بود؛ اول این‌که روز قبل یعنی پنج‌شنبه (۱۳ خرداد) ما یک جلسه سه‌ساعته از چهار تا هفت عصر با هم داشتیم و در مورد نگارش یک فیلمنامه جدید صحبت کردیم. من طرحی را برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی آماده کرده بودم که وقتی شنید خیلی پسندید و در نهایت قرار شد به طور جدی شروع به نگارش کند. یک‌سری کتاب و مستندات هم می‌خواست که قرار شد سه‌شنبه برایش بفرستم. وقتی جلسه تمام شد چون ماشین همراهش نداشت گفتم تا منزل او را می‌رسانم و بعد سر فیلمبرداری می‌روم. حالش خیلی خوب بود و هیچ علائمی از مشکل  و ناراحتی دیده نمی‌شد ولی ناگهان جمعه ساعت ۱۱ صبح به من خبر دادند که در خواب سکته کرده است.
 

محمدی که از سال‌ها قبل این نویسنده را می‌شناسد ادامه داد: من مسعود بهبهانی‌نیا را از دیرباز می‌شناختم. اولین خاطره آشنایی ما مربوط به مهرماه سال ۵۴ می‌شد که برای ثبت نام به دانشگاه تهران رفته بودیم. سال اول رشته جامعه‌شناسی بودیم و در صف ثبت‌نام او نفر پشت سر من بود. وقتی اطلاعاتم را برای ثبت نام می‌دادم، شنیده بود که من بچه آبادان هستم. بعد مرا کنار کشید و گفت که من هم بچه خرمشهر هستم و دوستی و آشنایی ما از آن‌جا شکل گرفت. بعد از آن کلی وقایع دانشجویی و فعالیت‌های اجتماعی – سیاسی را در آن سال‌ها با هم گذراندیم.

او افزود:‌ بعد از آن‌که «سینا فیلم» تاسیس شد، چون مرحوم سیف‌الله داد هم اهل خرمشهر بود او را به مجموعه سینا فیلم معرفی کرد و چند سال آن‌جا با هم همکاری داشتیم، ولی اولین کار جدی او در نگارش فیلمنامه مربوط به سریال «خاک سرخ» بود. آن زمان تلویزیون یک متن نیمه‌تمام را در اختیار داشت که باید کار زیادی روی آن انجام می‌شد. من به آقای حاتمی‌کیا گفتم به نظرم بهترین گزینه برای این کار آقای بهبهانی‌نیاست چون هم بچه خرمشهر است و کوچه پس‌کوچه‌های آن‌جا را خوب می‌شناسد و هم در جریان جنگ بوده است. ایشان آمد و زحمت نوشتن «خاک سرخ» را برعهده گرفت و آن سریال از جمله کارهای خوبی است که درباره روزهای آغازین جنگ ساخته شده و در زمان خود طرفدار زیادی داشت.

محمدی در ادامه گفت: چند سال پیش هم با توجه به توانایی‌هایی که در آقای بهبهانی‌نیا سراغ داشتم درباره نگارش متن یک سریال به اسم «عطش» بر اساس طرحی که خودم داشتم با او صحبت کردم  که آن را بسیار فوق‌العاده نوشت. این سریال داستان یک هیئت مذهبی در چند مقطع تاریخی یعنی سال‌های ۱۳۳۲، ۱۳۴۲ و ۱۳۵۷ است که برای موسسه اوج انجام شد و به نظرم هنوز از فاخرترین کارهایی است که چند دوره تاریخی انقلاب را روایت می‌کند. متن آن بسیار قوی است و نمی‌دانم به چه دلیل در آن موسسه ساخته نشد. امیدوارم با توجه به این اتفاق‌ها کسانی پیدا شوند و همت کنند و این مجموعه را بسازند.

این تهیه‌کننده در پایان اظهار کرد:‌ اما مهم‌تر از تمام این‌ها نکته مهم این است که من با توجه به سابقه ۴۰ سال کار در سینما و سر و کار داشتن با دوستان متعدد نویسنده، گواهی می‌دهم که مسعود بهبهانی‌نیا یکی از شریف‌ترین، نجیب‌ترین، باسوادترین و فروتن‌ترین نویسندگان سینما و سریال در ایران بود که اخلاقی زبانزد داشت. من در جلسه طولانی روز پنج‌شنبه‌ همان مسعود آرام و متین و صبور و دوست‌داشتنی‌ را که می‌شناختم دیدم و سختی ماجرا این‌جاست که این اتفاق تنها به فاصله چند ساعت رخ داد. گاهی پیش می‌آید یک نفر را دو، سه سال نمی‌بینی و وقتی خبر فوت او را می‌شنوی شوکه می‌شوی اما این‌که یک روز دوستی را ببینی، کلی صحبت کنید و قرار و مدار بگذارید و بعد از چند ساعت متوجه شوی که دیگر نیست فراتر از یک غم است و من هنوز در شوک این اتفاق هستم.